کد خبر: ۱۱۰۱۱۵
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۳
جورج کلونی جزو معدود بازیگران مطرح و پولساز سینماست که در هر دو رشته فیلم‌های مردم‌پسند و مستقل فعالیت می‌کند. به مناسبت تولد این هنرپیشه محبوب قسمت‌ هایی از گفتگو های او با نشریات مختلف در گذشته را گردآوری نموده ایم

جورج کلونی جزو معدود بازیگران مطرح و پولساز سینماست که در هر دو رشته فیلم‌های مردم‌پسند و مستقل فعالیت می‌کند. به مناسبت تولد این هنرپیشه محبوب قسمت‌ هایی از گفتگو های او با نشریات مختلف در گذشته را گردآوری نموده ایم

گفت و گو با جورج کلونی George Clooney 

جرج کلونی George Clooney زادهٔ ۶ مه ۱۹۶۱ در ایالت کنتاکی بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، تهیه‌کننده و کارگردان آمریکایی برندهٔ جایزه اسکار و گلدن گلوب است. جرج کلونی در سال ۲۰۰۵ برای فیلم سیریانا جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. در سال ۲۰۱۳ موفق شد جایزه اسکار بهترین فیلم را برای تهیه‌کنندگی فیلم آرگو دریافت نماید. در ردبندی۲۰۱۸ جرج کلونی با ۲۳۹ میلیون دلار درصدر پردرآمدترین بازیگر آمریکا قرار گرفت.

او که در فیلم‌های موفقی مثل مجموعه فیلم «یاران اوشن»، «توفان کامل» و «سه سلطان» بازی کرده است، سال قبل 3 فیلم غیرمتعارف و مستقل «بالا در آسمان» (که برای آن جایزه بهترین بازیگر مرد چند انجمن منتقدان سینمایی آمریکا را گرفت)‌، «مردانی که به بزها خیره شده‌اند» و انیمیشن «آقای فوکس شگفت‌انگیز» را روی پرده سینماها داشت.

کلونی در کنار فعالیت بازیگری، تهیه‌کننده و کارگردان نیز هست. او برای اولین ساخته سینمایی‌اش «شب‌ بخیر و خوش باشید»، نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی شد. گفتگوی زیر ترجمه‌ای از چند مصاحبه متفاوت با این بازیگر است.

در سال 2009 سه فیلم سینمایی روی پرده سینماها داشتید. فکر نمی‌کنید این تعداد فیلم در عرض یک سال کمی زیاد است؟

شما وقتی قرارداد بازی در فیلمی را امضا می‌کنید، دقیقا نمی‌دانید آن فیلم چه زمانی اکران عمومی می‌شود و اصلا حاصل کار چه چیزی از آب درخواهد آمد. زمانی که این فیلم‌ها را بازی می‌کردم اصلا تصورش را هم نمی‌کردم که در یک فاصله کوتاه زمانی از یکدیگر، اکران عمومی خواهند شد.

البته آقای فوکس شگفت‌انگیز بین این فیلم‌ها، یک کار انیمیشن بود و شاید بهتر باشد آن را در کنار بالا در آسمان و مردانی که به بزها خیره شده‌اند نیاوریم. با این حال، هر سه فیلم را دوست دارم و از بازی در آنها خوشحالم. من بازیگری هستم که هم در فیلم‌های مردم‌پسند بازی می‌کنم و هم با پروژه‌های مستقل و غیرمتعارف همکاری دارم. بازی در فیلم‌هایی مثل بالا در آسمان برای هر بازیگری یک غنیمت است و خوشحالم که فیلمسازان مستقل به من اعتماد کرده و نقش اصلی فیلم‌های خود را به من واگذار می‌کنند.

این طور به نظر می‌رسد که با گذشت زمان در فیلم‌های برتر و پخته‌تری بازی می‌کنید.

یکی از مزایای شهرت همین است! ولی از شوخی‌ گذشته، با بالا رفتن سن، شما کم‌کم سختگیر می‌شوید و دیگر حاضر به بازی در هر فیلمی نیستید. این روزها فیلمنامه برایم اهمیت خیلی زیادی دارد. هر ماه حداقل 2 فیلمنامه پیشنهادی را مطالعه می‌کنم و سعی می‌کنم از بین کارهای پیشنهادی، بهترین آنها را انتخاب کنم. از سوی دیگر، فیلمسازان مطرح سینما هم تمایل دارند با من کار کنند. این موضوع باعث می‌شود تا هنگام ساخت فیلم‌های خود با من تماس بگیرند، این یکی از شانس‌هایی است که من دارم و شاید برخی از ستارگان سینما آن را ندارند.

بالا رفتن سن باعث ناراحتی‌تان نمی‌شود؟

خیر. این واقعیت تلخی است که همه ما مجبوریم با آن کنار بیاییم. من دیگر یک جوان 20 ساله نیستم و به زودی 49 ساله می‌شوم. پیر شدن این مزیت را دارد که باتجربه‌تر و پخته‌تر می‌شوی و می‌توانی کارهای بهتری را برای بازی کردن پیدا کنی.

جورج کلونی و همسرش 
جورج کلونی و همسرش

وقتی خودتان را روی پرده سینما می‌بینید، چه فکری می‌کنید؟

زمانی که برای اولین بار بالا در آسمان را دیدم، با خودم گفتم: یا حضرت مسیح، این مرد میانسال که موهای جوگندمی دارد کیست؟ این من بودم! از زمانی که بازی در فیلم‌های سینمایی را شروع کردم، اجازه ندادم که صورتم را خیلی زیاد گریم کنند. هیچ وقت هم تلاش نکردم که جوان به نظر برسم. همیشه می‌خواستم روی پرده سینما به صورت همان آدم واقعی نشان داده شوم که هستم.

اتفاقا همین نکته باعث شده تا از شما به عنوان کری‌گرانت معاصر اسم برده شود.

شنیدن این جمله خوشحالم می‌کند. گرانت یکی از اسطوره‌های کلاسیک دنیای بازیگری است و خیلی‌ها مایلند با او مقایسه شوند.

قرض دادن صدایتان به یک کاراکتر انیمیشنی در آقای فوکس شگفت‌انگیز چه نوع تجربه‌‌ای بود؟

تجربه‌‌ای بی‌نهایت لذتبخش و تازه. این تجربه دیگر هرگز تکرار نخواهد شد. شما هنگام کار با یک فیلم انیمیشن، وارد یک دنیای بدیع و جدید می‌شوید که هیچ شباهتی به بازی جلوی دوربین فیلمبرداری ندارد. در اینجا صدای شما ستاره اصلی کار است. شما هر احساس،‌ نظریه و دیدگاهی که دارید،‌ باید از طریق صدایتان منتقل کنید و دست و پا و حرکات چهره،‌ هیچ‌یک نمی‌توانند کمکی به شما بکنند. در عین حال، این یک تجربه خاص است. در اتاق ضبط صدا، شما تنها هستید و همبازی‌هایتان (در حقیقت همصداهایتان)‌ در کنار شما نیستند. در چنین حالتی، شما باید کاملا روی کار متمرکز شوید و انجام چنین‌ کاری اصلا راحت و ساده نیست. اما با وجود تمام سختی‌هایی که این کار دارد، باز هم جذاب و لذت‌بخش است.

آیا مایلید دوباره چنین تجربه‌‌ای داشته باشید؟

صددرصد. شیرینی هر کاری به سخت و غیرممکن بودن آن است. اگر انجام کاری برایتان ساده باشد، دیگر اجرای آن لذت ویژه‌‌ای نخواهد داشت. همکاری با یک فیلم انیمیشن درس‌های جدیدی از کار بازیگری به آدم می‌دهد تا او بتواند هنگام حضور جلوی دوربین آنها را اجرا کند. برای همین، حتما باز هم اگر پیشنهاد همکاری با یک فیلم انیمیشن به من داده شود، با کمال میل آن را قبول می‌کنم.

هنوز هم پس از این همه سال فعالیت بازیگری، در حال درس گرفتن هستید؟

در حرفه ما آموختن حد و مرزی ندارد و هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسد. بازی در هر پروژه‌ای مثل یک کلاس درس عملی است و هر فیلمسازی با توجه به دیدگاه و شیوه‌کاری که دارد،‌ چیزهای تازه‌ای را به بازیگران خود می‌آموزد. بعضی از فیلم‌‌ها، درس‌های بیشتری برای یاد دادن دارند و در این رابطه، همه چیز به خود بازیگر بستگی دارد که بخواهد چقدر یاد بگیرد. به اعتقاد من، روزی که یک بازیگر فکر کند همه چیز را بلد است و دیگر نیازی به آموزش و یادگیری ندارد، آن روز او دیگر به پایان کار خود رسیده است.

برای بالا در‌ آسمان نامزد دریافت جایزه اسکار شدید، ولی آن را به دست نیاوردید.

مهم‌تر از بردن جایزه اسکار، نامزد شدن برای دریافت آن است. یک بار کرک داگلاس پاسخ خیلی خوبی به این سوال داد. او گفت 5 نفر نامزد می‌شوند و طبیعی است که فقط یکی از آنها،‌ این جایزه را دریافت می‌کند. اما آنچه که اهمیت دارد، این است که تو به دور اصلی رقابت‌ها می‌رسی و با چند تای دیگر رقابت می‌کنی. مریل استریپ را نگاه کنید. او بازیگر بزرگ و فوق‌العاده‌ای است که فقط 2 بار موفق به دریافت جایزه اسکار شده است. ولی با 14 بار نامزد شدن، رکورددار است. خدای من! او تقریبا هر سال دارد نامزد می‌شود و این معرکه است.

نقش‌های خود را چگونه انتخاب می‌کنید؟ حتما باید به شخصیت خودتان نزدیک باشد یا آنها را دوست داشته باشید؟

هنگام انتخاب نقش جذاب و تاثیرگذار بودن آن برایم اهمیت دارد. الزاما آن کاراکتر نباید شبیه من باشد. هرچه کاراکتر موردنظر از من دور باشد و این فاصله بیشتر باشد،‌ جذابیت بازی در آن برایم بیشتر است. می‌خواهم این کاراکترها را به شکلی صحیح جلوی دوربین به تصویر بکشم. به همین سبب تحقیق ویژه‌ای روی تک‌تک آنها می‌کنم.

سعی‌ام این است که آنها را به صورت دقیق بشناسم تا بتوانم در نقشی که بازی می‌کنم، عدالت را در موردشان رعایت کرده باشم. مسلم است نقشی را که دارم بازی می‌کنم باید دوست داشته باشم. اگر این طور نباشد، بازی در آن نقش خیلی برایم سخت خواهد شد. شما می‌توانید کاری را که دوست ندارید، با کمال میل انجام دهید؟

هر دو فیلم بالا در آسمان و مردانی که به بزها خیره شده‌اند با تحسین منتقدان سینمایی روبه‌رو شدند، ولی در اکران عمومی، موفقیت مالی زیادی کسب نکردند.

هنگام کار روی این فیلم‌ها، ما در حال ساخت یک «آواتار» یا «تغییر شکل‌دهندگان» نبودیم و هدفمان شکستن رکورد فروش یا تبدیل شدن به موفق‌ترین فیلم گیشه در جدول سالانه فروش نبود. فیلم‌های مستقل و غیرمتعارف به همان اندازه که محبوب منتقدان سینمایی هستند، بازار فروش خوبی ندارند. اما از آنجا که این فیلم‌ها با هزینه‌های اندکی تولید می‌شوند، همان فروش‌های کم در جدول فروش کمک می‌کند تا هزینه‌های تولید خود را تامین کنند. به این ترتیب، معمولا این فیلم‌ها شکست تجاری نمی‌خورند، حتی اگر لقب محصولاتی پرفروش را نگیرند. در مورد «مردانی که ...» باید این نکته را اضافه کنم که فیلمنامه این فیلم مدت‌ها در هالیوود دست به دست گشت تا امکان تولید پیدا کند. کسی حاضر به سرمایه‌گذاری روی آن نمی‌شد، ولی بالاخره من یک تهیه‌کننده، همکار پیدا کردم و دوتایی آن را جلوی دوربین بردیم.

درباره فیلم «آمریکایی» The American بگویید

بخش اعظم صحنه‌های فیلم در ایتالیا فیلمبرداری شد. این کشور را خیلی دوست دارم و هرسال به مدت چند ماه در این کشور اقامت می‌کنم. فرهنگ و مردم خوب و مهربانی دارد و آدم در آنجا کاملا احساس راحتی می‌کند، آمریکایی یک درام اکشن و دلهره‌آور است و در آن برای اولین بار نقش یک ضدقهرمان را دارم.

این کاراکتر خیلی شبیه کاراکترهای شورشی فیلم‌های دهه 60 و 70 میلادی اروپا (بویژه فرانسه و ایتالیا) است. در قصه فیلم نقش یک تروریست را دارم که برای انجام آخرین ماموریت خود، راهی یکی از شهرهای ایتالیا می‌شوم. اما پس از ورود به محل ماموریت با اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای روبه‌رو می‌شوم، که خط اصلی قصه فیلم را به سمت پیش‌بینی نشده‌ای می‌برد.

از بازی در فیلم "امریکایی" راضی هستید؟

صددرصد، فیلم را آنتون کوربیجین کارگردانی کرده که اصلیتی اروپایی دارد و فیلم کنترل او سر و صدای زیادی در جشنواره‌های بین‌المللی به راه انداخت. بیشتر مواقع فیلمسازان یک قصه کامل در دست ندارند و نمی‌دانند می‌خواهند چه کار کنند. ولی او هنرمند مستعدی است و از همکاری با وی، هنوز هم هیجان‌زده‌ام.

 

بیشتر بدانید : جمله ای که زندگی جرج کلونی را تغییر داد

بیشتر بدانید : جورج کلونی تصادف کرد + وضعیت فعلی وی

بیشتر بدانید : افشاگری جرج کلونی از دروغ های هالیوودی

بیشتر بدانید : از نیکول کیدمن تا جرج کلونی، از نیم قرن زندگی و لذت 50 سالگی می گویند

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir 


برچسب ها: جورج کلونی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار