سلامت نیوز: ما نمیخواهیم در نگاه دیگران ضعیف به نظر برسیم و احتمال زیاد احساساتمان را نادیده میگیریم و در نهایت سرکوبشان میکنیم. این نگاه به احساسات ممکن است در نهایت منجر به افسردگی ما شود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا، ابراز احساسات کار سادهای نیست، چرا که همیشه در جامعه مورد تشویق قرار نمیگیرد. بسیاری از مردم احساساتی را با خودشان حمل میکنند و هر روز از خودشان میپرسند: «چرا انقدر ناراحت هستم؟» همیشه میترسیم برچسبی به ما زده شود و این ننگ، باعث میشود در مورد افسردگی، رنجها، غم و اندوهمان حرفی به دیگران نزنیم. ما نمیخواهیم در نگاه دیگران ضعیف به نظر برسیم و احتمال زیاد احساساتمان را نادیده میگیریم و در نهایت سرکوبشان میکنیم. این نگاه به احساسات ممکن است در نهایت منجر به افسردگی ما شود.
تفاوت غم و افسردگی
افسردگی ممکن است منجر به بیحسی، اندوه شدید و سنگین شود که نمیتوانیم به راحتی با آن مقابله کنیم. ممکن است شما از همه مهارت های خود برای گذر از غم و اندوه استفاده کنید ولی در افسردگی ناتوان هستید تا خودتان به تنهایی مسئله را حل کنید.
به طور معمول، غم و اندوه زودگذر هستند و اتفاقی باعث آن میشود. میآید و میرود، در حالی که افسردگی برای مدت طولانی با ما میماند و شاید هفتهها و ماهها طول بکشد. درست در جایی که حس میکنیم در حفرهای هستیم و ترس درخواست داشتن کمک از دیگران داریم.
احساساتی که در غم و اندوه میچشیم
وقتی غمگین و اندوهگین هستیم، ممکن است دچار سردرگمی شوید: «از اینجا کجا بروم؟ بعدش چه؟ چه چیزی ارزش دارد که انجامش دهم؟» وقتی احساس ناراحتی میکنیم، احساس تنهایی هم به ما غلبه میکند. احساس گم شدن میکنید. اینها احساسات مشترکی هستند که بین غم و افسردگی مشترک هستند. اما مدت زمان غم طولی نمیکشد و به درازا نمیکشد. برای کمک به حال و روز افسردگی بهتر است از متخصص کمک بگیرید.
اما ۹ دلیل احتمالی برای غم و اندوه وجود دارد که نباید آن را نادیده بگیریم:
۱. عدم وجود پشتیبان: زمانی که ما احساس میکنیم باید قهرمان خودمان باشیم و باید از دیگران مراقبت کنیم. وقتی چنین شرایطی وجود داشته باشد، غم و اندوه ما زیاد میشود. در این حالت افرادی را پیدا کنید که به آنها اعتماد دارید. در این دوره میتوانید با اتکا به خانواده و دوستان، احساس کنید تنها نیستید. احساس غم و اندوه یک ضعف نیست و دیگران میتوانند به شما کمک کنند.
۲. عدم توانایی برقراری ارتباط برای نیازهای خود: غم و اندوه یک روزه به وجود نمیآید. ما انتظار داریم دیگران ذهن ما را بخوانند. ما به دیگران فرصت نمیدهیم که با مای واقعی آشنا شوند. زیرا ما از رد شدن میترسیم. برای برقراری این ارتباط، لیستی از ارزشها و اهداف خود بنویسید. سپس از دیگران کمک بخواهید. بگذارید دیگران لیست شما را ببینند و انتخاب کنند که چگونه میتوانند به شما کمک کنند.
۳. از دست دادن هویت: هویت ما زمانی که میخواهیم مردم در مورد ما فکر کنند، پیچیده میشود. به جای مخفی شدن در غم و اندوه، احساسات خود را به اشتراک بگذارید. وقتی ماسک میزنید، نمیتوانید معتبر باشید و در این حالت نیازهای زندگی خودتان را برآورده نمیکنید. در این حالت شما یخ میزنید و نسبت به رنج دیگران بیحس میشوید و خود را در انزوا قرار میدهید. این ماسک به نحوی است که دیگران را از درد شما دور کند اما در دراز مدت کارایی ندارد و این ماسک شکسته خواهد شد. تظاهر کردن به بسیاری از چیزها شما را از هویت واقعی خودتان دور میکند.
۴. سختی: مردم برای همه چیز راهحلهایی دارند. بزرگترین پاسخی که میتوانید به خوتان بدهید این است که به غم و اندیشه خودتان احترام بگذارید و نگذارید تحت کنترل و سلطه آن درآیید. شما از سختیها درس میگیرید. برای تحمل درد و رنج، خودتان را حفظ کنید و بهبود بخشید. با خودتان مهربان باشید که بهترین راه رفع غم و اندوه است.
۵. گفتگوی درونی منفی: شما ارزش همه چیز را دارید. متاسفانه در حالت غم و اندوه، شما فکر میکنید که کمارزش هستید. اما زمانی که شروع به داشتن دیدگاه مثبت نسبت به خودتان میکنید، شما خودتان را شایسته و مثبتتر میبینید. احساس میکنید که شایسته شاد بودن هستید.
۶. احساس عدم توانایی: در حالاتی که غمگین هستید و بحرانزده، احساس کمبود نیرو میکنید. شما تجربههای ناعادلانهای داشتید. هیچ سیستم حمایتی نداشتید. در شرایطی که مشکلات زیادی به شما حملهور شدهاند، احساس ناتوانی میکنید و یکی از دلایل ناراحتی و اندوه شما همین شرایط است.
۷. عدم تمرکز: شما ممکن است زندگی خوبی داشته باشید اما نمیدانید راه بعدی شما چیست. تا حدی سرگردان میشوید که تمرکز خود را از دست میدهید و خودتان را در آینه نمیشناسید. راهکار جدی در این شرایط این است که انتخاب کنید. طرز فکر شما همه چیزی است که اهمیت دارد. دوباره در این نقطه هم متخصصان گفتگوی درونی مثبت را پیشنهاد میدهند که تمرکز شما را بیشتر میکند.
الیزابت اسکات: «اگر گفتگوی منفی درونی دارید، احتمالاً سطح استرس بالاتر و عزت نفس پایینتری دارید.»
۸. سرکوب احساسات در مورد «تغییر» در خود: فقر، درد و بیعدالتی؛ مسائلی که خارج از توان شخصی ما هستند و ممکن است احساس کنیم که ما در شرایط فعلی نمیتوانیم کاری کنیم. اما باید تلاش کنیم. میتوانید بجنگید یا متوقف شوید. به جای سرزنش، ببینید چه کاری میتوانید انجام دهید. همه چیز فوراً تغییر نخواهد کرد اما میتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
۹. افسردگی: اگر این احساسات که در مورد آن نوشتیم شما را رها نمیکند، دروناً با خودتان درگیرید، احساس غیرمفیدی دارید و شرایطی دارید که در مورد آن توضیح دادیم گریبان شما را گرفته است، ممکن است دلیل آن افسردگی باشد. غم و اندوه ماندگار و احساس پوچ و خالی داشتن، نشانگر افسردگی است. آمادگی داشته باشید و نزد متخصص بروید و به خودتان برای درمان زمان بدهید.
سخن آخر
اطرافیان همیشه فرد در بحران را به سادگی تشخیص نمیدهند. آنها گفتگوی درونی شما را نمیبینند. صحبتهای منفی شما را نمیشنوند ولی شما را دوست دارند. غالب افراد وقتی صحبت از غم و اندوه است، سکوت میکنند. شما تنها نیستید و بدانید تا به افسردگی مبتلا نشدهاید و برای کمک به اقدامات اضافی نیاز ندارید، در مورد آن با دوستان و خانواده خودتان حرف بزنید.
منبع: lifehack