چندی پیش سخنی در رسانهها از زبان یکی از مسئولین دولتی
منتشر شد که در جای خود بسیار تامل برنگیز بود. آقای جهانگیری گفتند :
«درباره موضوع فساد در فیفا که این همه در دنیا سر و صدا میکنند میگویند
50 میلیون دلار مبلغ فساد است در حالی که بابک زنجانی دو میلیارد و هفتصد
میلیون دلار را برده است ».(نقل از ایسنا 30/40/94) این سخن از ابعاد
مختلفی قابل تحلیل است اما از یک منظر باید آن را بسیار عجیب و به عنوان یک
علامت سوال جدی تلقی نمود . بسیاری از ما به یاد داریم چندی پیش رهبر معظم
انقلاب فرمودند: «حالا اسم فساد زیاد آورده میشود.
حرف زدن راجع به
فساد که فایدهای ندارد . با «دزد دزد» گفتن، دزد از دزدی دست برنمی دارد.
باید رفت، وارد شد. .... وارد بشوید.» اکنون این سوال اساسی در ذهن شکل می
گیرد که چرا مسئولین به جای اقدام عملی، خود به سان (یا به جای) روزنامهها
و رسانهها از فساد حرف می زنند؟! آیا آنها در پی همراه ساختن افکار عمومی
هستند؟ افکار عمومی چقدر نسبت به این همه ارقام ریز و درشت فساد مالی و
گسترش فساد اداری حساس و مطالبه گر است؟ و در نهایت چه نهاد یا نهادهایی
موظف به شکل دهی افکار عمومی در قبال اینگونه پدیدههای سخیف هستند ؟
مسئولین دولتی یا رسانهها؟ این سوالات را وقتی کنار هم می گذاریم به لزوم
توجه بیش از پیش به نقش واقعی رسانهها در شکل دهی افکار عمومی و مقابله با
پدیدههای شومی همچون فساد می رسیم و شکی نیست هیچ حکومت و دولتی بدون
همراهی افکار عمومی نمی تواند دست به اقداماتی اصلاحی در این حد بزند.
اکنون سوال اصلی این است که آیا دولتها طی سالهای سال توانسته اند (یا
خواسته اند) از این ظرفیت اساسی در همراه ساختن مردم با خود بهره گیرند؟
بسیار تاسف بار است که در اغلب موارد تعریف جامعه از فساد تنها به پیامکها
و متنهای طنز گونه شان در وایبر و تلگرام و ... خلاصه می شود. علت این
پدیده چیست؟ واقعا رسانهها تا چه حد به نقش خود در مقابله با مفاسد واقفند
و تا چه حد توانسته اند به این وظیفه خود کنند؟ و در نهایت اگر دولتها تا
این حد به همراهی افکار عمومی نیازمند هستند آیا در عمل تلاش کرده اند تا
دست رسانهها را برای کمک بفشارند؟ اگر اینطور نیست آیا می توانیم این
رفتار دوگانه دولتها را حاصل رویکرد «پوپولیستی» آنها بدانیم؟!
اکنون که دوران پس از تحریمها آغاز شده، اقتصاد ایران می تواند چشم به راه
جهشی بزرگ و حرکتی دوباره باشد بخصوص آنکه به زودی وارد برنامه ششم توسعه
می شویم و همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز تاکید فرمودند در این دوره
باید به رشد 8 درصدی در اقتصاد دست پیدا کنیم. اخیرا نیز ریاست محترم
جمهوری راهبرد اقتصادی ایران در مقابل سرمایههای خارجی را جذب سرمایه و
تکنولوژی از یک طرف و مشارکت در صادرات از طرف دیگر بیان فرمودند ( گفتگوی
تلویزیونی11/4/94) . لیکن تحقق همه اینها مستلزم فراهم شدن بسترهای لازم و
فضایی آرام و سالم در حوزههای مرتبط با اقتصاد و نظام اداری کشور است. اگر
بسترهای لازم فراهم نباشد این فرصت تاریخی نیز از بین می رود و در این بین
گسترش فساد اداری، رانت خواری، قاچاق، رشوه خواری و رشوه دهی به عنوان
مظاهر اصلی فساد اقتصادی می تواند سد راهی جدی برای توسعه ایران محسوب شود و
اینجاست که انتظار می رود رسانهها نقش ذاتی خود را به درستی بشناسند و به
آن عمل کنند، اما آیا مقصر اصلی فقط رسانهها هستند؟!
با
نگاهی به وضعیت رسانهها در سه کشور ایسلند، نیوزیلند و فنلاند به عنوان
پاکترین کشورها از لحاظ فساد اداری و اقتصادی، و کره شمالی و اریتره به
عنوان فاسد ترین کشورها از این لحاظ به خوبی می توانیم به نسبت تعریف شده
بین نقش مطبوعات و رسانهها در مبارزه با مفاسد پی ببریم. بر عکس بسیاری از
کشورهای توسعه یافته، در کشور ما مطبوعات بنا بر دلایل مختلف نتوانسته
اند یا نخواسته اند به جایگاه حقیقی خود و اثربخشی لازم دست یابند. بررسی
تجربه این کشورها نشان می دهد اگر ما هم برای مبارزه با فساد اقتصادی و
رانت خواریهای مختلف مصمم هستیم باید رسانهها را به یاری بطلبیم و با
اعطای آزادیهای بیشتر از وجودشان در جهت نیل به این هدف مهم استفاده کنیم.
رسانهها با افشاگری به موقع و پرسشگری مداوم می توانند فضا را برای سوء
استفاده کنندگان از بیت المال چنان ناامن کنند که در کنار بیم از قانون
همواره نگران چشمهای ژرف نگر افکار عمومی باشند و بدانند علاوه بر قانون
باید به آحاد جامعه نیز پاسخ دهند. اگر رسانههای ما از این قدرت خود به
درستی استفاده می کردند، امروز نباید تا این حد شاهد فسادهای مالی می شدیم.
اکنون زمان آن رسیده تا بطور جدی به این موضوع بپردازیم که چرا
علی رغم اینکه بسیاری از نشریات و رسانههای ما به رسالت اصلی شان در قبال
جامعه واقف و پای بند هستند باز هم دزدان با چراغ آمده و غارتگران بیت
المال در نهایت بی اخلاقی مصمم برای سوء استفاده هستند. شکی نیست که همه
میدانیم بر اساس تعالیم اسلامی مردم و رسانهها باید در هر حال از شبهه
آفرینی و شایعه افکنی و نیز تهمت و غیبت پرهیز کنند ولی درد بزرگ این است
که این امر باعث شده تا بسیاری از ما و بخصوص رسانههای ما وظیفه اصلی امر
به معروف و نهی از منکر خود را در این حوزه مهم که در آن حق الناس و بیت
المال حضور دارد فراموش کنیم . در این شرایط اگر چه بی توجهی رسانهها به
وظیفه ذاتی خود جفا به مردمی است که آنها را چشم و زبان خویش میدانند اما
ظلم مضاعف را کسانی بر خود و جامعه روا می دارند که به جای پرسشگری و تذکر،
به شبکههای اجتماعی گوناگون پناه می آورند و با انتشار طنزها و لطیفههای
ریز و درشت ، به باور اینجانب وظیفه دینی و انسانی خود را به فراموشی می
سپارند.
با تمام این احوال اگر چه توقع از رسانهها بالاست اما
شکی نیست رسانههای ما هم سعه صدر بیشتر مسئولین را طلب می کنند و نیازمند
همراهی بیشتر دولت و قوه قضائیه در طی این مسیر هستند. هم دولت و هم مجریان
قانون باید بپذیرند که به رسانهها باید فرصت پرسشگری بیشتری داده شود و
اگر چه ممکن است در آغاز کار افراط و تفریطهایی رخ دهد اما این راهی است
که باید طی شود تا همگی به ورزیدگی کامل برسند. تنها در این شرایط است که
دولت، قوه قضائیه و سایر مجریان قانون و متولیان سلامت اقتصادی و اداری
جامعه می توانند این معضل اساسی را که از قضا مختص کشور ما هم نیست حل کنند
و جامعه را از آسیبهای جدی تر دور کنند . مهمتر آنکه تصريح قانون اساسي
بر آزادي مطبوعات، مشروط بر حفظ مباني اسلام و حقوق عمومي، خود نشانه توجه
بالاي نظام جمهوري اسلاميبه نقش مسئولانه و بيبديل مطبوعات و نشريات و
رسانهها در آگاهي بخشي و اطلاع رساني و ارتقاي سطح بينش و تنوير افکار
عموميدر جامعه است که باید از این ظرفیت بی بدیل در جهت تحقق جامعه ای
سالم بهره جست. قانون اساسي علاوه بر اصل بيست و چهارم که تأکيد بر آزادي
مسئولانه مطبوعات دارد، در اصل سوم نیز دولتها را موظف به بالا بردن سطح
آگاهيهاي عموميدر همه زمينهها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانههاي
گروهي ميداند. امروز رسانههای ما و در راس آن رسانه ملی می توانند با درک
عمیق از شرایط موجود و اشراف به خطوط قرمز نظام با آگاهی بخشی به جامعه و
بهره گیری از آرای افکار عمومی به یاری دولتمردان بیایند و عرصه ر ا برای
حاکمیت قانون مهیا تر سازند. به شرط آنکه همگی ما مصمم شویم تا منافع عمومی
را بر حفظ موقعیت خود یا برخی افراد و جریانها ترجیح دهیم. تنها در این
حالت است که رسانهها می توانند در ایجاد جامعه ای سالم،اخلاق مدار، پویا،
پاک و ارزشی نقش آفرین باشند و پلی باشند برای عبور به سمت جامعه ای با
نشاط و توسعه یافته .