در كشور ما هر چند وقت يكبار موضوعي مطرح مي شود و البته خيلي زود به فراموشي سپرده مي شود. موضوعاتي كه تنها موجب ايجاد نگراني براي مردم مي شود و سرانجام بدون هيچ نتيجه اي پايان مي يابد و با مطرح شدن موضوع ديگري، فراموش مي شود. زماني نه چندان موضوع گوشتهاي آلوده مطرح شد كه البته معلوم نشد كدام گوشتها آلوده بودند و آيا اصلا گوشت آلوده اي توزيع شده يا نه. در ماههاي اخير هم شاهد طرح موضوعات مشابهي بوده ايم. استفاده از روغن پالم در لبنيات يكي از اين موضوعات بود كه جنجال فراواني افريد و البته خيلي زود به دست فراموشي سپرده شد. هر چند گفته شد كه واردات روغن پالم ممنوع شده اما نه تكليف اينكه كدام شركتها از پالم استفاده كرده اند معلوم شد و نه تكليف پرونده قضايي آنها. در مورد ماهي تيلاپيا هم چنين موضوعي مطرح شد. يك نوع ماهي كه طرفداران زيادي هم پيدا كرد اما ناگهان شايعه آلودگي برخي از انواع وارداتي آن مطرح شد و ناگهان در فروشگاههاي زنجيره اي با نصف قيمت حراج شد! هيچ كس هم نفهميد كه واقعا ماهي تيلاپيا مشكلي داشته يا اين موضوع فقط شايعه بوده است. تازه ترين مورد از اين دست نمونه ها كه طي ماههاي اخير شاهد بوديم، موضوع استفاده از خمير مرغ براي توليد سوسي و كالباس بوده كه نگراني هايي را ايجاد كرد. مردم متوجه نشدند كه اصولا خمير مرغ چيست و آيا استفاده از آن مجاز است يا غيرمجاز و اصلا آيا خمير مرغ مضر است؟ به اين پرسشها پاسخ روشني از سوي مسوولان امر داده نشد اما شايعات به طور گسترده اي دهان به دهان چرخيد تا اينكه مسوولان مجبور شدند برخي رسانه ها را به ديدن كارخانجات مجاز توليد سوسيس و كالباس از خمير مرغ ببرند و به مردم نشان دهند كه مي توان از روند مجازي هم سوسي و كالباس توليد كرد. در حقيقت استفاده از خميرمرغ در كارخانه هاي استاندارد غيرمجاز نيست و نگراني مسوولان وزارت بهداشت، استفاده از خميرمرغ در كارگاههاي كوچك توليد سوسيس و كالباس است كه روند نامناسبي دارد. به نظر مي رسد همه اين مسايل درسهايي براي مسوولان، رسانه ها و مردم است كه از طرح شايعات و پيگيري آنها بدون آنكه استدلال روشني وجود داشته باشد خودداري كنند و بدون اطلاعات كافي و كامل نسبت به مسايلي كه با سلامتي مردم ارتباط دارد سخن نگويند و شايعه نسازند...