کد خبر: ۸۳۲۱۴
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۲

مسعود یوسفی

روزنامه نگار

یک گشت و گذار کوتاه در سطح جامعه و بررسی احوال مردم نشان می دهد که آن ها از رفتار و عملکرد مسئولان دلگیر و رنجیده خاطر هستند. آن ها از خو دشان و همدیگر می پرسند مگر دولت و نظام چه انتظاری از ما داشت که برآورده نکردیم و مگر چه همراهی و همکاری از ما طلب کردند... که ما دریغ کردیم؟ در مقابل و در برابر این همه همکاری و همراهی مردم، گرانی مثل بختک روی زندگی آن ها افتاده است و رها نمی کند، هر خانه یک یا دو نفر و بیشتر بیکار دارد، هزینه دارو درمان بعضی بیماری های صعب العلاج سر به فلک می زند و بیماران از ادامه درمان عاجز می شوند و به انتظار فرشته رهایی بخش مرگ می نشینند، درس خواندن و تهیه ملزومات مدرسه و لوازم التحریر و شهریه دانش آموزان نفس پدرها و مادرها را گرفته است، بعضی خانواده ها سال تا سال رنگ تفریح و سفر به خود نمی بینند و هیچ کجا نمی توانند بروند، انواع آسیب های اجتماعی مثل طلاق، اعتیاد و افسردگی شیوع پیدا کرده است و ... وقتی که مردم این معضلات و آسیب ها را با همه آن وعدهایی که داده شد اما تقریبا به هیچ کدام از آن ها عمل نشد مقایسه می کنند، خودشان را مغبون می بینند و سرخورده و دل آزرده می شوند. آن وقت کار به جایی می رسد که اگر ببینند مسئولی در رادیو و یا تلویزیون حرف می زند، از روی همان دلخوری کانال را عوض می کنند تا حرف هایش را نشنوند و صورتش را نبینند و تا جایی که می توانند انتقاد و گلایه می کنند. نتیجه این رنجیدن ها و دلخوری ها هم کاهش مشارکت مردم در همکاری و همراهی با مقامات و مسئولان خواهد بود و با افزایش و اوج گیری چنین رفتاری از سوی شهروندان، ملت سازی و دولت سازی هم قوام پیدا نمی کند و شکل نمی بندد و پس از مدتی تصمیم گیرندگان در می یابند که تنها مانده اند و امور به خوبی پیش نمی رود و توفیقی حاصل نمی شود. شاید معروفترین و به یادماندنی ترین وعده ای که تا به حال داده شده اما رنگ تحقق به خود نگرفته است همان وعده شیخ حسن روحانی باشد که در جریان کارزار انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری گفته بود:« چنان رونقی به اقتصاد بدهیم و آنچنان مردم را از درآمد سرشار کنیم که نیازی به 45 هزار تومان پول یارانه نداشته باشند». این وعده هیچ وقت محقق نشد و به خاطر تعطیلی تعداد بیشتری از کارخانجات و بنگاه ها، اقتصاد هم رونق پیدا نکرد. روند رو به افزایش مشکلات و گرفتاری ها چنان است که حالا دیگر بسیاری از مسئولان و تصمیم گیرندگان و نمایندگان خودشان در تشریح وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی دارند از مردم پیشی می گیرند و در بیان مشکلات به شکل بی سابقه ای رفتار می کنند و همدیگر را به باد انتقاد می گیرند، با این حال کمتر پیش آمده است که یک نفر از ایشان تقصیر را گردن بگیرد و از این بابت از مردم عذر بخواهد و پوزش بطلبد؛ هرچند که حالا دیگر پوزش خواستن و عذر تقصیر آوردن هم دردی دوا نمی کند و چاره کار تنها و تنها در این است که کمتر وعده داده شود و بر روی وعده های اساسی تمرکز شود تا فردای خوب و روشنی که در هر سخنرانی و به هر مناسبت وعده آن داده می شود تحقق پیدا کند و مسئولان هم توفیق حاصل کنند و مشمول این بیت آن بابای شاعران نباشند که فرموده بود: « همی وعده کری امروز و فردا / نمی دونم که فردای تو کی بی؟

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار