گروه سیاسی: وزير خارجه کشورمان گفت: اينکه ميگوئيم به مقاومت مردم افتخار ميکنيم به اين معنا نيست که بگوييم اين وظيفه مردم است. بلکه وظيفه ماست که هم مقاومت مردم را پاس بداريم و هم فشار بر مردم را کم کنيم. نه اينکه بگوييم مردم هميشه مقاومت کردند، ۴۰ سال است مقاومت ميکنند و باز هم مقاومت خواهند کرد. خير اينگونه نيست.
به گزارش ايسنا محمد جواد ظريف در همايش «چندجانبه گرايي در سياست خارجي ايران، ظرفيتها و راهبردها» افزود: پس ما اينجا چه کارهايم. چرا مردم ما را انتخاب کردهاند. اگر قرار بود مردم مقاومت کنند و همه مشکلات حل شود پس وظيفه ما چيست؟ همانطور که نميتوانيم پشت پرده توطئههاي امپرياليسم و نظام سلطه پنهان شويم و ناکارآمدي خودمان را گردن آنها بيندازيم همانطور هم نميتوانيم پشت سر مقاومت مردم، خود را پنهان کنيم. ما وظيفه داريم به عنوان کارگزاران اين مردم فشار را از روي مردم برداريم. ما داريم تلاشمان را ميکنيم اينکه چقدر موفق شويم قضاوتش با مردم است و مهمتر از آن هم خداوند بايد قضاوت کند.
وزير خارجه کشورمان ادامه داد: واقعيت اين است آنچه آمريکا در برجام از دست داد و يک شکست راهبردي برايش بود از دست دادن شش قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران بود. آمريکا چهار بار تلاش کرد در شوراي امنيت در طي يک سال اين شکست را بازسازي کند اما باز هم شکست خورد. آنها به لهستان رفتند اما آنجا هم به لطف خدا و با تلاش همکاران من شکست خوردند و باز هم تلاش خواهند کرد؛ اين نشان دهنده اهميت چند جانبه گرايي است.
وي با بيان اينکه چند جانبه گرايي مهم است اما جايگزين قدرت نيست اظهار کرد: ما عادت کرديم به افراط و تفريط. ما در کتاب ديپلماسي _آن وقت که بيکار بوديم و مسئوليتي نداشتيم و در دنياي عزلت بوديم البته چقدر هم دنياي خوبي است که در دانشگاه باشيد _ گفتيم که ديپلماسي چند جانبه قدرت را جايگزين نميکند. بلکه تعديل ميکند و از اين روست که آمريکا مجبور است به کنفرانس ورشو برود اما عنوان کنفرانس را عوض کند. چرا اين کار را ميکند؟ به خاطر اينکه ميخواهد بگويد فقط آمريکا نيست که ضد ايران است بلکه ۳۰ کشور ديگر هم ضد ايران هستند. اهميت چند جانبه گرايي براي اين است که يک معادلهاي بين قدرت و مشروعيت است. نه اينکه يک جايگزين باشد. بنابراين ما نياز داريم در حوزه سياست خارجي انقلاب اسلاميبه اصل استقلال، اصل درون زايي را به عنوان لازمه استقلال نگاه کنيم نه به عنوان مشکلي که براي ما ايجاد شده است.
ظريف با اشاره به اين که استقلال يعني درون زا باشيم نه اينکه از دنيا منفک باشيم و با دنيا و ديگر کشورها تعامل نداشته باشيم گفت: منظور از استقلال اين است که درون زا باشيم نه اينکه از دنيا منفک باشيم. منظور از استقلال اين است که ما براي ادامه حيات و زندگي خود متکي به داخل باشيم. البته در کنار آن مناسبات و تعاملات بينالمللي را نيز داشته باشيم.
ظريف خاطرنشان کرد: ما ۴۰ سال بدون حمايت آمريکا زندگي کرديم. ۴۰ سال است که علي رغم فشارهاي آمريکا در حال زندگي کردن هستيم. اين سخن من به معناي درگيري و دعوا داشتن و يا جدا شدن از دنيا نيست. بلکه به اين معناست که ما انتخاب کردهايم و ميخواهيم که براي ادامه حيات خود وابسته به ديگران نباشيم.
وي با اشاره به پرونده هستهاي ايران و اينکه ايران در ذيل فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد قرار گرفت ادامه داد: لازمه استقلال به اين معنا نيست که به شوراي امنيت برويم و يا درگيري پيدا کنيم. لازمه استقلال اين بوده که ما ميتوانيم بدون حمايت آمريکا و غرب و حتي زير فشار آنها روي پاي خود بايستيم. قطعاً حرکت در اين مسير سختيها و دشواريهايي را نيز خواهد داشت ولي با اين استقلال و ايستادن روي پاي خود ديگر کسي نميتواند بگويد که اگر ما نبوديم ظرف يک هفته ايرانيها مجبور بودند.
اين ديپلمات عالي رتبه کشورمان با تاکيد بر اينکه انقلاب اسلامياز اولين جاهايي بود که متوجه شد که سلطه طلبي در جهان کنوني ناممکن است، ادامه داد: وقتي ترامپ به عنوان آمريکا ميگويد هفت تريليون دلار در منطقه هزينه کرده و چيزي به دست نياورده اين خود تأييدي بر اين موضوع است که در دنياي کنوني سلطه طلبي ناممکن است.
وي گفت: اگر کسي بخواهد امنيت خود را به قيمت ناامني ديگران حفظ کند تلاشي بيهوده است؛ چرا که امروز امنيت يک کالاي جهاني است.
ظريف اظهار کرد: ايران يک کشور امن است اما پاکستان ناامنيهايي دارد و گروههاي تروريستي از اين کشور به کشور ما ميآيند و امنيت را بر هم ميزنند. بنابراين ناامني مرز نميشناسد.
وزير خارجه کشورمان با اشاره به حادثه ۱۱ سپتامبر، ادامه داد: اگر بعد از اين حادثه به آمريکا ميرفتيد ميديديد که بزرگترين قدرت نظاميدنيا چگونه از زمين و زمان ميترسد و مردمش هر جا که يک فردي با ريش ميبينند هراسان با پليس تماس ميگيرند و احتمال يک حمله تروريستي ميدهند. اين در حالي است که آمريکا بيشترين ميزان بودجه نظاميدر دنيا را دارد. آمريکا حدود ۷۰۰ ميليارد دلار سالانه صرف بودجه نظامياش ميکند اما ايران ۱۶ ميليارد دلار هزينه ميکند و کشور چين ۲۲۰ ميليارد و عربستان ۶۷ ميليارد و روسيه کمتر از ۶۰ ميليارد. برخيها ميترسند از اينکه ما در اين موارد صحبت ميکنيم اما ما در اين موارد حرف داريم. در حاليکه اروپاييها در اين زمينه حرفي براي گفتن ندارند. آنها منطقه ما را به انبار باروت تبديل کردهاند. سال گذشته فقط ۱۰۰ ميليارد دلار سلاح به شوراي همکاري خليج فارس فروختهاند اما آيا اين سلاحها توانست براي کسي امنيت بياورد؟
رئيس دستگاه ديپلماسي کشور در ادامه سخنان خود به برگزاري کنفرانس ورشو با حمايت آمريکا اشاره کرد و افزود: حرکت مذبوحانه در ورشو نشان داد که آمريکاييها هم ميفهمند يکجانبه گرايي کارايي ندارد اما چرا به ورشو رفتند يا به قول خودشان چرا در حمله به عراق سعي کردند اتحاد کشورها را ايجاد کنند. آيا آمريکا به قدرت نظاميکساني که در آن اتحاد ميخواست بيايند نياز داشت. اين در حالي است که برخي کشورها جزو نيروهاي نظاميآمريکا قرار گرفته بودند که نه تنها کمکي به امنيت آمريکا در عراق نميکردند بلکه آمريکا مجبور بود امنيت آنها را هم تأمين کند. يعني اين کشورها نه تنها يار نبودند بلکه بار بودند و اينها براي آن بود که يکجانبه گرايي مشروعيت و کارآمدي در صحنه بينالمللي ندارد.
وي ادامه داد: آمريکا در سال گذشته چهار بار تلاش کرد اجماع امنيتي عليه ايران که به قول آقايان با برجام نافرجام از بين رفته بود را احيا کند. يک بار خانم هيلي تلاش کرد ما را به خاطر تظاهرات دي ماه ۹۶ به شوراي امنيت ببرد اما جلسه به جلسهاي ضد آمريکا تبديل شد و همه از برجام حمايت کردند. البته من از برگزاري اين جلسه حمايت نميکنم و خوشحال نيستيم که چنين اتفاقي افتاد اما هر کس هم در آن جلسه صحبت کرد از برجام حمايت کرد. بار ديگر به خاطر بحث يمن ما را به شوراي امنيت بردند اما دوستان روس ما براي اولين بار بعد از انقلاب اسلاميکه حتي در موضوع هستهاي هم اين اتفاق نيفتاد در بحث يمن قطعنامه آمريکا عليه ايران را وتو کردند و مانع ايجاد اجماع شدند. بار سوم ترامپ خودش در سپتامبر سال گذشته به شوراي امنيت رفت و تلاشهاي آنها براي ايجاد مجدد اجماع از دست داده عليه ايران بود اما باز هم شکست خوردند و هر کس در آن جلسه صحبت کرد از اهميت و ضرورت حفظ برجام گفت. مايک پمپئو وزير خارجه آمريکا نيز يک بار ديگر به شوراي امنيت رفت آن هم به يک جلسه عادي که در حد کارشناسي هميشه برگزار ميشد و درباره ضميمه B قطعنامه ۲۲۳۱ بود و تا جايي در اين جلسه نشست که حتي سفيران کشورها جلسه را ترک کردند و کارشناسان باقي مانده بودند اما باز هم نتيجه نگرفت.