گروه صنعت، معدن و تجارت: بنگاه های کوچک و متوسط بهعنوان پیشران اقتصاد، نقش قابل توجهی در اشتغالزایی، نوآوری، آموزش نیروی کار، توسعه صادرات، سرمایه گذاری و در نهایت رشد اقتصادی کشور ها دارند. بنگاههای کوچک و متوسط واحد های تولیدی - تجاری هستند که در طبقهبندی شرکتها به لحاظ اندازه در مراتب پایینتری نسبت به شرکتهای بزرگ قرار میگیرند.
صنایع کوچک و متوسط با سهم حدود 92 درصدی از واحد های صنعتی استانها را شامل می شوند اما با وجود سیاستهای کلان اقتصادی که نگاه به صنایع بزرگ دارند، نمیتوان ارزش افزودهای از این صنایع انتظار داشت. در اين ميان به اعتقاد كارشناسان اقتصاد صنايع كوچك و متوسط نقش قابل توجهي در اشتغالزايي ميتوانند داشته باشند. با اين همه ركود در اين صنايع در عمل موجب شده تا نتوان از تمام ظرفيتهاي اقتصادي آنها بهره گرفت. هرچند بسياري هنوز هم بزرگترين مشكل واحدهاي صنعتي كوچك و متوسط را مسائل مربوط به نقدينگي و تسهيلات حمايتي ميدانند، اما برخي معتقدند كه با حمايت دولت و ايجاد شرايط براي توليد محصولات صادراتي توسط صنايع كوچك و متوسط ميتوان شاهد تاثير مثبت صنايع در حل مشكل اشتغالزايي كشور بود.
*صادرات محور شدن صنايع كوچك براي اشتغالزايي
در همين ارتباط مرتضی عزتی، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد تربیت مدرس در گفتگو با خبرنگار «تجارت» درباره اهميت اقتصادي بنگاههاي توليدي كوچك و متوسط ميگويد: علم اقتصاد بر توجه به بنگاههای بزرگ و توسعه بنگاههای کوچک در زیرمجموعه آنها تاکید دارد. طبق آموزههاي علم اقتصاد، باید بنگاههای بزرگ را توسعه داد و بنگاههای کوچک و متوسط زیرمجموعه این بنگاههای بزرگ قرار بگیرند تا بتوانند نتیجه بخش باشند. این استاد دانشگاه با اشاره به تجربه این کار در کشورهای دیگر تصریح کرد: هیچجای دنیا بنگاههای کوچک به تنهایی توسعه نیافتهاند و اکنون که کشورهای پیشرفته غربی دم از بنگاههای کوچک میزنند، یک هلدینگ بزرگ وجود دارد که اینها را پشتیبانی میکند و بعد از پشتیبانیهای فراوان از بنگاههای بزرگ توجهشان به بنگاههای کوچک و متوسط جلب شده است.
این اقتصاددان ادامه داد: تا انباشت سرمایه بزرگ نباشد، هدایت بنگاههای کوچک رخ نخواهد داد و این موضوع را هم علم اقتصاد اثبات میکند و هم تجربه بشر نشان میدهد. عزتی با اشاره به علت ايجاد ركود در صنايع كوچك و متوسط اضافه كرد: زمانی که طرح بنگاههای زودبازده با تاکید بر افزایش اشتغال مطرح شد، برخی سودجویان با ترفندهایی تسهیلاتی را دریافت کردند که همه آنها تبدیل به برجها در شهرها شد و از فعالیت تولیدی خبری نبود. وي تصریح کرد: هزینه برای بنگاههای بزرگ و بنگاههای کوچک، تفاوت زیادی ندارد از این رو باید به هر دو توجه کرد و از ظرفیتهای خالی این بخش بهره برد تا اینکه بنگاه جدیدی را با هزینههای جدید تعریف کنیم و تسهیلات جداگانه بدهیم.
اين استاد دانشگاه تربيت مدرس با بیان راهکاری برای حل مشکلات بنگاههای تولیدی افزود: به جای اعطای تسهیلات باید هزینههای تولید را کاهش دهیم. هزینههای تولید را میتوان با ایجاد انگیزه و مشوقهای مختلف از جمله معافیتهای مالیاتی کاهش داد. عزتي با اشاره به اینکه محصولات وارداتی میتواند فرصت مناسبی برای تولید باشد، ادامه داد: وقتی این همه واردات داریم به این معناست که فعالیت تولیدی در این زمینه موفق خواهد بود و تولیدکننده باید تشویق به تولید شود، نباید صرفا حمایت کرد بلکه انگیزه افراد را نیز باید مورد بررسی قرار داد. به گفته اين مدرس دانشگاه، چارهجویی برای حجم انبوهی از بیکاران در کشور و همچنین ایجاد شغل در هر سال براساس برنامه ششم دو موضوع مهم است که هم نیازمند سرمایهگذاری است و هم نیازمند اجرایی شدن است.
اين اقتصاددان همچنين با اشاره به اهميت حل مشكل اشتغالزايي گفت: بحث اشتغال از دو وجه یکی اجتماعی و یکی درآمدی برای جامعه قابل توجه است. حقيقت اين است كه کشور در شرایط پیچیدهای قرار دارد و باید تمام زوایای موجود مورد توجه قرار بگیرد و لازم است که هم سرمایهگذاریها منجر به ایجاد اشتغال شود و هم در مرحله بهرهبرداری برای ایجاد شغل از آن استفاده شود. عزتي همچنين يادآور شد: مساله مهم در حال حاضر وجود ظرفیت خالی واحدهای تولیدی است که اگر حجم واقعی آنها با حمایت دولت پر شود به اشتغالزایی کمک بسیاری خواهد کرد. اين مدرس دانشگاه در پايان خاطرنشان كرد: در شرایط کنونی با حمایت از واحدهای کوچک و متوسط در بحث صادرات میتوان به ایجاد اشتغال بیشتر کمک کرد.
*اهميت صنايع كوچك و متوسط در اقتصاد
با اين همه با توجه به اهداف کلی توسعه اعم از فقرزدایی، ایجاد رفاه عمومی، عدالت اجتماعی، تعادلهای منطقهای و استقلال اقتصادی لازم است سیاستهایی اتخاذ گردد که دستیابی به این اهداف را میسر سازد. در سیاستهای اتخاذ شده توسط کشورهای مختلف مشاهده میشود که جایگاه صنایع کوچک کاملاً محسوس است. در واقع صنایع کوچک با توانمندیهای خود میتوانند با از میان برداشتن مشکلاتی همچون بیکاری و توزیع ناعادلانه درآمد، نقش مهمی برعهده گیرند. در حالت کلی مهمترین نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط را میتوان در توسعه صنعتی و اقتصادی، کمک به توزیع عادلانه درآمد، اشتغالزایی، تسریع توسعه صنعتی در نقش اقمار صنایع بزرگ و ایجاد ارزش افزوده خلاصه کرد؛ به علاوه میتوان مواردی همچون تشویق فرهنگ سرمایهگذاری، تسریع در زمان بهرهبرداری و توجه به هزینه فرصت سرمایه، ارزش تولید بیشتر با سرمایهگذاری کمتر و صرفهجویی در استفاده از ارزهای خارجی را از دیگر تاثیرات صنایع کوچک بر اقتصاد دانست.
*موانع رشد و توسعه صنايع كوچك و متوسط
با وجود اهمیت و ضرورت توجه جدی و هدفمند به مقوله توسعه صنایع کوچک در کشور، هنوز داشتن ساختار سنتی از جنبههای مختلف مدیریتی، نیروی انسانی و ماشینآلات، در کنار محدود بودن عرضه به بازارهای کوچک و بسته محلی و در اختیار نداشتن منابع مالی لازم و کافی جهت توسعه این امر، از مسایل و مشکلات بزرگی هستند که گریبان تولید ما را گرفتهاند. پایین بودن نرخ سرمایهگذاریهای جدید را هم نباید فراموش کرد چراکه ضعف بازار سرمایه و توان پایین جذب سرمایهها، عاملی است که اقتصاد ایران را فلج کرده است. علاوه بر موارد فوق، وجود قوانین انعطاف ناپذیر کار و تامین اجتماعی و مالیاتی و آسیبپذیر بودن این صنایع در مشکلات و بحرانهای اقتصادی در رویارویی با تورم تا کنون بسیاری از صنایع و محیط کسب و کار ما را با چالش مواجه کرده است، هرچند پایین بودن نرخ ورود صنایع کوچک به بازار و مشخص نبودن نرخ واقعی خروج از آن و نبود نظام پشتیبانی از کارآفرینی و نوآوران را هم نباید فراموش کرد.
اگر تجربه کشورهای موفق و پیشرو در این عرصه را که در سازماندهی صنایع کوچک به موفقیتهای قابل ملاحظهای دست یافتهاند مورد توجه قرار دهیم، در خواهیم یافت که ما نیز ملزم به کار و کوشش همگانی و اقدامات اساسی در نظریه پردازی و ارایه راهکارهای مناسب ومنطقی برای ساماندهی صنایع کشور خود هستیم. در این راستا میتوان با اتخاذ راهکارها و تدوین برنامههای کلیدی نظیر انتقال فنآوری به این شرکتها، ارتقای منابع انسانی صنایع، بازنگری سیاستهای مالیاتی، محدودیتهای بازرگانی و قوانین حقوقی این برنامه به منظور آماده سازی و بسترسازی لازم برای شرکتهای کوچک و متوسط با توجه به جهانی شدن اقتصاد، علاوه بر حفظ موقعیت کنونی، سهم خود را در بازارهای جهانی افزایش داد.
در پایان ميتوان گفت كه توسعه صنایع کوچک و تکنولوژیهای متوسط، میتواند بهعنوان استراتژی مناسب برای کشور ما مطرح باشد و از طریق رفع فقر، افزایش درآمد، ایجاد فرصتهای شغلی برای نیروی انسانی غیر ماهر، انباشت سرمایه از طریق افزایش بازدهی، بهبود بهرهوری در بخش روستایی و همچنین از طریق جلوگیری از گسترش شهر نشینی و مهاجرتهای بی رویه به فرآیند توسعه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی کمک نموده و رشد اقتصادی کشور را تسریع بخشد.