حسن صادقيقائم مقام دبيرکل خانه کارگر
چند سالي است شاهد يک رويکرد يکجانبه حمايت از سرمايه در کشور هستيم که مرتب بر سرناي بي پناهي سرمايه و غربت سرمايه و بي کسي سرمايه مينوازند و هراز چندگاهي شاهد ملودي يکنواختي از ساز دولت و همه ارکان نظام سياسي کشور هستيم که ميگويند به داد سرمايه برسيد، اما با يک واژه متفاوت که آن هم ناميبه نام کارآفرين است که ميگويد سد راه کارآفرينان نباشيد، به کارآفرين وام بدهيد، به کارآفرينان توجه کنيد، کارآفرينان را نرنجانيد و هزاران موضوع ديگر را در همراهي با اين جماعت کارآفرين که همان سرمايه داران نوکيسه هستند به عمل ميآورند. در اينکه بايد از کارآفرينان حمايت کرد ما هم با همه طرفداران اين عزيزان هم عقيده هستيم، ليکن سوال اين است که خروجي اين همه حمايت چيست؟ به ما نشان دهند که عاقبت اين همه حمايتهاي مختلف به کجا ميخواهد بينجامد؟ آيا فقط همين کار مانده که کارگران و قوانين مترتب به آنان را در پيش پاي اين جماعت قرباني کرد؟ آيا با تضعيف طبقه کارگر بي پناه محروم اين جامعه حق مطلب نسبت به صاحبان زر و ثروت و زور به سرانجام ميرسد؟ اگر فکر ميکنند عاقبتش منتج به خروجي بهتر خواهد شد، کلمه کارگر را برداريد و بجاي آن از نام برده استفاده کنيد تا شايد خروجي آن همهامتياز، کامل شود و ما شاهد جذب سرمايه، امنيت سرمايه، ايجاد اشتغال و صادرات همانند کشورهايي همچون چين، کره، ترکيه و مالزي باشيم که اگر چنين شود چه ميشود؟! البته 29 آبان ماه کارگران به ميدان خواهند آمد تا بگويند 26سالي است، همه داراييهاي ما را فداي اين جمله ارزش به سرمايه و کارآفرين کرديد. يک بار هم همچون رهبر معظم انقلاب کارگر را بزرگ بداريد تا نتيجه آن را در زايش سرمايه و اشتغال شاهد باشيد. پس همه با هم شعار واحد را با اجتماع بزرگ در 29آبان ماه سرخواهيم داد که به کارگران اعتماد کنيد و بي اعتمادي را متوقف کنيد و تعرض به قانون کار را متوقف نماييد.