به این بهانه، با صاحب سرقفلی، حمام «خانم» یا «قبله»، قدیمیهای بازار و مشتریان حمام و نیز مسئولان درباره چرایی وضع کنونی حمام پرسیدهایم.
نخستین بناهایی که پس از تکمیل «باروی» شاه «طهماسب» در تهران احداث شده، حمام، تکیه و مدرسه «خانم» بود. مدرسه در حمله افغانها تخریب شد و تنها حمام و تکیه باقی مانده است. سال ۱۳۸۲ که مهر ثبت ملی بر حمام زده شد، بسیاری گمان کردند حمام از گزند روزگار در امان میماند. اما مدتی است حال و روز حمام ناخوش شده و در بنای ۴۰۰ساله به روی آنهایی که برای استحمام حمام میرفتند، بسته شده است. دلیل آن برداشته شدن طاق حمام است که با انجامش کف حمام به طاق آسمان گره خورده و این اتفاق در واقع کاربری حمام را از بین برده است و همین سبب شده آنهایی که تا ۲ سال پیش، پا در حمام میگذاشتند، کیسه و سفیدابشان را در خزینههای دیگر بر تن بکشند و به حمام قبله نروند. تعطیلی ناخواسته حمام اکنون به داستانی کشدار تبدیل شده است که کسی دوست ندارد بیش از این ادامه پیدا کند.
سال ۱۳۴۰ زمانی که رسم نبود نام زنان بر در و دیوار شهر باشد، اسم «خانم» را از روی حمام بر میدارند. همان زمان، پدربزرگ مالک فعلی سرقفلی، برای اینکه نام حمام خانم را حفظ کند به بهانه اینکه در حمام رو به قبله باز میشود اسم حمام را از خانم به قبله تغییر داد و به اینترتیب نام حمام قبله را در خیابان پانزده خرداد و بازارچه «نایبالسلطنه» ماندگار کرد. حمامی که به گفته «بادامی» نوه مالک سرقفلی حمام، روزگاری ۳۲۰مترمربع وسعت داشت اما اکنون بخشی از آن تغییر کاربری داده شده است: «تا سال ۱۳۳۱، وسعت حمام ۳۲۰مترمربع مشتمل بر چند مغازه، حمام زنانه، حمام مردانه و حسینیه بود. در این سال مرحوم «سربیشه» که مالک حمام بود، برای مغازههای وقف حمام، حمام و حسینیه همجوارش سند جدا گرفت. با تفکیک سندها تنها ۱۹۸مترمربع از حمام باقی ماند.»
این حمام در گذشته دارای ورودی و سر در قدیمی بوده است که پیش از انقلاب اسلامی، سر در ورودی تخریب و نوسازی شده و جداره قدیمی آن زیر بستر جداره جدید قرار گرفته است. بادامی در اینباره میگوید: «حمام به سبب قدمت بالای خود، هر۳۰ سال یکبار، مورد مرمت قرار میگیرد تا پا بر جا بماند. دلیل این مرمتها این است که حبس رطوبت و جاری بودن آب در حمام، به ساختمان خسارت وارد میشود و باید آن را مرمت کرد. » هرچند در میانه مرمتها برخی آثار تاریخی و چشمنواز حمام از بین رفته و جز خاطرهای در ذهنها چیزی از آن باقی نمانده است. «اصغرمحمودی» از قدیمیهای بازارچه نایبالسلطنه میگوید: «کتیبههای زیبایی سر در حمام بود. تزیینات و کاشیکاریهای گل بوته آن به قدری زیبا بود که هر بینندهای را محسور خود میکرد.» او براینباور است با هر مرمت، بخشی از هویت این حمام از بین رفته است: «هر بار پس از اینکه مرمتها انجام میشود، بخشی از هویت حمام گم میشود. برای مثال کاشیها و بوتههایی را که سر در حمام بود را دیگر ندیدم. حتی ورودی پلهها آجرفرش بود که نمیدانم چرا آن را از بین بردند. حتی کاشیهای خزینه هم آن کاشیهای قدیمی نیست و کاشیهای دیگری را جای آن نصب کردهاند.»
«تقاضا میکنم پرونده مرمت مفتوح شود و شهرداری و اداره میراث فرهنگی، طرح مرمت را که از پیش تدوین شده است، به مرحله اجرا در بیاورند تا دوباره شاهد بازگشایی حمام و استفاده مردم از این مکان که در بازار نمونه ندارد؛ باشیم.» این درخواست «بادامی» نوه مالک سرقفلی حمام است. او میگوید: «شهرداری باید هزینههای مرمت را تأمین و اداره میراث فرهنگی عملیات مرمت را انجام دهد. بهعنوان سرقفلیدار اجازه ندارم سقف حمام را درست کنم چراکه ملک ثبت ملی شده و تنها میراث فرهنگی مجاز به این کار است.»
«براساس قانون، میراث فرهنگی متولی بناهایی است که به ثبت ملی رسیدهاند. هرگونه هزینه برای مرمت این ابنیه باید از سوی میراث فرهنگی صورت بگیرد و شهرداری مسئولیتی در قبال مرمت یا تأمین هزینه برای بازسازی و... ندارد.» این جملهها را «فرشاد شهیدزاده» مدیر گردشگری شهرداری منطقه میگوید: «حمام خانم یا قبله ثبت ملی شده و اداره اوقاف بر آن مالکیت دارد. میراث فرهنگی باید با اداره اوقاف به تفاهم برسند تا بتوانند مرمت را انجام دهند یا به مالک اجازه انجام مرمت بدهند.»
یکی از مشکلاتی که بناهای تاریخی و ثبت ملی شده با آن دست و پنجه نرم میکنند، مالکیتهای دوگانهای است که میان میراث فرهنگی و مالک اصلی ایجاد شده است. میراث فرهنگی اجازه هرگونه مرمت و تغییری را در املاک ثبت شده به مالک نمیدهد و خود میراث نیز به دلیل محدودیتهای مالی، قادر به مرمت بناهایی که آنها را ثبت کرده و مسئولیت قانونی حفظ آن را برعهده دارد، نیست. در این میان به نظر میرسد، مسئولان میراث فرهنگی درباره چرایی آغاز مرمت برخی بناها بدون تأمین اعتبار لازم و نیز جبران خسارتهای وارده به مالکان در پی مرمتهای نیمهتمام پاسخگو نیستند که ضرورت دارد در اینباره مسئولان میراث فرهنگی توضیح روشنی درباره دلایل این موضوع ارائه کنند. همشهری محله آماده انعکاس نظرات مسئولان میراث فرهنگی در اینباره است.
یک روزصبح جمعه، عدهای گردشگر آلمانی برای بازدید به حمام آمدند. بین آنها خانمهایی بودند که لباسهای رنگی بر تن داشتند. اروپاییها به دلیل ژن و آب و هوایشان موهای بور و چشمهای رنگی دارند و این ویژگی آنها را از شرقیها متمایز میکند. وقتی یکی از گردشگران جوان از پلهها پایین آمد و این افراد را دید غش کرد. آب به سرو صورت جوان زدیم و وقتی به هوش آمد دلیل ترسش را پرسیدیم. جوان که تازه هوش به سرش برگشته بود از اینکه درباره وجود جنها در حمام داستانهای زیادی شنیده بود، حرف زد و گفت با دیدن گردشگران فکر کرده جن دیده است. وقتی حرفهای این جوان را ترجمه کردیم، گردشگران از اینکه با جن اشتباه گرفته شده بودند، حسابی خندیدند.