درحالی که فرصت چندانی به انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی باقی نمانده ، مجلس در اقدامی مهم و اساسی که چه بسا پیش از اینها باید صورت می گرفت نشان داد که می خواهد گامی مهم در جهت «شایسته سالاری» و «نخبه افزایی» در آینده سیاسی جامعه بردارد و تلاش کند تا هرچه بیشتر ، رای و انتخاب مردم عاری از تاثیرات سطحی و عوام گرایی های رسانه ای باشد. براساس مصوبه اخیر مجلس ، اعضای شوراهای اسلامی شهرها، مجریان تلویزیونی ( بطور مشخص شبکه های استانی )روسای اتاق بازرگانی، صنایع و کشاورزی و اصناف از کاندیداتوری در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی محرومند مگر آنکه حداقل شش ماه قبل از ثبت نام از سمت خود استعفا کرده باشند. در واقع علت این تصمیم مهم نمایندگان مجلس را باید در آگاهی نسبت به تاثیر رسانه، بخصوص رسانه فراگیر تلویزیون بر رای و نظر مردم و امکان بهره مندی بخشی از جریان های سیاسی و نامزدها از این فرصت جستجو کرد.
بررسی روند انتخابات مجلس طی سالهای اخیر نشان داده که حضور کاندیداها در فضای رسانه ای ( بخصوص تلویزیون ) به شدت در رای و نظر مردم موثر بوده و این فضا همواره مورد علاقه طیف گسترده ای از نامزدها قرار داشته است و البته همواره تنها تعداد محدودی از آنها توفیق بهره مندی از مواهب آن نصیبشان میشود و بخش مهمی از آنها همانهایی هستند که در مصوبه اخیر به آنها اشاره شده است . همانطور که گفتیم راز این علاقمندی کاندیداها را باید در تاثیر «رسانه» بر باور مردم و نقش آن در « انگاره سازی » و شکل دهی افکار عمومی جستجو کرد. در واقع به باور بسیاری از اندیشمندان و مطابق بسیاری از نظریههای رایج رسانه ای، تلویزیون می تواند در فرآیند انگاره سازی، تصاویری از واقعیتها را در ذهن مخاطبان شکل دهد که این تصاویر بر عقاید و رفتار مخاطبان اثر می گذارد. مخاطب رسانه ای برای قضاوت و تصمیم گیری در مورد موضوعی خاص، به انگارههای ذهنی خود رجوع می کند و همین انگارهها هستند که بر رفتار او موثر واقع می شوند و به مبنای تصمیم گیری او بدل می گردند، گرچه ممکن است این انگاره بسیار دور تر از آگاهی واقعی باشد . این قدرت بی بدیل رسانهها و بخصوص تلویزیون مورد توجه بسیاری از افرادی است که برای آینده خود حضور در عرصههای رقابتی مهم همچون انتخابات را ترسیم می کنند و البته با توجه به اهمیت نهادهایی همچون مجلس و عدم امکان بهره مندی تمام طیفها از امکانات رسانه ملی، این می تواند یک آسیب جدی برای فضای آزاد و توام با آگاهی انتخابات در جامعه اسلامی ما محسوب شود که در آن به رای و نظر واقعی مردم توجه ویژه ای شده است . اگر بپذیریم رسانههای عمومی و در راس همه آنها تلویزیون این قدرت را دارند که افکار عمومی را شکل دهند و از آن طریق در جریان سیاسی جامعه سهیم باشند آنگاه چند نکته می تواند بسیار حائز توجه و اهمیت باشد. نکاتی که تاکنون در عمل، کمتر به آن توجه شده و جا داشت به عنوان بخشی از آسیب شناسی انتخابات در ایران پیش از اینها مورد توجه قرار می گرفت :
- در کمرنگ بودن حضوراحزاب سیاسی در جوامع، این رسانهها هستند که کارکرد سیاسی پیدا کرده و در جریانات مهم سیاسی سکانداری می کنند و از این رو کسانی که رسانه را در اختیار دارند چه بسا پیروز ترند!
- مطابق پژوهشهای انجام شده هرچه سطح تحصیل، سواد و آگاهی جامعه ارتقا می یابد میزان بهره مندی آحاد آن جامعه از رسانه اثرگذاری به نام تلویزیون کاهش می یابد و البته بالعکس .
- در کشور ما علیرغم حضور رسانههای مختلف صوتی، تصویری، مکتوب و بخصوص مجازی، هنوز این تلویزیون است که مورد اقبال بیشتر مردم است.
- طی سالهای اخیر شاهد آن بودیم که در اغلب مواقع بخش محدودی از شخصیتها و جریانهای سیاسی امکان بهره مندی از فرصت حضور در رسانه ملی را داشته اند .
بر اساس نظریههای مطرح در حوزه علوم ارتباطات با محوریت اثرگذاری رسانهها در انتخابات؛ پوشش رسانه ای رقابتهای انتخاباتی نقش مهمی در جلب نظر مردم به مشارکت و نوع تصمیم گیری آنها دارد، اما همانطور که می دانیم این امر در رسانههای استانی و بخصوص شبکههای استانی صدا و سیما عملا ممکن نیست و در شبکههای سراسری هم تنها محدود به انتخابات ریاست جمهوری می شود زیرا در شبکههای استانی که ذاتا می تواند محمل مهمی برای آگاهی بخشی عمومی در ایام تبلیغات انتخاباتی محسوب شود، با طرح استراتژی بی طرفی، عملا هیچگونه تبلیغات و آگاهی بخشی مستقیم در رابطه با نامزدها پخش نمی شود و تنها در انتخابات ریاست جمهوری است که فرصت حضور به نامزدها در رسانه ملی داده می شود. حال سوال اساسی این است که در نبود این فضای رسانه ای، بخصوص در استانها چه اتفاقی ممکن است در فرآیند انتخابات و رای و نظر مردم رخ دهد؟ بدیهی است بخش مهمی از لایههای اجتماعی با توجه به نوع دریافت خود از رسانهها است که تصمیم می گیرند به چه کسی رای دهند یا در لحظات حساس تصمیم گیری تغییر رای دهند. تحقیقات نشان می دهد مخاطبان رسانه، خودشان را در معرض پیامهایی قرار می دهند که با نگرش آنان و در واقع نگرشهای پیشین آنها سازگار است و شکی نیست در این فرآیند کسانی که طی سالها از فرصت نابرابر حضور ممتد در رسانهها و بطور مشخص شبکههای تلویزیونی برخوردار بوده اند از امتیاز ویژه ای برخوردارند. این افراد عمدتا کسانی هستند که اصطلاحا «آنتن» را در اختیار دارند یا مورد مراجعه مداوم دوربینها هستند و می توانند با رفتارهای عوام گرایانه و بهره گیری از مطالبات سطحی جامعه و تلاش برای بازگویی این دغدغههای عمومی، سرنوشت افکار عمومی را به نفع خود تغییر دهند. به این رفتار می توانیم واژه «پوپولیسم رسانه ای» اطلاق کنیم. در راس این گروه مجریان تلویزیونی هستند که این اواخر در انتخاباتهای متعدد شاهد تمایل شدیدشان برای حضور در عرصههای سیاسی بوده ایم که البته بعضا موفقیتهایی نیز کسب نموده اند و به آنها باید گروههای دیگری همچون ورزشکاران را نیز اضافه کنیم. گروه مهمی که هنوز قانون به سراغ آنها نرفته است!
جریان پوپولیست به خوبی از نقش حیاتی رسانهها آگاه است و از این رو خود را نیازمند به استفاده از رسانههای عمومی و تبلیغات می داند. افرادی با این رویکرد سعی می کنند به جای پرداختن به حل موضوعات و طرح مباحث فنی و علمی خود را همانند و هم نظرمخاطبانش نشان دهند و به تکرار خواستههای آنها پرداخته و به شکلی عجیب خود یک سر ماجرا شوند! حال آنکه ممکن است وظیفه اصلی آنها یا حتی حدود اختیاراتشان چیز دیگری باشد و چون اغلب به لحاظ برخورداری از رسانه دارای کاریزمای قوی هستند مخاطبانشان نیز به آنها تمایل نشان می دهند و اینجا آن چیزی که فنا می شود حقیقت و حقانیت است! مصداق بارز این جریان را می توانیم در رفتار برخی از شخصیتهای سیاسی در مواجهه با پدیده فساد مالی جستجو کنیم که به جای پرداختن به حل موضوع، به تکرار نظرات و خواستههای مردم و عوام می پرداختند و رهبر معظم انقلاب به درستی در فرمایشات اخیرشان به ایشان تذکر دادند که وظیفه ایشان نه تکرار موضوع بلکه اقدام است .
اینگونه است که رسانهها و بخصوص شبکههای تلویزیونی به عنوان مهم ترین ابزار اطلاع رسانی و آگاهی بخشی، می توانند در تحولات سیاسی کشور نقشی اثرگذار داشته باشند اما همانطور که گفتیم در سنتی ناپسند این رسانه عمومی که به تعبیر حضرت امام (ره) می تواند جایگاهی همچون «دانشگاه عمومی» داشته باشد دقیقا در بزنگاه سیاسی با طرح موضوع بیطرفی، خود را به کناری کشیده و ناخواسته با عدم ایجاد شرایط یکسان و عادلانه فرصت را برای کسانی که به هر دلیل طی یکی دو سال اخیر آنتن را در اختیار داشته اند و توانسته اند از طریق حضور در رسانه از سرمایههای اجتماعی و قومی مناسبی در کنار منابع مالی برخوردار شوند مهیا تر می سازد. با این رویکرد برخی افراد همچون «مجریان تلویزیونی» و «کارشناسان برنامه»ها که جای خود را در صفحه تلویزیون محکم می پندارند ممکن است از مدتها قبل سعی کنند مطابق ذائقه اکثریت مخاطبین خود، با رفتارهایی عوام گرایانه و توجه به نیازهای سطحی جامعه به شکلی برنامه ریزی شده افکار عمومی را به نفع خود تغییر دهند و در این میان شکی نیست که هرچه بیشتر نخبگان و شایستگان جامعه که به لحاظ فکری همسو با نگرش حاکم بر رسانه نباشند و از قدرت مالی و امکانات تبلیغی خاص بهره مند نباشند از فضای سیاسی جامعه دور بمانند و این بسیار حیف و پر افسوس است و مهمتر از همه اینکه با اهداف متعالی نظام اسلامی و حاکمیت مردم سالاری دینی که وابسته به حضور آگاهانه و توام با بصیرت آحاد جامعه است فاصله دارد. از این رو باید به نمایندگان محترم مجلس بابت این مصوبه تبریک و خسته نباشید گفت اگرچه این مصوبه تا نهایی شدن راه زیادی را در پیش دارد و به نظر می رسد جوانب بیشتری را میتواند مورد بررسی قرار دهد .
*کارشناس ارشد علوم سیاسی