افتادیم به راه مازندران که میرود به پُل جاجرود. مردمِ راهگذر را تماشا کرده، با علیرضاخان صحبتکنان میرفتیم. رعایای قصبهی قوصونکِ آقااسماعیل، کشمش به دماوند میبردند که با برنج عوض کنند.
کد خبر: ۱۸۸۳۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۷
در گفتوگوی ایلنا با سیدامیرحسن امین مطرح شد؛
امیرکبیر نه تنها مستمریهای چاپلوسان و متملقانی مانند شاعران درباری و صاحبان نفوذ را کم کرد، بلکه حتی از به کاربردن بیش از حد القاب و عناوین و همچنین از ریخت و پاش بیتالمال به جهت تشریفات خودداری کرد. او مستمریهای بسیاری از کسانی را که لایق نبودند، قطع کرد. به هر طریق صابون او به جامهی کسانی که در دربار، حرمسرا و شهرها و ... ذینفوذ بودند، خورد.
کد خبر: ۱۸۳۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۹
در گفتوگوی ایلنا با سیدامیرحسن امین مطرح شد؛
امیرکبیر نه تنها مستمریهای چاپلوسان و متملقانی مانند شاعران درباری و صاحبان نفوذ را کم کرد، بلکه حتی از به کاربردن بیش از حد القاب و عناوین و همچنین از ریخت و پاش بیتالمال به جهت تشریفات خودداری کرد. او مستمریهای بسیاری از کسانی را که لایق نبودند، قطع کرد. به هر طریق صابون او به جامهی کسانی که در دربار، حرمسرا و شهرها و ... ذینفوذ بودند، خورد.
کد خبر: ۱۸۳۹۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۹
خلاصه بعد از طی ۴ فرسنگ به قریه صدخرو که مشهور به سودخر است و در وسط جعده [جاده] واقع است رسیدیم. قاضی سبزوار که در سودخر ملک و علاقه دارد جلو آمده، قدری صحبت شد. ده سودخر آباد و معمور است. حاصل و زراعت زیاد دارد. جو را درو کرده بودند. باغات توت [و] کرم ابریشم دارند و ابریشم زیاد عمل میآورند در اینجاها و خراسان. مردهای خراسانی و زنها و غیره ماورای مخلوق عراق هستند. سرها بسیار بسیار بزرگ، ریش و موها کلفت زخیم [ضخیم]، استخوان [و] اعضای بسیار قوی، پوستکلفت.
کد خبر: ۱۶۶۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۰
اولین تصویر از بازیگر نقش مهدعلیا در سریال «جیران» منتشر شد
کد خبر: ۱۶۱۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۲
ساعت کاخ گلستان که هدیه ملکه انگلیس به ناصرالدین شاه قاجار بود، پس از سالها خاموشی دوباره به کار افتاد و صدای ناقوس آن صبح امروز در تهران پیچید.
کد خبر: ۱۶۰۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
میرشکار، طایفه زرگر را چون به قُرُق سیاهپرده – مال سردار – بودند؛ سوار و جمعیت فرستاده چاپیده بود؛ گوسفند، شتر و غیره آورده بود. گفتم اموالشان را پس بدهد [و] چوب بخورند – به سرداریِ رحمتالله این کار را کرده بود... میرزا نظام امروز به سیاهکوه برای جستوجوی معدن میرود.
کد خبر: ۱۵۳۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۴
رفتیم شهر. سواره شاهسون بغدادی را سردار کل و آقا علی در راه آوردهاند دیدم، خوب سواری بودند، تعریف شد... برای تدارکِ گرفتنِ روزه در شهر توقف شد.
کد خبر: ۱۴۸۲۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۳
از دوشانتپه رفتم شهر، پارهای کارها داشته با وزرا و غیره، از آنجا طرف عصری رفتم نیاوران. کسانی که این سفر از حرمخانه در رکاب بودند: انیسالدوله،۱ دختر باقری [و] فاطمهسلطان بودند. زعفرانباجی، اُقُولبکه،۲ تاجگل، زبیده، خورشید، خانسلطان، نظاره خانم با دخترش. گربه کَندی، گربه کوچولو، ماشاءاللهخان هستند. در بیرون، ماچکی، چورتی۳ از شهر میآمد و میرفت. آقا سلیمان، آقا بلند، آقا علی کوچکه.
کد خبر: ۱۳۲۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
یک تالاری بود که در آن تالار اسباب ژیمناستیک زیادی از هر جور و هر قبیل گذارده بودند... برای اشخاصی که مبتلا به دردهای عصبانی و استخوانی هستند مثلا درد دست، درد پا، درد شکم و همچنین سایر اعضا که هر جای آدم دردی بکند روی این اسبابها که هر کدام مال مالش و حرکت جای مخصوصی از عضو بدن است مینشانند و این اسبابها را با چرخهای بخاری که در زیر این تالار است حرکت میدهند... خیلی طرز و طورهای غریب!
کد خبر: ۱۲۷۵۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
شب را باید برویم به تماشاخانه ادن. خلاصه رفتیم. تماشاخانه بسیار خوبی است. چند پله کوچک بالا رفتم. روبهروی سن لژ وسیعی بود، روی صندلی نشستیم. امینالسلطان، عزیزالسلطان [ملیجک دوم]، سایرین، فخرالملک و غیره بودند. ایرانی زیادی بودند، جمعیت هم خیلی بود. ترکیب و وضع این تماشاخانه هیچ شباهتی به سایر تماشاخانهها ندارد، به طرز دیگر ساخته شده است. دومرتبه [دوطبقه] است اما لژهای کوچک کوچک مثل سایر تماشاخانهها ندارد، اطراف مثل غلامگردش [راهرو] است که در آنجا مراتب دارد، روی صندلی مینشینند.
کد خبر: ۱۲۶۸۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۸
رسیدیم به خیابان شانزهلیزه، پهلوی آن میل [تلسکوپ] که از مصر آوردند دوربین بسیار بزرگی است که ماه را میبیند، ماه هم امشب جلوه غریبی داشت. آسمان صافی بود یک ستاره هم نزدیک ماه بود. خیلی قشنگ، هرگز ماه را اینطور و به این جلوه ندیده بودم.
کد خبر: ۱۲۶۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۷
راندیم تا رسیدیم به برادفرد... اهالی اینجا اغلب عمله کارخانه و زن و عیال عملجات هستند و مثل وحشی میمانند، حتی معتبرین آنها در هنگامه و داد و فریاد بودند و به طوری تعجب میکردند و به ما نگاه میکردند که میخواستند ده چشم دیگر قرض کنند و به ما نگاه کنند... این مردم زیر باران همینطور ایستاده بودند... تا صبح جمعیت بود. از ایرانیها هرکس بیرون میرفت یا از فرنگیها هرکس یک لباس رسمی داشت میگذشت، مردم... فریاد میزدند. حقیقتا هیچجا فریادچی تماشاچی مثل اینجا ندیدیم.
کد خبر: ۱۲۴۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۳
وقت رفتن به سیته از پهلوی کلیسای سنپل [سنتپل] گذشتم. این کلیسا به قدری بزرگ است که به قدر کوه دوشانتپه بلند و قطرش از دوشانتپه زیادتر است. از زیرش که میرفتیم یک کوهی به نظر میآمد. خیلی کلیسای بزرگی است.
کد خبر: ۱۲۱۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۳
یادداشتهای ناصرالدینشاه، چهارشنبه ۵ تیر ۱۲۶۸: رسیدیم به جای بزرگی، عمارت بزرگی بود، چراغهای زیاد داشت. گفتند اینجا کازینو است. ما نمیدانستیم کازینو چیست، خواستیم ببینیم... یک اطاق بزرگی بود، میزی در میان آن بود، قریب چهل نفر زن و مرد نشسته بودند دور آن. پرسیدیم: «چه میکنند؟!» گفتند، یعنی رئیس دستگاه گفت: «اینجا با کارا بازی میکنند و رولت.»... عجب اتفاقی بود که بر حسب اتفاق اینجا را دیدیم طرز قمار فرنگیها را تماشا کردیم. اما اطاق بازی اینجا را نمیتوان قمارخانه گفت، مردمان معقول آنجا بودند بیصدا، آرام، مودب دور میز نشسته بودند. آدم تصور میکرد برای مشورت نشستهاند!
کد خبر: ۱۲۰۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
در این مقاله شرحی از نامه های زنان حرمسرای ناصرالدین شاه در زمان فراغ شاه شاهان آورده شده است.
کد خبر: ۱۰۴۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
امروز وزرا یعنی حمقا خانه صدراعظم جمع بودند. در کارها مشاوره میکردند و مثل خر در گل فرو رفته بودند.
کد خبر: ۹۴۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۴
اولین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در تاریخ ۱۹ آوریل ۱۸۷۳ آغاز شد که نخستین مسافرت یکی از پادشاهان ایران به اروپا بود. قبل از او هیچیک از سلاطین ایران به یک کشور مسیحی قدم نگذاشته بودند. به مناسبت این روز مروری بر سفرنامه سلطان صاحبقران خواهیم داشت.
کد خبر: ۴۵۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۳۰