کد خبر: ۸۲۳۵۲
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۰



محمد حسن نیک‌بین

 اشاره
روز گذشته حادثه تلخ ‌تروریستی برج‌های دوقلو 11 سپتامبر، 18 ساله شد. هرچند مدت زیادی از آن زمان تاکنون سپری شده، اما همچنان سؤالات زیادی در ارتباط با این ماجرا، برای افکار عمومی آمریکا و جهان وجود دارد. شاید بتوان گفت که ابهامات در رابطه با کیفیت این اتفاق، با گذشت زمان افزایش هم می‌یابد. مطلبی که بسیار اهمیت دارد، فارغ از هر عاملی که در رخ دادن این حادثه نقش داشته، گرایش سیاست خارجی واشنگتن به فاز «تهاجمی» بوده است. پس از 11 سپتامبر، غرب آسیا دستخوش خشونت و لشکرکشی‌های بی‌امان آمریکایی‌ها شد؛ واشنگتن القاعده را عامل انهدام برج‌های دوقلو معرفی و به افغانستان لشکرکشی کرد. طعمه بعدی آمریکا عراق بود و این کشور  هم به‌اشغال تفنگداران آمریکایی و متحدان واشنگتن درآمد.
این اتفاقات، که همه در راستای تقویت هژمونی آمریکا در منطقه صورت گرفته، بر ابهامات واقعه 11 سپتامبر افزوده و این گمانه را تقویت می‌کند که کل ماجرا سناریو بوده است. در مقاله حاضر، برخی روایت‌هایی که در ارتباط با قضیه 11 سپتامبر منتشر شده، مورد توجه قرار می‌گیرد.
سرویس خارجی

طی 18 سال گذشته، گزارش‌های متعددی در رابطه با ادعای دروغین آمریکا راجع به 11 سپتامبر منتشر شده و هر سال حقایق جدیدی هم به این پرونده بسیار عریض و طویل اضافه می‌شود. خوب است بار دیگر ادعای مقامات آمریکایی حول این موضوع را مرور کنیم. واشنگتن پس از این حادثه طی بیانیه‌ای اعلام کرد، 19 هواپیماربا که اعضای گروه ‌تروریستی «القاعده» بودند، پس از دزدیدن هواپیماهای آمریکایی، مرتکب این جنایت شدند. این روایت رسمی‌ هر چند سال‌ها تکرار شده، ولی از همان ابتدا و پس از تحقیقات اولیه، غیرقابل‌پذیرش به‌نظر می‌رسید. پرسش‌های فراوان محققان و صاحب نظران حوزه‌های مختلف، روایت آمریکایی‌ها را به چالش کشاند و آن را با ‌تردید‌های بیشتری رو‌به‌رو کرد. اکنون و پس از گذشت 18 سال، از یک طرف هنوز پاسخی حتمی ‌درباره عاملان واقعی این حادثه مشخص نگردیده است و از طرف دیگر، ادعاها در مورد ‌تروریستی بودن این حادثه هم کسی را قانع نمی‌کند.
یک علامت سؤال بزرگ
از جمله مهم‌ترین یافته‌های علمی درباره انفجار برج‌های دوقلوی «منهتن» را کشف ماده منفجره بسیار قوی معروف به «نانوترمیت» در خاکسترهای بجا مانده از انفجار و بنای برج دوقلو می‌توان ذکر کرد. پروفسور «استیون جونز» استاد دانشگاه بیرمنگام، اوقات زیادی را برای انجام این تحقیقات صرف کرد و پس از کشف موضوع و به چالش کشاندن ادعای مقامات آمریکایی، از ادامه تدریس منع و پس از چندی از دانشگاه نیز اخراج شده است. وی بر اساس یافته‌های خود به این نتیجه رسید که از نوعی ماده منفجره قوی موسوم به «نانو‌ترمیت» برای تخریب برج‌های‌دوقلوی منهتن استفاده شده است، به این معنا که پیش از برخورد دو هواپیما به برج این بمب بسیار قوی در نقطه‌ای از ساختمان جاسازی شده بود. بر اساس گزارشی که در رسانه‌ها منتشر شد، «جونز» و بسیاری از کارشناسان دیگر که تحقیقات گسترده‌ای را در‌باره ریزش برج‌های دوقلو پشت‌سر گذاشتند، معتقدند حرارت ناشی از سوخت هواپیما، به هیچ وجه نمی‌تواند عامل فروریختن ساختمان‌های دوقلو بوده باشد. به گفته این کارشناسان، «انفجار مهندسی‌شده» تنها دلیلی است که می‌تواند ریزش این ساختمان‌ها را توجیه کند.
اکنون اما پس از گذشت حدود 18 سال، حقیقت‌های تازه‌ای از این اتفاق ‌تروریستی به گوش می‌رسد. «جرج بیبی» عضو سابق سازمان «سیا» و تحلیلگر مسائل روسیه، به‌تازگی کتابی را به رشته تحریر درآورده و در آن به افشاگری‌های جدیدی دست زده است. وی در کتاب خود تصریح کرد: «دو روز قبل از وقوع حملات 11 سپتامبر، (ولادیمیر) پوتین با (جرج)بوش (رؤسای جمهور وقت روسیه و آمریکا) تماس گرفته و گفته که سازمان اطلاعات روسیه به نشانه‌هایی دسته یافته است که از حمله‌ای قریب‌الوقوع حکایت می‌کند، حمله‌ای که طراحی آن سال‌ها در افغانستان زمان برده است». بیبی در ادامه می‌نویسد: «فردای حملات 11 سپتامبر پوتین اولین رهبر خارجی بود که با کاخ سفید تماس گرفت و ابراز همدردی کرد».
«دروغ» بخشی از هویت آمریکا
«استفن لندمن» نظامی سابق و تحلیلگر آمریکایی، حول مسئله دروغگویی در آمریکا، بارها برای کیهان مطالبی را به رشته تحریر درآورده است. اکنون جا دارد به مناسبت سالروز حادثه 11 سپتامبر، مروری بر این مطالب داشته باشیم. لندمن در رابطه با ساختار کلی جامعه آمریکا معتقد است: «آمریکا از آغاز تاسیسش تا همین زمان، از «دروغ‌های بزرگ» متعددی برای پیشبرد منافعش استفاده کرده و به واسطه همین دروغ‌ها بوده که سیاست‌های پلید خود را به پیش برده است. سیاست‌های آمریکا در طول تاریخ بدون تغییر مانده و چارچوب ثابتی دارد». این کارشناس مطرح آمریکایی سپس‌ اشاره‌ای به 11 سپتامبر دارد و می‌نویسد: «دروغ‌های آمریکا برای مهار جهان و پیشبرد سیاست‌های پلید خود، همچنان حتی پس از سال‌ها در 11سپتامبر خود را نمایان می‌کند. پس از آن اتفاق، آنها کشورها را یکی پس از دیگری مورد هدف قرار دادند. نابودی، استعمار و استثمار آنها بازتاب درستی از سیاست خارجی رسمی ‌آمریکا بود. از سوی دیگر، جنگ‌های داخلی مسلمانان، رنگین‌پوست‌ها و قشر کارگر در داخل آمریکا به‌صورت جدی شکل گرفته است».
افشای نقش پررنگ آل‌سعود
مجله آمریکایی «نیوزویک» طی گزارشی که آن را سال گذشته شمسی به چاپ رسانده، از نقش پررنگ حکومت سعودی در این حملات سخنانی را به میان آورده است. در کتابی که نیوزویک از آن رونمایی کرده بود، به بی‌توجهی مقامات آمریکایی به هشدارهای امنیتی پیش از وقوع حادثه ‌تروریستی‌ اشاره می‌شود. «ریچارد کلارک» مشاور وقت کاخ سفید، در زمینه مبارزه با تروریسم در دوران ریاست جمهوری «بیل کلینتون» و «جرج د بوش»، طی مصاحبه‌ای در کتاب «سگ‌های نگهبانی که پارس نکردند»، تأکید کرده است: «مقامات بلندپایه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا از جمله «جرج تنت» رئیس این مرکز، اطلاعات مهمی را از توطئه و شبکه  القاعده از جمله ورود «خالد المحضار» و «نواف الحازمی»، به آمریکا و نقش آنها در حملات، مخفی نگه داشته‌اند». از جمله حقایق دیگری که در این کتاب به چاپ رسیده، عبارتند از: «تلاش‌های مستمر حکومت سعودی برای جلوگیری از افشای کامل روابط ریاض با ربایندگان هواپیماها» و «کمک و حمایت برخی مسئولان در وزارت اوقاف سعودی به ربایندگان». در کتاب مذکور تأکید شده که به موجب این اطلاعات، صدها خانواده که عزیزان خود را طی حملات 11 سپتامبر از دست داده بودند، در دادگاه فدرال نیویورک علیه آل‌سعود شکایت کرده‌اند.
واقعیت مغایر روایت
از جمله دیگر تحقیقاتی که در رابطه با حادثه 11 سپتامبر انجام شده، مربوط به «دیوید ری‌گریفین» است. وی به‌طور مستمر و خستگی‌ناپذیری در رابطه با 11 سپتامبر تحقیق کرده و این تحقیقات در 10 جلد کتاب و مقالات متعدد به چاپ رسیده، است. ‌گریفین در یکی از کتاب‌های خود به نام، «11 سپتامبر، افسانه و واقعیت» نوشته است: «با توجه به بسیاری از دلایل، حادثه 11سپتامبر که تا کنون با استفاده ابزاری از احساسات مردم، یک اتفاق ‌تروریستی محسوب می‌شود، افسانه‌ای است که با واقعیت سازگاری ندارد».
«گریفین» همچنین در سپتامبر 2008 طی مقاله‌ای، 21 سؤال را در رابطه با حادثه 11سپتامبر مطرح کرده و از مقامات رسمی ‌درخواست می‌کند که به آن پاسخ دهند. سؤالاتی که تا این لحظه، پاسخ قانع‌کننده‌ای به آنها داده نشده است. برخی از این سؤال‌ها عبارتند از:
اف.بی.ای طی گزارش‌های متعدد، اعتراف کرده که هیچ ارتباطی بین حادثه 11 سپتامبر و القاعده پیدا نکرده است.
در گزارش این حادثه ‌تروریستی آمده که ‌تروریست، یک مسلمان رادیکال و بسیار مذهبی بوده است، این ادعا در حالی مطرح شده که وی در حالت مستی به سر می‌برده است. این حقیقت با آنچه ادعا شده تطابق ندارد.
پاسپورت‌هایی که از ‌تروریست‌ها پیدا شده، جعلی بوده‌اند.
 در همان زمان «جرج بوش» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سفری ایالتی به سر می‌برده و پس از اعلام این حادثه، هیچ دستورالعمل خاصی برای محافظت از جان وی ابلاغ نشده است، که بسیار مشکوک به‌نظر می‌رسد.
«گریفین» در انتهای گزارش خود، نتیجه می‌گیرد که از نظر منطقی و با در نظر گرفتن همه استدلال‌ها، 11 سپتامبر به روایت مسئولین آمریکایی، افسانه‌ای بیش نیست.
پیامد‌های ناگوار
اما همان‌طور که در ابتدای این مقاله گفته شد، فارغ از اینکه عامل اصلی حادثه 11 سپتامبر کی بوده، لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق به بهانه 11 سپتامبر، رنج و مصیبت زیادی را برای مردم این دو کشور به بار آورده است. «گریفین» در همین باره، ژوئن سال 2010 طی مقاله‌ای می‌نویسد: هیچ ارتباطی بین حوادث ‌تروریستی مذکور و افغانستان وجود ندارد و حمله آمریکا به کشوری که هیچ تهدیدی برای آن محسوب نمی‌شد، از لحاظ قانونی بی‌پایه و اساس است.آمریکا دو ماه پیش از حادثه 11 سپتامبر، تصمیم حمله به افغانستان را گرفته بود، در حالی که از لحاظ اخلاقی، هیچ توجیهی برای جنگ وجود نداشت. دلایل حمله واشنگتن به افغانستان، با دروغ‌هایی هم که تاکنون گفته شده، مغایر است و حمله به افغانستان هیچ‌گاه منجر به دستگیری و یا کشته‌شدن «بن لادن» نشده و حتی القاعده نیز تضعیف نگردیده است.
در ارتباط با عراق نیز آمریکا مدعی بود میان صدام و القاعده ارتباط وجود دارد. این ادعا نیز کاملاً دروغ بوده است. در هر حال، حمله آمریکا به عراق در سال 2003، مصائب فراوانی را برای ملت عراق رقم زده است.
نتیجه‌گیری
بنابراین، در مقام نتیجه‌گیری، باید پذیرفت که آنچه پیرامون موضوع 11 سپتامبر رخ داده، تنها ابزاری برای پیشبرد سیاست‌های آمریکا بوده است. این نقشه‌ای بوده تا سرزمین‌های استراتژیک به سیطره و سلطه آمریکا درآیند. از دید آمریکا، افغانستان اهمیت فراوانی در حوزه جغرافیای سیاسی دارد.
آمریکا در نقاطی از افغانستان که از لحاظ استراتژیک پر اهمیت است، پایگاه‌های هوایی ایجاد کرده، سازمان سیا به‌واسطه مواد مخدر، به پول‌های کلان و غیرقانونی رسیده و وال‌استریت از تجارت غیرقانونی مواد مخدر، سود کلانی به جیب زده است.
 باید تصریح کرد که از زمان شکل‌گیری آمریکا تاکنون، این کشور جنایات بزرگی را در نقاط مختلف جهان مرتکب شده است؛ از ژاپن گرفته تا ایران، افغانستان و آمریکای لاتین. واشگتن حتی به مردم خود هم رحم نکرده است. در آن بین، آمریکا برای توجیه سلطه‌گری خود بر سایر کشورها، مبارزه با تروریسم را علم کرده است. طی 18 سال گذشته در حالی که ماشین جنگی آمریکا مشغول تخریب و نابودی منطقه بوده است، شیپورهای تبلیغاتی این کشور دائما و مرتباً اعلام کرده‌اند که هدف این حملات، نابودی گروه‌های ‌تروریستی و امن‌تر شدن جهان برای زندگی بهتر است!
افغانستان پس از گذشت 18 سال، هنوز روی آرامش به‌ خود ندیده و شرایط امنیتی و معیشتی مردم به بدترین وضعیت رسیده است. واشنگتن برای اینکه ملت خود را در مورد ‌اشغال افغانستان قانع کند، یک حمله ‌تروریستی بسیار سخت‌ ترتیب داد و عواطف و احساسات عمومی را تحریک کرد. مردم افغانستان به چشم خود می‌بینند که  پس از گذشت سال‌ها و حضور ده‌ها هزار نیروی خارجی در افغانستان، اوضاع این کشور نه تنها خوب نشده، بلکه روز به روز بدتر هم می‌شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار