نسخه چینی وعده های ترامپ توسط شی جین پینگ با شعار « احیای بزرگ خلق چین» در سال 2012 مطرح شد و در همین سال ولادیمیر پوتین در روسیه پروژه ملی به راه انداخت که می توان آنرا به عنوان « روسیه را دوباره بزرگ خواهیم کرد» خلاصه کرد. در ترکیه نیز رجب طیب اردوغان به دنبال الهام گرفتن از دوره طلایی امپراتوری عثمانی بود. وضعیت سیاسی در چین، ترکیه و روسیه نشانگر هشداری واضح درباره خطر ناسیونالیسم نوستالژیک بود. در هر سه کشور تلاش برای بازگرداندن عظمت گذشته در کمپین دولت ها اعمال شد تا دربرابرنیروهای خارجی و رقبای مخالف داخلی بیاستند. اما موسسات و سازمان های آمریکایی و آزادی مطبوعات کار بازگشت به ناسیونالیسم را برای ترامپ بسیار مشکل خواهند کرد و او نمی تواند مخالفان و سیاست مداران داخلی را همانند رویکرد دفاعی پوتین، شی یا اردوغان سرکوب کند. این ایده که دموکراسی به نوعی نسب به اشکال ضعیف ناسیونالیسم و احیای آن مصون هستند آشکارا اشتباه است. تنها کافی است به ژاپن، هند، مجارستان و بریتانیا نگاه کرد. شینزو ابه نخست وزیر ژاپن کمپین پرقدرت احیای ناسیونالیسم را به پیش می برد و خواستار رشد قدرت ژاپن در آسیا است. در هند ف نارندا مودی نخست وزیر هند ، جنبش ناسیونالیسم هندو را همزمان با مدرن کردن کشور به راه انداخت و سعی کرد با اشاره به گذشته درخشان هندوها این امر را پیش برد. در مجارستان ، ویکتور اوربان نخست وزیری ناسیونالیست است که از قلمروی بزرگ کشورش در زمان پیش ازجنگ جهانی اول صحبت کرده است. و بعد از آن برگزیت موضوعی که از سوی ناسیونالیسم نوستالژیک به پیش رفت و رای به خروج از اتحادیه اروپا به دست آمد. کمپین طرفدار برگزیت بر روی «بریتانیای جهانی» تاکیید کردند تا یادآوری خاطرات گذشته قدرت امپراتوری انگلیس در جهان باشند.اگرچه کشورهای روسیه، چین، آمریکا، انگلیس ، ژاپن و هند از ناسیونالیسم نوستالژیک استقبال کردند دیگر دموکراسی های غربی چون کانادا ، استرالیا و بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا هنوز از این روند پیروی نکردند. شاید حزب جبهه ملی فرانسه نمونه مشخص ناسیونالیسم نوستالژیک باشد اما در طرف دیگر رودخانه راین تصور شعاری چون « آلمان را دوباره بزرگ می کنیم» غیرممکن است. در بیشتر کشورها ناسیونالیسم نوستالژیک هنوز موضوعی جدید است وبه طور مثال پیش از دوره پوتین این موضوع مطرح نبود و تمایل به ایجاد آینده ای بهتر از گذشته بود.اما با بحران اقتصادی سال 2008 و افزایش موج مهاجرت ها این امر تغییر کرده است. جذابیت ملی گرایی بخشی عادی از سخنان سیاستمداران در تمامی جهان است و ناسیونالیسم نوستالژیک تنها زمانی خطرناک می شود که به سوی افسانه پردازی وخشونت علیه کشورهای خارجی برود. در این موقع امکان تقابل بین ایدئولیژیهای مقابل ناسیونالیسم خواهد شد. همیشه این امر ساده تر است که افراد ناسیونالیست بر اشتباهات خارجی ها تاکیید کنند تا تاریخچه پیچیده کشور خود. دوره های مائو یا استالین نه مورد علاقه آقای پوتین است و نه مورد علاقه شی جین پینگ. موسیلینی در دهه 30 از بازگشت به عظمت رم باستان سخن گفت درحالی که نازی ها خود را به عنوان وارثان شوالیه های توتنی قرون وسطی مطرح کردند. تاریخ به طور حتم می تواند الهامی برای احیای ملی گرایی باشد اما همزمان باید به این موضوع به عنوان هشداری برای کشورهایی چون آمریکا و دیگر نقاط جهان توجه کرد.
منبع : فایننشال تایمز
ترجمه : فاطمه مهتدی