به گزارش روزنامه تجارت، هر گاه که نسبت به کسي توهين ميکرد،اتهاميميزد، تخريبي ميکرد، با واکنش مناسب از سوي دستگاههاي مربوطه رو به رو ميشد، اما اکنون فضاي ديگري تحت عنوان فضاي مجازي به وجود آمده که انسان ميتواند در آن فضا هرکاري انجام بدهد بدون آنکه به سرعت مورد بازخواست قرار گيرد. در اين فضا توهين ميشود، تخريب ميکنند، حرمتها را زير پا ميگذارند، به حريم خصوصي افراد وارد ميشوند، تهديد ميکنند و حق السکوت ميگيرند، اما در اغلب موارد مورد بازخواست قرار نميگيرند. اگر چه امروزه پليس بخشي را با عنوان پليس فتا به اين امر اختصاص داده است، اما به راستي با اين حجم گسترده چه بايد کرد؟ نکته مهم اين است که بسياري از مردم نسبت به حقوق خود آشنايي ندارند و نميدانند وقتي به حقوق شخصي شان در فضاي مجازي تعرض شد، بايد چه کنند و به کجا پناه ببرند. بدتر اينکه بسياري از متعرضان هم نميدانند چه عواقبي متوجه اين قبيل رفتارهاست. اما مهمترين مساله، فرهنگ سازي است به نوعي که مردم بايد باور داشته باشند حريم و حرمت را نبايد شکست. بازيهاي سياسي را نبايد وارد اين عرصه کرد و مهمتر اينکه از فضاي مجازي چگونه استفاده کنيم. در اين رابطه با حسين نوش آبادي، معاون پارلماني وزير ارشاد در مجلس شوراي اسلاميگفت و گو کرديم. وي معتقد است فضاي مجازي نيز مانند فضاي حقيقي است و هرکس در اين فضا مرتکب جرميشد بايد به اندازه اشتباهي که مرتکب شده مجازات شود. آنچه در ادامه آمده، نتيجه اين گفت وگو است؟
نظر شما در مورد فضاي مجازي و اتفاقاتي که در اين فضا شاهد هستيم چيست؟اول بايد ببينيم چه اتفاقاتي در فضاي مجازي رخ ميدهد و سپس متناسب با آن اتفاقات شرايط را تحليل کنيم. فضاي مجازي به اندازهاي گسترده است که نميتوانيم براي هر اتفاقي يک حکم واحد صادر کنيم. اما در مجموع آن مواردي که درست باشد و هيچ منافاتي با عقايد و باورهاي انساني و اسلاميما نداشته باشد، هيچ محدوديت و ممنوعيتي وجود ندارد و هر جايي که به امنيت ديني، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و امنيتي کشور آسيب بزند، نيازمند برخورد مناسب است. اين رويکرد نه تنها در ايران بلکه در تماميکشورها وجود دارد. به همين دليل است که تاکيد دارم منظور ما از فضاي مجازي تفکيک شود. اگر قرار است در فضاي مجازي اطلاع رساني درست صورت بگيرد، اشکالي ندارد، اما هرگاه که با شايعه پراکني و حاشيه سازي با آبروي افراد بازي شود، نميتوان اين فضا را امن توصيف کرد. نکته مهم اين است که نبايد بين فضاي مجازي و فضاي حقيقي تفاوت قايل شويم. آنچيزي که در فضاي واقعي جرم است، در فضاي مجازي هم جرم است و نبايد گمان کنيم کسي که حق ندارد در فضاي واقعي توهين کند، فحاشي کند يا آبروي افراد را ببرد، ميتواند در فضاي مجازي همه اين کارها را انجام بدهد.
چگونه ميتوانيم اين فضا را مديريت کنيم و آيا درست است فضاي مجازي فيلتر شود؟در ارتباط با اين قضيه بحثي در فضاي مجازي مطرح شده است. اينترنت خوب است اما برخي امور در اين فضا خيلي کار خوبي به نظر نميآيد و اگر قرار باشد تبعات منفي داشته باشد که حتما بايد کنترل شود. ما در جامعهاي هستيم که جامعه اسلاميو پايبند به يک سري معيارهاي ديني و اسلامياست و در واقع کشوري هستيم که شعارهايش بر محور آرمانهاي ديني و اسلامياست. در اين شرايط طبيعي است که هيچ کس نميتواند با مظاهر ديني مقابله کند و يکي از اين موارد حجاب است. فارغ از اينکه حجاب را چگونه ميخواهيم تعريف کنيم و حجاب را برتر يا حداقلي تعريف کنيم، به هر حال در اکثريت جامعه به حجاب اعتقاد داريم و زنان ايراني براي حفظ اصالتهاي فرهنگي، اصالتهاي ديني و ملي خودشان در طول تاريخ ايراني به حجاب پايبند بوده و به حفظ حريم و حفظ عفاف و حجاب خودشان عقيده دارند. با اين شرايط در کشوري که مردمانش داراي اين باورها و عقايد هستند، يک اقدامات خلاف اين نگاهها به وجود بيايد يا فضايي را فراهم کنيم که ديگران بخواهند به ترويج بي حجابي بپردازند و به اين نگاه اهميت بدهند و يا به صورت مستقيم بي حجابي را تبليغ کنند، هيچ کس نميپذيرد.
به هر حال شايد عدهاي بخواهند در فضاي مجازي در مورد آن بحث يا نقد کنند. آيا اين رويکرد بايد باعث حذف آن فضاي مجازي بشود؟اول اينکه بحث در مورد يک مقوله باعث حذف يا فيلترينگ نميشود بلکه بايد شرايط مستهجن باشد تا برخورد فيلترينگ صورت بگيرد. از سوي ديگر حتي آنهايي هم که حجاب را به صورت کامل رعايت نميکنند، به اصل حجاب اعتقاد دارند. حتي آنهايي که ممکن است به اين مظهر ديني و اسلاميکمتر توجه کنند اما ته دلشان پايبند هستند چون يک بحث عفاف داريم و يک بحث حجاب. بعضيها ممکن است حجاب شان کامل نباشد، اما زنان عفيفي هستند. خيلي از اينهايي که شايد ظاهرشان خيلي ظاهر کاملي به لحاظ حجاب نيست، اما قلبشان و ته دلشان پاک هستند و عفاف دارند. يعني عفيف هستند و خودشان را بي جهت در انظار ديگران يا در طمع ديگران قرار نميدهند. اما سوال اينجاست که چگونه با اين افراد برخورد کنيم؟ بي شک نياز به فرهنگ سازي داريم نه آن دسته از سخت گيريهايي که جامعه را دل آزرده کند و برخي فکر کنند حجاب همين است که آنها ميگويند. بالاخره دين ما يک حداقلهايي براي حجاب دارد که بايد رعايت بشود و براي حداکثرهايش نيز آنهايي که به هر حال بخواهند در آن موقعيت قرار بگيرند، تعريف ميشود. اما اگر کسي نخواهد حداقلها را رعايت کند اخطار ميگيرد. اما اين نيست که بگوييم فردي حداقل را نپذيرفته و حداکثر را هم محکوم ميکند. هرگز اين را نميپذيريم که فردي بخواهد بگويد اين ارزش نباشد و بي حجابي باشد. حداقل در کشور جمهوري اسلاميايران که مردمانش پايبند به شرع و قانون و فرهنگ ديني هستند، اين کار موفق نيست. من مطمئن هستم که اين گونه تحرکات خلاف فرهنگ حاکم بر جامعه به شکست ميانجامد.
موضوع بر فيلترينگ سايتهاي نامناسب است اما اين رويکرد ديگر جوابگو نيست زيرا انواع فيلترشکن در بازار فراوان است. در اين شرايط برخورد بايد چطوري باشد؟ آيا برخورد بايد فرهنگي باشد يا به دنبال روش ديگري باشيم؟آنهايي که به نشر مطالب نامناسب در فضاي مجازي اقدام ميکنند، يا افرادي هستند که تعمدي بر تخريب دارند و به دنبال ايجاد فرهنگ لاابالي گري هستند که با آنها بايد به هر نوع ممکن برخورد بشود يا آنکه براي کارهاي خود برنامههاي ديگري دارند و ميخواهند جامعه را بررسي کنند. اين نگاه هر کس يا هر کشور يا هر تفکري که ميخواهد باشد، با اينگونه اقدامات قصد دارند جامعه را تست کنند و ببينند فضاي جامعه چگونه است تا بر اساس آن برنامهريزي داشته باشند. بنا بر اين کساني که در دام اين افراد يا سايتها ميافتند بايد آگاه کرد. چون اين يک اشتباه در نوع انتخاب سوژه است. ممکن است افرادي بتوانند جامعه آماري خودشان را در کشور تعيين کنند و به عنوان مثال تعيين کنند که چه مقدار از اعضاي جامعه ايراني اعتقاد به حجاب حداقلي يا حجاب حداکثري دارند و چه کساني هستند که اصلا اعتقاد به حجاب ندارند. تصور کنيد که اين آمارگيري ميتواند مبتني بر يک پژوهش علميباشد که در فضاي واقعي هم امکان پذير است. اما اين که آنقدر جسارت به خرج بدهند که بگويند خانمها عکسهاي برهنه خودشان را در فضاي مجازي در معرض نمايش بگذارند تا از دفعات مراجعه به آن آماري به دست بياورند، اين رفتار واقعا محکوم است و قابل پذيرش نيست. اگر اين حرکت مبتني بر يک برنامه حساب شده همراه با آگاهي و تامل باشد، حتما بايد با آن برخورد بشود و اين برخورد ميتواند با فيلتر کردن يا برخوردهاي ديگري باشد که نياز است. اگر هم افرادي هستند که واقعا با جهل و ناداني اين کار را کردند، از ادامه کار آنها را باز دارند. کشور ما تحمل پذيرفتن اينگونه حرکات را ندارد.
شايد در فضاي واقعي بتوانيم به ديگران بگوييم چه کنند، اما فضاي مجازي غير قابل کنترل است. آيا ميتوانيم در فضاي مجازي هم ديگران را وادار کنيم مانند ما فکر کنند؟بايد اين را قبول کنيم که نميتوانيم همه را مجبور کنيم به آن حداکثرهايي که ما ميگوييم، فکر کنند. هميشه جامعه تابع يک حد وسط ميانهاي بوده است و ما بايد فرهنگ را به نحوي تعريف کنيم که يک حداقل و حداکثري باشد تا بين اين دو گروه، يک عده ميانه رو معتدل زندگي طبيعي خودشان را در همه امور داشته باشند. اصلا دين اسلام دين اعتدال و ميانه است. اسلام هم در عبادات، هم در اقتصاد و هم در رفتارهاي اجتماعي ميانه روي دارد. از سوي ديگر در همه امور رعايت حد اعتدال خوب است. امت اسلام امت ميانه است. امت اسلام هرگز بر اين باور نبوده که فشارهاي بيش از حد وارد کند براي اينکه بازخوردهاي منفي داشته باشد و نه سخت گيريها و الزامات و اجبارهايي داشته که فضاي جامعه را ملتهب کند. اسلام هرگز نگفته که بايد و حتما آن چيزي که ما ميگوييم انجام بدهي و بپوشي و نه اين گونه بود که جامعه را رها کند تا اين جامعه بخواهد به سمتي برود که آسيبهاي اخلاقي و اجتماعي به جامعه وارد کند. بنابر اين بايد يک پايه و يک ارتباط سقف و کف در هر موضوعي داشته باشيم. در اقتصاد و سياست نيز همين طور است. همانطور که در عدهاي در مذاکرات هستهاي ميگويند هميشه ما بايد برد داشته باشيم و طرف مقابل ببازد و نتيجه نداده بود نشان ميداد که آن مسير اشتباه بود. اما يک فضاي برد - برد در عرصه سياست در دولت يازدهم مطرح شده که فضاي مذاکرات را مثبت کرده است. در ساير عرصهها هم بايد فضا را طوري تنظيم کنيم که همه آدمها بتوانند ميانه زندگي کنند.
نظر شما در مورد فضاي مجازي و اتفاقاتي که در اين فضا شاهد هستيم چيست؟اول بايد ببينيم چه اتفاقاتي در فضاي مجازي رخ ميدهد و سپس متناسب با آن اتفاقات شرايط را تحليل کنيم. فضاي مجازي به اندازهاي گسترده است که نميتوانيم براي هر اتفاقي يک حکم واحد صادر کنيم. اما در مجموع آن مواردي که درست باشد و هيچ منافاتي با عقايد و باورهاي انساني و اسلاميما نداشته باشد، هيچ محدوديت و ممنوعيتي وجود ندارد و هر جايي که به امنيت ديني، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و امنيتي کشور آسيب بزند، نيازمند برخورد مناسب است. اين رويکرد نه تنها در ايران بلکه در تماميکشورها وجود دارد. به همين دليل است که تاکيد دارم منظور ما از فضاي مجازي تفکيک شود. اگر قرار است در فضاي مجازي اطلاع رساني درست صورت بگيرد، اشکالي ندارد، اما هرگاه که با شايعه پراکني و حاشيه سازي با آبروي افراد بازي شود، نميتوان اين فضا را امن توصيف کرد. نکته مهم اين است که نبايد بين فضاي مجازي و فضاي حقيقي تفاوت قايل شويم. آنچيزي که در فضاي واقعي جرم است، در فضاي مجازي هم جرم است و نبايد گمان کنيم کسي که حق ندارد در فضاي واقعي توهين کند، فحاشي کند يا آبروي افراد را ببرد، ميتواند در فضاي مجازي همه اين کارها را انجام بدهد.
چگونه ميتوانيم اين فضا را مديريت کنيم و آيا درست است فضاي مجازي فيلتر شود؟در ارتباط با اين قضيه بحثي در فضاي مجازي مطرح شده است. اينترنت خوب است اما برخي امور در اين فضا خيلي کار خوبي به نظر نميآيد و اگر قرار باشد تبعات منفي داشته باشد که حتما بايد کنترل شود. ما در جامعهاي هستيم که جامعه اسلاميو پايبند به يک سري معيارهاي ديني و اسلامياست و در واقع کشوري هستيم که شعارهايش بر محور آرمانهاي ديني و اسلامياست. در اين شرايط طبيعي است که هيچ کس نميتواند با مظاهر ديني مقابله کند و يکي از اين موارد حجاب است. فارغ از اينکه حجاب را چگونه ميخواهيم تعريف کنيم و حجاب را برتر يا حداقلي تعريف کنيم، به هر حال در اکثريت جامعه به حجاب اعتقاد داريم و زنان ايراني براي حفظ اصالتهاي فرهنگي، اصالتهاي ديني و ملي خودشان در طول تاريخ ايراني به حجاب پايبند بوده و به حفظ حريم و حفظ عفاف و حجاب خودشان عقيده دارند. با اين شرايط در کشوري که مردمانش داراي اين باورها و عقايد هستند، يک اقدامات خلاف اين نگاهها به وجود بيايد يا فضايي را فراهم کنيم که ديگران بخواهند به ترويج بي حجابي بپردازند و به اين نگاه اهميت بدهند و يا به صورت مستقيم بي حجابي را تبليغ کنند، هيچ کس نميپذيرد.
به هر حال شايد عدهاي بخواهند در فضاي مجازي در مورد آن بحث يا نقد کنند. آيا اين رويکرد بايد باعث حذف آن فضاي مجازي بشود؟اول اينکه بحث در مورد يک مقوله باعث حذف يا فيلترينگ نميشود بلکه بايد شرايط مستهجن باشد تا برخورد فيلترينگ صورت بگيرد. از سوي ديگر حتي آنهايي هم که حجاب را به صورت کامل رعايت نميکنند، به اصل حجاب اعتقاد دارند. حتي آنهايي که ممکن است به اين مظهر ديني و اسلاميکمتر توجه کنند اما ته دلشان پايبند هستند چون يک بحث عفاف داريم و يک بحث حجاب. بعضيها ممکن است حجاب شان کامل نباشد، اما زنان عفيفي هستند. خيلي از اينهايي که شايد ظاهرشان خيلي ظاهر کاملي به لحاظ حجاب نيست، اما قلبشان و ته دلشان پاک هستند و عفاف دارند. يعني عفيف هستند و خودشان را بي جهت در انظار ديگران يا در طمع ديگران قرار نميدهند. اما سوال اينجاست که چگونه با اين افراد برخورد کنيم؟ بي شک نياز به فرهنگ سازي داريم نه آن دسته از سخت گيريهايي که جامعه را دل آزرده کند و برخي فکر کنند حجاب همين است که آنها ميگويند. بالاخره دين ما يک حداقلهايي براي حجاب دارد که بايد رعايت بشود و براي حداکثرهايش نيز آنهايي که به هر حال بخواهند در آن موقعيت قرار بگيرند، تعريف ميشود. اما اگر کسي نخواهد حداقلها را رعايت کند اخطار ميگيرد. اما اين نيست که بگوييم فردي حداقل را نپذيرفته و حداکثر را هم محکوم ميکند. هرگز اين را نميپذيريم که فردي بخواهد بگويد اين ارزش نباشد و بي حجابي باشد. حداقل در کشور جمهوري اسلاميايران که مردمانش پايبند به شرع و قانون و فرهنگ ديني هستند، اين کار موفق نيست. من مطمئن هستم که اين گونه تحرکات خلاف فرهنگ حاکم بر جامعه به شکست ميانجامد.
موضوع بر فيلترينگ سايتهاي نامناسب است اما اين رويکرد ديگر جوابگو نيست زيرا انواع فيلترشکن در بازار فراوان است. در اين شرايط برخورد بايد چطوري باشد؟ آيا برخورد بايد فرهنگي باشد يا به دنبال روش ديگري باشيم؟آنهايي که به نشر مطالب نامناسب در فضاي مجازي اقدام ميکنند، يا افرادي هستند که تعمدي بر تخريب دارند و به دنبال ايجاد فرهنگ لاابالي گري هستند که با آنها بايد به هر نوع ممکن برخورد بشود يا آنکه براي کارهاي خود برنامههاي ديگري دارند و ميخواهند جامعه را بررسي کنند. اين نگاه هر کس يا هر کشور يا هر تفکري که ميخواهد باشد، با اينگونه اقدامات قصد دارند جامعه را تست کنند و ببينند فضاي جامعه چگونه است تا بر اساس آن برنامهريزي داشته باشند. بنا بر اين کساني که در دام اين افراد يا سايتها ميافتند بايد آگاه کرد. چون اين يک اشتباه در نوع انتخاب سوژه است. ممکن است افرادي بتوانند جامعه آماري خودشان را در کشور تعيين کنند و به عنوان مثال تعيين کنند که چه مقدار از اعضاي جامعه ايراني اعتقاد به حجاب حداقلي يا حجاب حداکثري دارند و چه کساني هستند که اصلا اعتقاد به حجاب ندارند. تصور کنيد که اين آمارگيري ميتواند مبتني بر يک پژوهش علميباشد که در فضاي واقعي هم امکان پذير است. اما اين که آنقدر جسارت به خرج بدهند که بگويند خانمها عکسهاي برهنه خودشان را در فضاي مجازي در معرض نمايش بگذارند تا از دفعات مراجعه به آن آماري به دست بياورند، اين رفتار واقعا محکوم است و قابل پذيرش نيست. اگر اين حرکت مبتني بر يک برنامه حساب شده همراه با آگاهي و تامل باشد، حتما بايد با آن برخورد بشود و اين برخورد ميتواند با فيلتر کردن يا برخوردهاي ديگري باشد که نياز است. اگر هم افرادي هستند که واقعا با جهل و ناداني اين کار را کردند، از ادامه کار آنها را باز دارند. کشور ما تحمل پذيرفتن اينگونه حرکات را ندارد.
شايد در فضاي واقعي بتوانيم به ديگران بگوييم چه کنند، اما فضاي مجازي غير قابل کنترل است. آيا ميتوانيم در فضاي مجازي هم ديگران را وادار کنيم مانند ما فکر کنند؟بايد اين را قبول کنيم که نميتوانيم همه را مجبور کنيم به آن حداکثرهايي که ما ميگوييم، فکر کنند. هميشه جامعه تابع يک حد وسط ميانهاي بوده است و ما بايد فرهنگ را به نحوي تعريف کنيم که يک حداقل و حداکثري باشد تا بين اين دو گروه، يک عده ميانه رو معتدل زندگي طبيعي خودشان را در همه امور داشته باشند. اصلا دين اسلام دين اعتدال و ميانه است. اسلام هم در عبادات، هم در اقتصاد و هم در رفتارهاي اجتماعي ميانه روي دارد. از سوي ديگر در همه امور رعايت حد اعتدال خوب است. امت اسلام امت ميانه است. امت اسلام هرگز بر اين باور نبوده که فشارهاي بيش از حد وارد کند براي اينکه بازخوردهاي منفي داشته باشد و نه سخت گيريها و الزامات و اجبارهايي داشته که فضاي جامعه را ملتهب کند. اسلام هرگز نگفته که بايد و حتما آن چيزي که ما ميگوييم انجام بدهي و بپوشي و نه اين گونه بود که جامعه را رها کند تا اين جامعه بخواهد به سمتي برود که آسيبهاي اخلاقي و اجتماعي به جامعه وارد کند. بنابر اين بايد يک پايه و يک ارتباط سقف و کف در هر موضوعي داشته باشيم. در اقتصاد و سياست نيز همين طور است. همانطور که در عدهاي در مذاکرات هستهاي ميگويند هميشه ما بايد برد داشته باشيم و طرف مقابل ببازد و نتيجه نداده بود نشان ميداد که آن مسير اشتباه بود. اما يک فضاي برد - برد در عرصه سياست در دولت يازدهم مطرح شده که فضاي مذاکرات را مثبت کرده است. در ساير عرصهها هم بايد فضا را طوري تنظيم کنيم که همه آدمها بتوانند ميانه زندگي کنند.