«وقتی رشیدپور سخنانش را خطاب به «مجری برنامه معروف ماه رمضانی» ایراد کرد، چه کسی را میشد یافت که نداند و نتواند حدس بزند که روی سخن او با احسان علیخانی است که سرقفلی برنامه ماه رمضان شبکه سه را به نام خود زده و چند ماه مانده به آغاز این مناسبت تقویمی در حال آماده کردن بخشها و آیتمهای مختلف برنامهاش است؟»
به گزارش تجارت آنلاین از شهروند؛ در این یکی دو روز اخیر رضا رشیدپور چهره اول رسانههای مجازی بوده. مجری محبوبی که در چند ماه اخیر همواره توی بورس بوده و مخاطبان تلویزیون شاید خیلی بیشتر از اعضای خانوادهشان او را روی صفحه تلویزیون دیدهاند.
رشیدپور سال گذشته به خصوص در نیمه دوم سال تکخال تلویزیون برای مناسبتهای مختلف بوده. مناسباتی که میتواند مصاحبه رئیسجمهوری باشد یا اجرای برنامه مهم و مناقشهبرانگیز هفت. حالا این که این مجری در یکی دو روز اخیر در شبکههای مجازی هم در صدر اخبار و تیترها قرار گرفته، به ظاهر نمیتواند چندان مهم باشد. اما نکته در این است که توی چشم آمدن رشیدپور این بار ارتباطی با پرکاریهای او ندارد. این بار رشیدپور به دلیل دیگری صحبتهایش شنیده شد.
*رشیدپور چه گفت؟
آنهایی که دیروز سخنان رشیدپور را که در برنامه حالا خورشید بر زبان آمد و در کوتاه زمانی فضای مجازی را در هم نوردید، شنیدند، شوکه شدند. این مجری که حداقل در ظاهر میکوشد با رقبا، مخالفان و منتقدانش برخوردی مودبانه داشته باشد اما در برنامه حالا خورشید به سیم آخر زده بود و مجری و تهیهکننده برنامهای دیگر را به تندترین و آشکارترین شکل ممکن زیر سوال میبرد. با این که رشیدپور سعی داشت نامی از چهره مورد انتقادش نیاورد اما مخاطبان برنامه در همان لحظه اول فهمیدند خطاب او به کیست. وقتی رشیدپور سخنانش را خطاب به «مجری برنامه معروف ماه رمضانی» ایراد کرد، چه کسی را میشد یافت که نداند و نتواند حدس بزند که روی سخن او با احسان علیخانی است که سرقفلی برنامه ماه رمضان شبکه سه را به نام خود زده و چند ماه مانده به آغاز این مناسبت تقویمی در حال آماده کردن بخشها و آیتمهای مختلف برنامهاش است؟
*داستان چیست؟
برنامه حالا خورشید گزارشی تهیه کرده بود از بروبچههای کافه دانتیسم. کافهای که آن را شماری از مبتلایان سندروم داون و اوتیسم میگردانند و ظاهرا قرار بود با چند نفر از گردانندگان آن کافه هم در استودیوی برنامه مصاحبه داشته باشد. اما گفته میشود از این رو که قرار بوده یکی از بخشهای برنامه ماه عسل درباره گردانندگان این کافه که در روزهای اخیر در رسانههای چاپی و مجازی هم خیلی سروصدا کرده، باشد، عوامل ماه عسل به دانتیسمیها زنگ زدهاند و به این بهانه که سوژه برنامهشان میسوزد، ازشان خواستهاند در برنامه حالا خورشید حاضر نشوند. این امر بود که صدای رضا رشیدپور را درآورد و او با صدای بلند به احسان علیخانی گفت که «آدمها را به عنوان سوژه برنامه» نبیند و برای آنها احترام و موجودیت انسانی قایل شود.
*سوژهای که سوخت!
برخورد برنامه حالا خورشید با ماه عسل سر چیزی رخ داد که از آن در رسانهها به سوختن یا سوزاندن سوژه تعبیر میشود. این یعنی این که رسانهای یک سوژه خاص را پیش از دیگر رسانههای رقیب پرداخت کرده و کاری کند که از اعتبار نخستین بودن آن سوژه کاسته شود. چنین چیزی را چند ماه پیش در مورد گفتوگوی ناصر ملک مطیعی هم شاهد بودیم که در جریان آن رقابت مهران مدیری با آرش ظلیپور برای کسب اعتبار نخستین بار کشاندن ناصرخان ملک مطیعی به تلویزیون به جایی رسید که در نهایت نه این به هدفش رسید و نه آن! این که نباید انسانها را به عنوان سوژه دید؛ به جای خود. در درستی این ادعا تردیدی نیست اما نکتهای که در این بین آزارنده به نظر میرسد طرز تلقی دو نفر از عوامل اصلی دو برنامه پرطرفدار این مرز و بوم درباره سوژه و تازگی آن است. اصلا شاید به این دلیل باشد که تلویزیون عریض و طویل ما در رقابت با کانالهای ٣٠-٢٠ نفره هم قافیه را میبازد و بینندگان را به آنها واگذار میکند. میبینیم که رشیدپور و علیخانی سر سوژهای به هم میپرند و رقابت میکنند که نه تنها چند هفتهای است در فضای مجازی مطرح شده بلکه حتی رسانههای رسمی و چاپی چون روزنامه شهروند و شرق هم گزارشهای مفصلی درباره آن نوشتهاند. آیا نباید سازندگان برنامههای سوژهمحور درباره سیاستهای سوژهیابی خود کمی بیشتر فکر کنند؟
*تاریخ رقابت
درباره رقابت دو برنامه مهران مدیری و آرش ظلیپور برای کشاندن پای ناصر ملکمطیعی به برنامهشان گفتیم. موضوعی که در زمان خود بسیار پر سر و صدا شد و موجب شد گفتوگوی هر دو برنامه با ناصرخان در لحظه آخر روی آنتن نرود. آن مورد البته تنها موردی نبود که شبکههای تلویزیون بر سر سوژههایی به هم پریدند. اگر یادتان باشد این اتفاق در برنامه شب یلدای سالی که احسان کرمی مجری آن بود نیز رخ داد و در نهایت گلزار هم از روی آنتن پایین کشیده شد. درباره بنیامین هم این ماجرا پیش آمد و این را حتم بدانید که بعد از این نیز بارها و بارها این اتفاق رخ خواهد داد. نکته مهم در این مورد اما بهانههای برنامهسازان است؛ برنامهسازانی که وقتی بهانههایشان برای زیرآبزنی از برنامههای رقیب پیش سلبریتیها به بار نمینشیند و آن چهرهها سر برنامه رقیب مینشینند بهانهسازیهاشان گل میکند و پای عواملی چون پرداختهای بیشتر برنامههای رقیب را وسط میکشند؛ غافل از اینکه این چیزها ربطی به این مسائل ندارد و همانگونه که در مواردی آنها گوی سبقت را از رقبا بردهاند، رقبا نیز در مواردی این حق را دارند که به اصطلاح سوژههای آنها را بسوزانند!»