کورش شرفشاهيk.sharafshahi@gmail.com
صنعت فولاد يکي از مهمترين صنايع جهان است زيرا بسياري از صنايع به فولاد وابسته است. بنابر اين فولاد ميتواند يکي از گزينههاي اصلي براي اشتغالزايي و توليدباشد. ايران نيز به دليل صنعتي بودن، به صنعت فولاد توجه خاصي دارد و چون در زمينه توليد برخي محصولات فولادي با مشکل رو به رو هستيم و توان توليد آنها را نداريم، ناچار ميشويم دلارهاي نفتي را براي خريد مواد اوليه از جمله ورق، شمش و ديگر انواع محصولات هزينه کنيم. به همين دليل بايد به سوي توليد برويم زيرا توليد فولاد در ايران ميتواند وابستگي به واردات اين محصولات را کاهش دهد. اکنون دولت يازدهم اهميت ويژه اي براي فولادسازيها قايل شده و برنامه راهاندازي کارخانههاي بسياري را در دستور کار دارد. چشم انداز اين حرکت، رسيدن به توليد 55 ميليون تن فولاد در کشور است. اکنون سوال اينجاست که چرا در بين اين همه صنعت، بايد به سوي فولاد برويم؟ بارها شاهد نگرانيهاي مسوولان از خام فروشي بوديم و يکي از اين خام فروشيها، سنگ آهن است. ايران با داشتن معادن بزرگ سنگ آهن و گردش مالي و اشتغالزايي که در معادن سنگ آهن وجود دارد، توليد قابل توجهي در سنگ آهن دارد، اما خام فروشي آن اشتباه بزرگي است. امروزه عيار سنگ آهن صادراتي بايد بيش از 60 درصد باشد تا براي صادرات مورد استقبال قرار گيرد. بنابر اين همراه سنگ آهن 40 درصد خاک و ضايعات صادر ميشود که هزينه حمل و نقل خاک را نيز ميپردازيم. نتيجه اينکه اگر بتوانيم سنگ آهن را در کشورمان تبديل به فولاد کنيم، اول اينکه هزينه صادرات خاک را نميپردازيم، دوم اينکه با ايجاد کارخانههاي فولاد، اشتغال ايجاد ميکنيم و سوم اينکه صنعتي پايدار را ايجاد ميکنيم که ميتوان براي آن برنامه ريزي دراز مدت داشت. نکته مهمتر اينکه رهبر معظم انقلاب بارها بر کاهش وابستگي اقتصاد کشور به نفت تاکيد کردند و اين امر در بودجه سالانه و برنامههاي توسعه نيز تاکيد شده، اما در عمل اتفاق خاصي نيفتاده است. اينکه هنوز وابستگي به نفت ادامه دارد، به دليل آن است که نتوانستهايم درآمدي جايگزين نفت تعريف کنيم. هرگاه که سعي کرديم از درآمدهاي نفتي فاصله بگيريم، با کسري بودجه رو به رو شديم و کار به جايي رسيد که ذخاير سالهاي گذشته را برداشت کرديم. بنابراين بايد به فکر درآمدهاي جايگزين نفت باشيم که معادن ظرفيت خوبي است. اما قرار نيست که خام فروشي کنيم و چون به دنبال فراوري هستيم، صنعت فولاد ميتواند حلقه مفقوده صادرات سنگ آهن به خارج و واردات محصولات فولادي باشد. نکته اي که نبايد ناديده گرفت، تعريف بازار فروش به دنبال توسعه صنعت فولاد کشور است. بايد مراقب باشيم که قرار نيست صنعت فولاد به روزگار کارخانههايي همچون ماکاروني تبديل شود که در يک مقطع بهاندازه اي مجوز احداث اين کارخانهها را صادر کرديم، که خريداري براي توليدات آنها نداشتيم و به ناچار اين کارخانهها يکي پس از ديگري تعطيل شد. اکنون نيز بايد همزمان با ايجاد کارخانههاي جديد فولاد، به فکر بازاريابي جهاني باشيم. بايد به خاطر داشته باشيم که صنعت ساخت و ساز در رکود است و بسياري از صنايع ديگر با ظرفيت پايين کار ميکنند يا تعطيل شدهاند. بنابر اين توليد فولاد بايد خريدار داشته باشد و همزمان با تقويت توليد، به فکر تقويت بازاريابي باشيم.