کد خبر: ۱۵۶۳۴
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۸
تا ساعاتی دیگر مسابقه فینال جام باشگاه‌های اروپا میان دو تیم بارسلونا از اسپانیا و یونتوس از ایتالیا برگزار می‌شود تا یکبار دیگر چشم‌های بسیاری را خیره به مستطیل سبز و مبهوت هنرنمایی بازیکنان این دو تیم کند. اما در پس این زرق و برق‌ها و نور فلاش دوربین عکاسان، یک سازماندهی نه چندان پیچیده اما دقیق و هوشمند وجود دارد که سال‌هاست در کشورهای پیشرو فوتبال جهان و حتی در کشورهایی که فوتبال نه چندان مطرحی دارند ایجاد شده و زمام امور را بر عهده دارد. این سازماندهی با تمامی جزئیاتش و مسیر طی شده در آن به راحتی نیز قابل الگوبرداری و پیاده‌سازی است.شاید بارها این عبارت را شنیده باشیم که «فوتبال امروز یک صنعت است» و به سرعت تصوری از پول‌های کلانی که نصیب مربیان و بازیکنان می‌شود از ذهنمان عبور کرده باشد، اما کمتر به این مسئله نیز فکر کرده‌ایم که «صنعت فوتبال» باید ساختار مدیریتی و تشکیلاتی منسجم و در عین حال مرتبط با امور فنی این رشته ورزشی داشته باشد. همچنین باشگاه‌ها در آن حکم بنگاه‌های اقتصادی و واحدهای تولیدی را ایفا کنند که در فضای رقابتی و مبتنی بر عرضه و تقاضا به تولید محصولی به نام «مسابقات فوتبال» مشغولند و باید از این طریق درآمدزایی داشته و تنها از این راه ارتزاق نمایند. حتی جنجالی را که در روزهای اخیز بر سر وجود فساد مالی در فیفا به راه افتاده است می‌توان مهر تاییدی بر وجود بازاری پررونق در این رشته ورزشی دانست.متاسفانه باید گفت حوزه فوتبال در کشور ما به نماد و معیاری از روش مدیریتی پراشتباه و روند اجرایی پرنقص به ویژه در بخش اقتصادی بدل شده است، یعنی بی‌توجهی به ساز و کارهای مورد نیاز و بسترسازی مناسبی که پیش از هر تغییری (از جمله خصوصی سازی) باید فراهم باشد تا امیدی به نتیجه مطلوب وجود داشته باشد. در این بین، موضوع واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی تا حد زيادی در غبار حواشی و حساسیت گرفتار شده است، این پروسه از فرط طولانی و تکراری شدن و نیز تمایل پیدا کردن به ملاحظات سیاسی، چنان حالت فرسایشی پیدا کرده که این روزها از هر زاویه‌ای طرح و بررسی می‌شود جز آنچه باید گفته شود. گویی همگان تنها به دنبال نام مالک آینده این دو باشگاه هستند و به نحوه عملکرد آینده آنها توجهی نمی‌شود. اینکه آیا توانمندی متقاضیان خرید از نظر سوابق عملی و تجربی نیز ارزیابی می‌گردد؟ برای شفاف شدن تعاملات مالی فعلی و میزان بدهی گذشته و صورت‌های سود و زیان، از چه مکانیزمی استفاده شده است؟ چه پیش‌بینی‌هایی برای اصلاح قوانین موجود در مورد حق کپی رایت (مالکیت معنوی) و حقوق رسانه‌ای شده است تا درآمدهای باشگاه بتواند هزینه‌ها را جبران کند؟ و بالاخره اینکه آیا شاهد تشکیل هیئت مدیره‌ای مستقل و فنی خواهیم بود و میدان دخالت نهادهای امنیتی و دولتی تا کجا خواهد بود؟باید دید که تحلیل غالب در اینگونه واگذاری‌ها چیست؟ آیا تنها رفع تکلیف برای رعایت الزامات قانونی (اصل 44 قانون اساسی و قوانین کنفدراسیون آسیا) مد نظر است یا باوری حقیقی برای بهره برداری از ظرفیت‌ها وجود دارد؟ اگر خصوصی شدن به قصد عدم اتکا به کمک‌های مالی و غیر مالی دولت و ورود به عرصه بازار آزاد و دخالت دادن مردم نباشد اساسا چرا به دنبال خصوصی‌سازی هستیم؟ به نظر می‌رسد حداقل در مورد فوتبال نه تنها عزمی برای این عمل دیده نمی‌شود، بلکه انگیزه و دلیل قانع کننده‌ای نیز وجود ندارد تا پشتوانه چنین عزمی قرار گیرد. صرف وجود اسم «موسسه خصوصی» به عنوان پسوند یا پیشوند در کنار نام باشگاه‌های فوتبال نه گرهی را باز می‌کند و نه سودی دارد. حتی اگر هدف را جرفه‌ای کردن ورزش و ارتقا کیفیت آن بدانیم، با توجه به تنگناها و پیچیدگی‌های موجود در ساختار اقتصادی کشور، به نظر نمی‌رسد دستیابی به چنین اهدافی از راه خصوصی‌سازی باشگاه‌های فوتبال قابل دسترسی باشد و عاقبت خوشایندی انتظار نمی‌رود. بهتر است هر چه زودتر به این نمایش‌های تبلیغاتی پایان داده شده و فکری برای مدیریت اجرایی کارآمدتر در این باشگاه‌ها صورت گیرد تا سرنوشت غم انگیز هدفمندسازی یارانه‌ها بار دیگر تکرار نشود.



نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار