کد خبر: ۱۷۰۴۹
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۰
يكي از محققان دانشگاه ميشيگان مي‌گويد اين تغييرات ممكن هستند اما نه اينكه آسان باشند يا در يك چشم به‌هم زدن اتفاق بيفتند. او خودش را مثال مي‌زند: يك آدم ذاتاً درون‌گرا كه وقتي كارش را به عنوان مدرس دانشگاه شروع كرد، متوجه شد اين ويژگي‌اش در كلاس درس واقعاً بازدارنده است. پس ياد گرفت كه بيشتر اجتماعي باشد، بيشتر شوخي كند و كلاس‌هاي بزرگتري را اداره كند.
روزنامه تجارت-رکسانا خوشابی کارشنارس ارشد مشاوره ،احتمالاً داستان جوجه اردك زشت را خوانده‌ايد.  جوجه‌اي به رنگ سياه و كاملاً متفاوت از خواهر و برادران زرد رنگش، سر از تخم بيرون مي‌آورد.  جوجه‌اردك‌ها همه زرد هستند و او سياه.  اما زمان مي‌گذرد و بعد از تحمل همه اذيت و آزارهايي كه به خاطر تفاوت‌هايش مي‌بيند، تبديل به قويي سفيد مي‌شود، با اردك‌هاي «زمين گير» خداحافظي مي‌كند، پرهايش را در آسمان مي‌گستراند و در افق دوردست محو مي‌‌گردد.
داستان‌هاي ديگري هم هستند كه از متفاوت بودن و تغيير و تحول مي‌گويند.  اكثر ما با آب و تاب واقعه متحول شدن افراد را براي يكديگر تعريف مي‌كنيم: "باورت ميشه پسري كه آن‌قدر خجالتي بود كه حتي صدايش را هم به زور مي‌شنيدي، حالا دارد در يك جمع سخنراني مي‌كند"؟! يا برعكس، "آن همكلاسي‌مان را يادت مي‌آيد كه يك جا بند نمي‌شد و هميشه در حال گشت و گذار در كوه و دره بود؟ الان ازدواج كرده و حتي سالي يك بار هم پارك نمي‌رود"!
بعضي از روانشناسان به اين نتيجه رسيده‌اند كه تغيير اساسي در شخصيت افراد امكان پذير نيست.  در واقع يك سري ويژگي‌هاي اصلي مثل درون‌گرا يا برون‌گرا بودن، در وجود افراد حك مي‌شود ولي در مقابل، بسياري از ويژگي‌هاي شخصيتي، عاداتي هستند كه در پاسخ به جهان اطراف شكل گرفته‌اند و بنابراين مي‌توان آنها را آموخت و پرورش داد.
يكي از محققان دانشگاه ميشيگان مي‌گويد اين تغييرات ممكن هستند اما نه اينكه آسان باشند يا در يك چشم به‌هم زدن اتفاق بيفتند.  او خودش را مثال مي‌زند: يك آدم ذاتاً درون‌گرا كه وقتي كارش را به عنوان مدرس دانشگاه شروع كرد، متوجه شد اين ويژگي‌اش در كلاس درس واقعاً بازدارنده است.  پس ياد گرفت كه بيشتر اجتماعي باشد، بيشتر شوخي كند و كلاس‌هاي بزرگتري را اداره كند.   
آيا او هنوز هم درون‌گرايي ذاتي‌اش را دارد؟ بله و به گفته خودش هنوز هم در ميان جمعيت زياد، عصبي مي‌شود اما رفتارش مانند يك آدم اجتماعي و برون‌گراست، چون براي به وجود آوردنش تلاش زيادي كرده و الان خودبخود اتفاق مي‌افتد.
آيا اين پروفسور دانشگاه حقيقتاً تغيير كرده؟ شايد بله و شايد نه.  اما مسئله اين است كه ممكن است او الان برون‌گرا نباشد اما مثل يك چنين آدمي رفتار مي‌كند و بقيه هم او را همين‌طور مي‌بينند.  در پيش گرفتن رفتاري كه جزو ويژگي‌ها و عادات ما نيست ممكن است در ابتدا عجيب باشد اما رفتار جديد، تجارب جديدي را همراه خود مي‌آورد و همين خودبخود تغيير را تسريع مي‌كند.
شايد بد نباشد بعضي از اين ويژگي‌هاي مثبت را با هم بررسي كنيم:
جاده را با خوش بيني هموار كنيد
حتماً تا حالا از فوايد خوش‌بيني، زياد شنيده‌ايد از سلامت جسمي و رواني گرفته تا محبوبيت و ازدواج‌هاي موفق‌تر.  كليد افزايش خوش‌بيني در درك ماهيت واقعي آن است.  خوش‌بيني، شادي بي‌وقفه يا مثبت انديشي صرف نيست بلكه با نحوه رفتار فرد مرتبط است.  يك فرد خوش‌بين با پيش‌بيني و انتظار داشتن يك آينده بهتر، براي تحقق آن هم قدم برمي‌دارد.  شايد اين يكي از ويژگي‌هاي اكثر مخترعان باشد آنها علاوه بر تجسم يك وضعيت بهتر نسبت به آنچه موجود است، در پي اين هستند كه چگونه تغيير ايجاد كنند.
پيشنهاد يكي از روانشناسان اين است كه اگر چندان آدم خوش‌بيني نيستيد و به علت بدبيني بيش از اندازه معمولاً دست به هيچ كاري هم نمي‌زنيد، براي تغيير اين وضعيت، اول سعي كنيد به جنبه‌هاي مثبت هر واقعه در حال و آينده توجه و آن‌ها را در دفتري ثبت كنيد مي‌توانيد چند نكته مثبت هر روز را يادداشت كنيد و هر روز يك تغيير مثبت هرچند كوچك در محيط زندگي‌تان ايجاد كنيد.
در ضمن با معلوم كردن دقيق ملزومات مورد نياز براي رسيدن به هر خواسته، مي‌توانيد ذهنيت بهتري نسبت به آينده و امكان وقوع خواسته‌ها فراهم كنيد.
با شور و انگيزه شيرجه بزنيد
واقعاً چه چيزي باعث شد كه اديسون هزاران بار دست به آزمايش بزند تا لامپ را اختراع كند يا چه انگيزه‌اي باعث مي‌شود فردي ماه‌ها سختي سرماي گزنده قطب را به جان بخرد تا از زندگي پنگوئن‌ها مستندي تهيه كند؟ يا اينكه كسي بخواهد قهرمان سقوط آزاد بشود؟ چيزي در اين افراد هست كه آنها را از بقيه متمايز مي‌كند يك جوشش درونيِ خاموش‌نشدني و فوران كننده.
به احتمال زياد همه افراد اين شور و شوق را در دوران كودكي دارند كه در بعضي‌ها تقويت مي‌شود و به ثمر مي‌رسد و در بعضي ديگر رو به خاموشي مي‌رود.  اما اگر اين انگيزه كم‌رنگ و خاموش شده به معني پايان كار نيست.  مي‌توان آن را بيدار كرد و اولين قدم اين است كه كاري را شروع كنيم هر چند كه برايمان سخت باشد يا فكر كنيم راه به جايي نمي‌بريم.  اين فكر به نوعي مقاومت ذهن است زيرا مي‌خواهد در وضعيتي كه سال‌ها در آن به سر برده باقي بماند.  معمولاً نمي‌شود اين شور و شوق را ناگهاني ايجاد كرد بلكه به آهستگي، در روندي تدريجي و با افزايش مهارت رخ مي‌دهد.
به زندگي عشق بورزيد
عده‌اي فكر مي‌كنند آدم‌هاي شاد، هيچ مشكلي ندارند و زندگي‌شان در يك خوشي مطلق سپري مي‌شود و در اكثر مواقع هم اين خوشي را به ثروت مادي نسبت مي‌دهند در حاليكه اينطور نيست.  يكي از فعالان سازمان ملل كه مدتي در هند به وضع زنان رسيدگي مي‌كرد تعريف مي‌كند در محل خدمتش زناني بودند كه در فقر مطلق زندگي مي‌كردند اما شاد بودند.  معني سرور، حذف سختي‌ها و مشكلات نيست بلكه قبول زندگي است به همان شكلي كه هست يعني با پستي‌ها و بلندي‌هايي كه جزو طبيعت آن است.
عشق و  سرور را بايد به زندگي دعوت كرد.  بخصوص وقتي كه اتفاق خوبي مي‌افتد بايد وقت گذاشت و به آن توجه كرد و آن را با ديگران سهيم شد.  خوشحال‌ترين افراد كساني هستند كه موفقيت‌هايشان را با ديگران جشن مي‌گيرند.  البته رسيدن به چنين نگاهي به زندگي شايد به آساني ميسر نباشد اكثر افراد از همان زمان كودكي با اين پيش ذهنيت بزرگ مي‌شوند كه هدف غايي زندگي لذت بردن است نه زندگي كردن و واقعاً زنده بودن.  به همين دليل تا جاي ممكن سعي دارند از هر نوع سختي، مشكل و رنجي فرار كنند در حاليكه رنج بخشي از زندگي است و در واقع كوره‌اي است براي پختن و تبديل گِل به كوزه.  حالا مي‌توان گِل باقي ماند يا تبديل به كوزه شد.   مسئله ديگر، خشك بودن و عدم انعطاف‌پذيري است كه نمي‌گذارد جنبه‌هاي مثبت زندگي را تجربه كنيم.  شايد گاهي لازم باشد كه كمي «خميده» شويم و خلاف عادت معمول خود عمل كنيم.  اگر نمي‌توانيم سنگي را از جلويمان برداريم بهتر است كه دورش بزنيم و اين مسير دور زدن تجربه‌اي جديد خواهد بود.
شجاعت را تقويت كنيد
ريشه شجاعت نترس بودن نيست بلكه حس شديد وظيفه و مسئوليت‌پذيري است.  آدم‌هاي شجاع هم مي‌ترسند اما اصول و ارزش‌ها و مسئوليت‌پذيري‌‌شان، آنها را وادار به عمل ‌مي‌كند.  اگر احياناً اين ويژگي‌ها را نداريد مي‌توانيد خود را در ميداني قرار دهيد كه ناچار به قبول مسئوليت، هرچند كوچك شويد.  مهم اين است كه ايده‌آل‌گرايي و توهم ناتواني كه به نوعي همدستان ترس محسوب مي‌شوند را از خود دور كنيد.   
و به محض اينكه كار يا وظيفه‌اي حتي با موفقيتي نسبي به سرانجام خود مي‌رسد، خودبخود براي قبول مسئوليت‌هاي بعدي انگيزه خواهيد داشت.
 شايد فكر كنيم كه همين هستيم؛ خشك و تغيير ناپذير.  شايد به خود قبولانده باشيم كه ديگر زمان  تغيير ما گذشته است.  شايد پرواز در افق‌هاي دوردست، در باور ذهن شرطي‌شده ما نگنجد.  شايد خود را مانند هزاران نفر ديگر «زمين‌گير» تصور كرده باشيم.  اما هر وقت كه پرنده‌اي را در آسمان در پرواز مي‌بينيم يادمان بيايد كه شايد ما هم قويي سفيد باشيم.
باورهاي معنوي و سلامت
چرا مردم سيگار می‌کشند؟ چرا خود را در کار غرق می‌کنند؟ چرا تلويزيون‌شان بی‌وقفه روشن است؟ چرا نوشيدنی الکلی و مواد مخدر مصرف می کنند؟ چرا بی‌رويه قهوه و چای می‌نوشند؟ اگر بخواهند به اين سؤال‌ها پاسخ بدهند در نهايت به يک جواب ساده می‌رسند؛ برای اينکه به طريقی روزمان را بگذرانيم! برای بسياری از آدم‌ها به پايان رساندن روز مهم‌تر از چگونه گذراندن آن و حتی مهم‌تر از سلامتی خودشان است.  آنان می‌خواهند روزشان را صرفاً سپری کنند.  چون تنها، منزوی و افسرده‌اند و نمی‌دانند يا توجه نمی‌کنند که اين رفتارهای ناسالم سرانجام موجب بيماری و مرگ زودرس می‌شود.
پيوند عاطفي محكم
وقتی افراد از نظر روحی و روانی مقاوم نباشند، در برابر بيماری‌های جسمی نيز بسيار آسيب‌پذير می‌شوند.  اما اگر شرايط بحران‌زا را کاهش بدهند يا تحت تأثير تنش‌های پيرامون قرار نگيرند، با داشتن روحيه‌ای خوب و قوی می‌توانند انتظار سلامتی و شادابی جسمانی را هم داشته باشند.  دستاوردهای حاصله از آخرين تحقيقات گروه‌های پژوهشی که من در آنها فعاليت دارم، حاکی است که 2 عامل اصلی در پيشگيری از بيماری‌های جسمی دخالت دارند.  اين دو عامل عبارتند از: ارتباط صميمانه با ديگران و باورهای عميق معنوی. در تحقيقات انجام گرفته مشخص شده افرادی که ارتباط عاطفی عميقی با اطرافيان خود دارند و کسانی که در خانواده‌هايي با پيوندهای عاطفی مستحکم بزرگ شده‌اند، در دوران ميانسالی بسيار کمتر از افرادی که چنين روابطی ندارند، دچار بيماری می‌شوند.  همچنين طبق تحقيقات صورت گرفته در بين آن عده از افرادی که تحت عمل جراحی پر مخاطره‌ای مثل عمل قلب باز قرار گرفته بودند کسانی که دارای ايمان محکم و راسخی بودند هفت بار کمتر از ديگران در معرض خطرات و عوارض کشنده اين جراحی‌ها قرار داشتند.  چرا ارتباط‌های عاطفی و عقايد و باورهای معنوی و مذهبی تا اين حد می تواند در سلامت افراد تأثيرگذار و شفابخش باشد؟
يکی از نظريه‌های تأييد شده در اين زمينه حاکی است اين نيروها موجب کاهش ضربات عاطفی می‌شوند و در نتيجه عوارض اين شوک‌ها مثل افسردگی شديد و اضطراب که برای سلامت جسمی فرد تهديد کننده‌اند نيز کاهش می‌يابد.  بهره‌گيری از انرژي مثبت نهفته در ارتباط‌های دوستانه و صميمی، آرامش و اطمينان قلبی نشأت گرفته از ايمان، شنيدن موسيقی‌های دلنشين و موزون، مراقبه و تمرکز، استراحت و نزديکی بيشتر با طبيعت سبب می‌شود سيستم ايمنی بدن در مقابل بيماری‌ها مقاوم‌تر شود.  شايد بعضی‌ها اينگونه کارها را اتلاف وقت به حساب آورند اما در واقع وقتی ذهنتان را آرام و بی‌دغدغه می‌سازيد، جسم‌تان نيز در پی آن، آرامشی شگرف را تجربه می‌کند و توان جسمی و ذهنی‌تان افزايش می‌يابد، که اين خود به استفاده بهينه از وقت طلايي نيز می‌انجامد.
برچسب ها: سلامت ، معنوی ، اجتماعی
نام:
ایمیل:
* نظر: