مذاکرات ژنو پس از مذاکرات نیویورک نگاهی جدی به حل مسائلایران در پرونده هستهای داشت و با پروای رفتار و کنش سیاسی تیم دیپلماتیکایران از یک سو و پاسخهای مثبت و اعلام مواضع موافق کشورهای اروپایی چین و روسیه به همراهایالات متحده از سوي ديگر هماکنون نشان داد که نوعی تعامل سازنده در پرونده هستهای بینایران و 1+5 آغاز شده است. اما نباید فراموش کرد که پرونده هستهایایران نتیجه 12 سال انباشت مسائل سیاسی است و کندی در رسیدن به توافق کاملاَ طبیعی است. گرهای که دراین سالهادائم سفتتر میشد از ابتدا مشخص بود که محال است که بتوان آن را در کوتاه مدت باز کرد.با اينحال ژنو نقطه آغاز دیگری برای تعریف عملیاتی تنشزدایی مقتدرانه و یا همان نرمش قهرمانانه مقام معظم رهبری پیش آمدهبود و دو کمیسیون شامل یک کمیسیون فنی و یک کمیسیون ویژه تحریم شکل گرفت که به موازات یکدیگر بتواند زمینهسازایجاد اعتمادسازی از سویایران و از سوی دیگر زمینهپرورایجاد فضایی مثبت برای کاهش تحریمهاو پذیرشایران بهطور رسمیو قطعی در کلوپ رسمیباشد. ازاین جهت باید بگوییم ژنو بعد از مدتهانشان داد که میتواند جغرافیای مهمیبرای مذاکرات 1+5 در دورهای باشد که تعامل سازنده از سویایران شروع شده و قدرت آمریکایی تلاش کرده است که زمینههایایجاد فضایی مثبت برای مدیریت حل اختلاف باایران را در دولت اوباما فراهم کند. نکته قابل توجهاین است که آمریکا گرچه یک مجموعهای یکدست از منظر منافع ملی و امنیت ملی است اما یک مجموعه واگرا در ارتباط با مسالهایران را از خود نشان داده است و اوباما توانسته استاین معنا را ثابت کند که به دنبالایجاد فضای مثبت در حل و فصل دیپلماتیک پرونده هستهای نه فقط برایایران بلکه برای دموکراتهای آمریکا در ساختار قدرت درایالات متحده است فلذا بایداین درک متقابل هم از سویایران وجود داشته باشد که در میان آمریکاییهااین دموکراتهاو بویژه نودموکراتهاهستند که تلاش دارند زمینههایایجاد یک وضعیت مناسب جهت حل و فصل مسائلایران و آمریکا را در زمینه دیپلماتیک فراهم آورند واین میتواند یک فرصت برای جمهوری اسلامیایران و پرداخت هزینههای کمتر در دستیابی به انرژی هستهای صلحآمیز و حل و فصل مسائل ضمنی دیگری باشد که ممکن است بعد از آن پدیدآید. لذا بنا به گفته استراتژیستهای بزرگ، استراتژی خوب آن است که تهدیدهارا تبدیل به فرصت کند، و امروز نبایداین فرصت را به تهدید تبدیل کنیم. چراکه اگر جمهوری خواهان موفق شوند که کاخ سفید را از آن خود کنند کار مشکلتري پيشروي تيم مذاكره كننده ايراني خواهدبود. لذا نبايد تمديد مذاكرات در آذر ماه گذشته را شكست تلقي كرد. زيرا در دیپلماسی «تمدید» واژهای است که دیپلماتهابه آن شکست نمیگویند. باید پذیرفت در یک بازه زمانی مطمئنتر، تصمیمات بهتری برای تنظیم توافق نهایی از نظر محتوایی گرفته میشود و امکان مدیریت تاثیرات توافق احتمالی آینده را افزایش خواهد بخشید. لذااین جمله که گفته شود در وین و در مذاکرات هستهای توافقی حاصل نشد، حقیقت ندارد. چراکه هم از منظر نگاه موسع به معنای توافق، توافق دارای بازه حقیقت است و هم از منظرنگاه دقیق دیپلماسی و گامهای ضروری در آن باید به معنای توافق به آن نگریست. لذا تمدید مذاکرات و نشان دادن اراده سیاسی برای حل و فصل موضوعات باقیمانده در قالبی مستحکم به گونهای که هر دو طرف خود را دراین مسیر ملزم به اجرای توافقات درآینده بدانند، دارای استحکام معنایی است. ازاین منظر باید قبول کرد که نشستهاي کنونی ميتواند گامیدر مسیر حل و فصل مذاکرات در چار چوب توافقات باشد. ضمناینکه باید در نظر داشت که اولا رسیدن به یک توافقنامه نهایی برای دولت اوباما وایران الزامآور است. ثانیا اراده حکومتی در هر دو کشور متوجه حل و فصل دیپلماتیک پرونده هستهای است و ثالثا آنکه روند مذاکرات هستهای از نیویورک تاایران در چارچوب ادبیات مدبرانه و افکاری معقولانه توانسته است کنشهای موجود در هر دو سوی میز مذاکره را مدیریت کند. لذا به نظر میرسد با وجوداین مهم، دو کنشگر اصلی یعنیایران و آمریکا به سمت و سویایجاد یک تفاهم در حرکتند. ازاین رو باید گفت که چشمانداز مذاکرات وین علی رغم چالشهای فراوان که نمیتوان آنهارا نادیده گرفت، چشماندازی قابل قبول تلقی میشود. هرچند اینده باور پذیر در پرتو پیشرانههای موجود و سیگنالی برخاسته از آن، رسیدن به توافق جامع و نهایی است یا در چارچوب رضایت دادن به حداقلهااز سوی دو طرف میز. یعنی پذیرش بازی مینی ماکس از سوی دو طرف. در بازی حداقلها، کنشگران برای گریز از باخت همگانی به طرفایجاد یک فضای مثبت در جهت رسیدن به حداقل بردهای تعریف شده خود اکتفا میکنند. بهاین معنی که هر بازیگر در برخورد با بازیگر دیگر و مجموعه بازیگران در مییابد که اگر بخواهد به حداکثر برد خود برسد، شکست برای همگی از جمله کشور خواهان دستیابی به حداکثرهاایجاد خواهد شد. البته آینده ممکن و کمتر محتمل را نباید فراموش کرد. آیندهای که بر خلاف تمام سیگنالهاو پیشرانهای سالهای گذشته و تمام تلاشهای به عمل آمده ممکن است بروز کند و آن شکستاین دور از مذاکرات و تحرکات بیشتر علیهایران حول محور پرونده هستهای با هزینههای گزاف تر خواهد بود. لذا آینده ممکن فراروی مذاکرات شکست احتمالی و سپس تصویب تحریمهای بیشتر در شورای امنیت سازمان ملل متحد و کنگره آمریکا علیهایران خواهد بود که سطح اصطکاک باایران در منطقه و نظام بینالملل را افرایش خواهد بخشید و بازی برد - برد را به بازی باخت - باخت تغییر میدهد. بااین حال آینده مطلوب، محتمل و باور پذیر از سیگنالهای قوی تری برخوردار هستند و در صورت بخرداندیشی طرفهای مذاکره و معقول عمل کردن پایتختهااین امکان بسیار بالا است که در چارچوب بازی مینی ماکس بازی برد- برد در روزهاي پیش رو تصویر روشن تری از خود به نمایش بگذارد.