روزنامه تجارت- حسین خدنگ؛
می گوید: "روزنامهها يكبعدي و مثل مرغهاي هورموني شده. چاق و
چله و بيمزه كه هيچ خاصيتي ندارند. من خودم صبح از همه زودتر به
دفتر ميرفتم. در دفتر را باز ميكردم و مينشستم. از ساعت هشت سر و
كله همه پيدا ميشد. ظهر ناهار ميخورديم و بعد كارمان را دنبال
ميكرديم. دائما در حال مطالعه و تحقيق بوديم. امروز هيچ كداماينها
به چشم نميخورد روزنامههاي ما يكبعدي شده. شايد مجبورند
كهاينطوري باشند."این کلمات آغازین حرفهایی است که دكتر علي بهزادي از
روزنامه نگاران باسابقه در توصیف روزنامه نگاری در ایران دهه نود به زبان
می آورد. او یکی از روزنامه نگاران ایرانی متعلق به نسلی است که از آن به
عنوان نسل طلایی یاد می شود. نسلی که همه چیز را نه با پول که با عشق می
سنجد. "با نگاه و مطالعه روزنامهها و مجلههاي امروز متوجه شدهام كه عشق
دراين حرفه گم شده و ديده نميشود.اين همه سرمايه امروز وارد
ميشود در حالي كه خود من با سه هزار تومان شروع كردم. امروز خلاقيت
وجود ندارد و متاسفانه كم به چشم ميآيد.اين كار عشق و علاقه
ميخواهد. هركس كارش را دوست داشته باشد موفق ميشود. در آن زمان
عدهاي بودند كه راس ساعت پنج تعطيل ميكردند و بعضي هم تا آخر شب
ميماندند. به هر حالايراد و معضلات زياد است."
پاسخ او به اینکه
چرا شرایط روزنامه نگاری در ایران دهه نود اکنون اینگونه توصیف می شود شاید
کلید گشایش مشکلات جامعه خبری امروز ایران است که هر ساله هفدهم امرداد
همزمان با روز خبرنگار داغ دل اهالی رسانه را تازه می کند:
"به نظر من
روزنامهنگاري ما مثل ورزش بايد حرفهاي شود. زندگي يك روزنامهنگار
بايد تامين شود تا او فارغ از تمام مسايل كيفيت كارش را بالا ببرد. كار
در چند نشريه و قلم زدن در آنها باعث ميشود كه آثار آبكي از كار در
بيايد در حالي كه اگر تامين شود در يك نشريه كار ميكند و كيفيت كار
بالا ميرود. در تمام دنيا و كشورهاي پيشرفته بالاترين حقوقها را در
روزنامهنگاري ميدهند و همين باعث شده مجلات و روزنامههاي كشورهايي
چون آمريكا و فرانسه و انگليس جزو پرتيراژها و پرخوانندهها باشند. امروز
در كشور ما هم با سرمايههاي ميلياردي كار را شروع ميكنند اما به
وضعيت حقوق و درآمدها توجه نميشود و با هزينههاي موجود اكثر بچههاي
روزنامهنويس مجبورند در چند نشريه كار كنند و همينايرادها به كار
حرفهاي مطبوعات ضربه زده است. البته همان طوركه گفتم فقط مسايل مادي
نيست واين كار عشق ميخواهد و همين مهمترين عامل در تمام دوران
مطبوعات ما بوده. آن زمان هر كس با عشق وارد ميشد سعي ميكرد در آخر
به كار در بهترين مجلات و دو روزنامه كيهان و اطلاعات برسد واين دو
موسسه بزرگترين منبع و تربيتكننده روزنامهنگار بود."
حالا البته
سالهاست از آن دوران فاصله گرفته ایم و مطالعه گزارشها و نوشتههای جذاب
نویسندگان آن سالهای نشریات ایرانی در روزنامههای امروز ایران تبدیل به
آرزویی دور و دست نیافتنی شده است.
این روزها گاهي چهار صفحه در يك
روزنامه به چاپ نظريات يك فيلسوف يا جامعهشناس اختصاص مييابد كه جاي آن
در يك مجله اختصاصي فلسفه يا جامعهشناسي است نه در يك روزنامه عام. در
مطبوعات گذشته در انتخاب مطالب و گزارشها مهمترين اصل، تعداد مخاطبي
بود كه ميتوانست به خود جلب كند. اگر مطلبي كمتر از نصف خوانندگان
روزنامه را جلب نميكرد، سردبير آن را به سطل زباله حواله ميداد اما
حالا گاهي چهار صفحه به شرح حال فلان نويسنده يا شاعر يا فيلسوف اختصاص
داده ميشود كه شايد پنج درصد خوانندگان آن روزنامه نامش را هم
نشنيده باشند. اختلاف در انتخاب كادرهاي تحريري و سردبيري نيز در
گذشته و حال بسيار چشمگير است. در گذشته براي احراز مقام سردبيري، غير
از شايستگيهاي حرفهاي يك سردبير حداقل بايد دهسالي در روزنامه كار
كرده و تجربه اندوخته باشد در حالي كه امروز بسيار ديده شده است كه
افرادي به سردبيري ميرسند كه حتي سابقه روزنامهنويسي هم ندارند!
محمد
بلوری، روزنامه نگار پیشکسوت و از فعالان با تجربه روزنامه نگاری در ایران
درباره چگونگی روی آوری خود به کار روزنامه نگاری می گوید: ۵۱ سال پیش
بود که سال آخر دبیرستان را در مدرسه دارالفنون می گذراندم. یک روز معلم
ادبیات من را به روزنامه کیهان برد و ضمن معرفی ام به سردبیر گفت:این جوان
دست به قلم خوبی دارد. به درد همان کاری می خورد که برایش یک خبرنگار زبر و
زرنگ می خواستی. راستش من خودم را زبر و زرنگ نمی دانستم. یک نوجوان هجده
ساله شهرستانی بودم که یک سالی از اقامتم در تهران می گذشت. یک نوجوان
خجالتی و کمی بی دست و پا بودم. اما سابقه اندکی در کار مطبوعاتی داشتم.
پیش از کیهان در تحریریه ای که اعضایش را تنها من و مدیرمسوول تشکیل می
دادیم همه کاره بودم. مقاله می نوشتم. گزارش تهیه می کردم و با چهرههای
محلی به گفتگو می پرداختم. پس از نوشتن و پرداخت مطالب و سرکشی به چاپخانه
کار نظافت تحریریه و دفترداری هم بر عهده خودم بود.
با این سابقه
دوساله در کار مطبوعاتی باز هنگام ورود به تحریریه بزرگ و پرهمهمه کیهان
دچار دلهره بودم و از خودم می پرسیدم آیا می توانم در کارم موفق شوم؟
سردبیر کیهان مرا به یکی از خبرنگاران سپرد تا زیر نظر او کارم را شروع
کنم. هر روز می بایست چند بار به پزشکی قانونی سر می زدم تا از ماجراهای
خودکشی و قتل خبرهایی تهیه کنم. روزنامهها وسیله ای برای رفت و آمد
نداشتند و هر روز مجبور بودم پنج یا شش بار پیاده بروم و برگردم آن هم در
گرمای طاقت فرسای تابستان به طوری که پاهایم تاول می زد با همه مشکلات
ناامید نمی شدم و به کارم ادامه می دادم.آن روزها رقابت برای یک خبر، بین
خبرنگاران به خصوص خبرنگاران حوادث تنگاتنگ و شدید بود و لحظه ای در
حوزههای خبری غافل نمی ماندند. در آن سالها که از اینترنت و رسانههای
ماهواره ای و تلکس و حتی تلفن بین شهری خبر ی نبود خبرنگاران بیش از ۹۵
درصد مطالب و گزارشهای یک روزنامه را تهیه و تامین می کردند به همین لحاظ
روزنامههای کیهان و اطلاعات مطالب تولیدی خود را داشتند. روزنامه تنها
منبع خبری و اطلاعاتی مردم بود و هر روزنامه ای سعی می کرد در صحنه رقابت
بهترین مطالب را تهیه کند و به تیراژ بالاتری برسد.
برعکس امروز
روزنامهها حاصل اخبار و گزارشهای اینترنتی و رسانه ای جهان و ایران است.
به همین خاطر از دو جهت لطمه می خورند. اولا به خاطر کهنگی و یکسان بودن
مطالب اشتیاق خوانندگان را برنمی انگیزند. ثانیا خبرنگاران که چله نشین پای
کامپیوترها شده اند به علت نرفتن به میان جامعه و نشستن در تحریریهها نمی
توانند ذوق و استعداد خود را پرورش بدهند.
به همین علت طی سه دهه اخیر
خبرنگاران و روزنامهنگاران انگشت شماری در جامعه رشد کرده اند. پس از آمدن
اینترنت و سایتها و رسانههای مختلف خبری کم کم روزنامهها را از شور و
تلاش و فعالیت خبرنگاران انداخت و امروزه همانگونه که می بینید روزنامهها
چون پیچکی به این درخت تناور رسانه ای چسبیده اند و از شاخههای آن ارتزاق
می کنند. با این ترتیب و در این فضای وابستگیها خبرنگاران جوانی که با
سودای روزنامهنگاری پای به تحریریهها می گذارند اغلب نمی توانند عرصه ای
پوینده برای کشف استعدادهای خود بیابند. پیران مطبوعات نیز یا خود سوژه
تیترهای سیاه مرگ در نشریات شدند یا دامن از این عرصه کشیده اند و نشریات
هر روز مشق روزانه شان را تکرار می کنند.
پیدا و پنهان حرفه ای به نام خبرنگاری
بنا
به تعریفهای منتشر شده، خبرنگار رسمی كسی است كه به استخدام یك نشریه یا
خبرگزاری خاص درمی آید و فقط برای آن نشریه كار می كند. این خبرنگاران
معمولن مسولیتی ثابت در خبرگزاری یا نشریه دارند و به صورتی کارمند گونه به
چاپ یا انتشار اخبار و گزارشهای خود می پردازند. بنا به ضرورتهای روزنامه
نگاری در ایران نشریات از ابتدای تولد، بیشتر از این نوع خبرنگاران استفاده
می کنند. گروه بعدی خبرنگاران را حق التحریرها یا خبرنگاران آزاد تشکیل
می دهند و دستمزدهایی وابسته به تعداد کلمات دریافت می کنند.
بر اساس
تعاریف مرجعی که از سوی صاحب نظرانی نظیر استاد دكتر حسین قندی منتشر شده
است خبرنگاران آزاد یا حق التحریر این گونه معرفی می شوند: «خبرنگاران حق
التحریری كه در كادر مشخص تحریریه قرار ندارند و تولیدات خود را به طور
مستمر یا غیرمستمر به نشریات ارائه می كنند گاهی اوقات خبرنگاران آزاد نیز
نامیده می شوند. تا چند سال پیش خبرنگاری به صورت آزاد در ایران بسیار كم
بود ولی طی سالهای اخیر افزایش یافته است. دلیل افزایش تعداد این نوع
خبرنگاران شرایط كار روزنامه نگاری در ایران است. طی سالهای اخیر روزنامه
نگاری نیازهای روزنامه نگاران را به صورت واقعی برآورده نمی كند و آنها به
دلایلی نمی توانند به طور مستمر جذب نشریات شوند.»در ایران بیشتر
خبرنگارانی به صورت آزاد و بدون استخدام در یك نشریه خاص كار می كنند، تازه
كار و جوان هستند و البته قلم و توانمندیهای خوبی دارند ولی سطح این
روزنامه نگاران با روزنامه نگاران آزادی كه در دنیا مشهور هستند بسیار
متفاوت است. آنها برای تهیه مطالب خود حتی به سفرهای دور دنیا می روند ولی
خبرنگاران آزاد ما از نظر حرفه ای و درآمد اطمینان انجام چنین كارهایی را
ندارند.وی می افزاید: «پدیده خبرنگار آزاد از سالها قبل در دنیا وجود
داشته و بسیاری از روزنامه نگاران ایرانی كه بعد از انقلاب به خارج از كشور
رفته اند نیز به صورت آزاد كار می كنند اما خبرنگاران آزاد در دنیا از
برخی منافع از نظر بیمه، تسهیلات، حمایت در مواقع بیكاری و... تامین می
شوند و امیدوارم ما نیز به مرحله ای برسیم كه پدیده خبرنگاری آزاد به صورت
حرفه ای در ایران شكل بگیرد.»میزان استفاده از مطالب خبرنگاران آزاد بستگی
به میزان درآمد روزنامهها دارد. از مجموع روزنامههای موجود در كشور حدود
۲۵- ۲۰ درصد آنها می توانند از خبرنگاران آزاد استفاده كنند و بقیه
روزنامهها حقوق خبرنگاران ثابت خود را هم به دشواری تامین می كنند.این
دشواریها گاه سبب شده است تا بسیاری از روزنامه نگاران مجرب و متخصص به
علت مسایل مالی و عدم پراخت دستمزد از نوشتن باز مانده و به فعالیتهای
دیگری بپدازند که این کار سبب شده است تا نشریات از نظر کیفی تفاوتهای
فاحشی داشته باشند.
خبرنگاران و چالشی به نام امنیت شغلی
فعالان عرصه
رسانه معتقدند برای بهبود وضعیت خبرنگاران و روزنامهنگاران آزاد و بهتر
شناساندن جایگاه شغلی آنها قبل از هرچیز باید در قوانین و آییننامههای
حرفهای به خصوص در قانون مطبوعات به طور صریح این بخش از حرفه
روزنامهنگاری تعریف و تبیین شود. انجمنها و سندیکاهای حرفهای مربوط به
آنها ایجاد گردند. مدیران، سردبیران و دبیران تحریریه رسانهها باید این
فعالیت این افراد را به رسمیت بشناسند و به لحاظ اعطای مزایای حرفهای
نباید بین آنها و روزنامهنگاران ثابت تبعیض قائل شوند. آینده شغلی آنها
باید تضمین شود. در ستون روزنامهنگاری و دروس دانشگاهیباید جایی برای
معرفی روزنامهنگاری آزاد وخبرنگاران مستقل اختصاص داده شود.
خبرنگاران
باید باید بتوانند در چارچوب تلاشهای سندیکایی، برای بررسی راهکارهای
عملی در جهت رفع موانع و مشکلات حرفه ایشان، به برگزاری اجلاس و
کنفرانسهای عمومی و همین طور برپایی آموزشهای تخصصی اقدام کنند.
وزارتخانههای ارشاد، کار و تأمین اجتماعی و دیگر سازمانهای عمومی و
خصوصی، باید همان امکانات و مزایا را که در اختیار روزنامهنگاران غیر آزاد
میگذارند، برای روزنامهنگاران وخبرنگاران آزاد نیز در نظر بگیرند. در
جهت راهنمایی و تقویت حرفهایی روزنامهنگاران، باید نشریهایی تخصصی، برای
آنها منتشر شود و در این نشریه باید روزنامهنگاران آزاد مجرب با نگارش
مطلوب سودمند، همکاران خود، به خصوص همکاران مبتدی را راهنمایی نمایند و
همین طور باید بین آنها یک تبادل وسیع اطلاعات و اندیشه مربوط به این حوزه
بوجود آید.اما این روزها شرایط با شرایط ایده آل برای شغلی به نام خبرنگار
فرسنگها فاصله دارد. هر چند دکتر محمد مهدی فرقانی، مدرس علوم ارتباطات از
زاویهای دیگر به مسئولیت اجتماعی روزنامهنگاران مینگرد و به تعبیر او
روزنامهنگاری پیش از آنکه یک شغل اقتصادی باشد، یک وظیفه و مسئولیت
اجتماعی است. بنابراین بعد اقتصادی حرفه روزنامهنگاری نسبت به مسئولیت
اجتماعی آن در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد و کسانی که به این حرفه وارد
میشوند، در وهله اول، باید نگران مسئولیت اجتماعی خود باشند. به گفته این
مدرس دانشگاه در تأمین حقوق روزنامهنگاران باید حداقلهایی فراهم باشد تا
آنان به وادی فساد، زد و بند و ایجاد روابط نامشروع با منابع خبری گرفتار
نشوند.چرا که روزنامهنگاری همانند قضاوت است که چنانچه فاسد شود میتواند
حقوق مردم را به راحتی زیر پا گذاشته و به منافع شخصی خود بیندیشد.»
فرقانی
اهمیت حرفه روزنامهنگاری را از حرفه قضاوت مهمتر میداند چرا که قاضی با
حقوق فردی سر و کار دارد، اما روزنامهنگار با حقوق اجتماعی. « اگر
روزنامهنگار یک نارسایی را در جایی لاپوشانی کند، نقد نکند یا از افشای
سوء استفاده و فساد چشمپوشی کند، به منافع ملی خیانت کرده است.»عدم
امنیت شغلی در حرفه خبرنگاری و روزنامه نگاری موجب شده امروز شاهد
ظهور چهرههایی بر هم ریخته و در عین حال متزلزل از درون این حرفه
باشیم. ترس از بیكاری و همچنین نداشتن یك درآمد حداقل و كافی
برای گذران زندگی، باعث شده حرفه خبرنگاری دچار ضعف و سستی شود
كه این كاستی را باید در شرایط به وجود آمده جستوجو كرد.
خبرنگاری
كه بعد از ۱۰ سال قلم زدن و تحلیل خبر، هنوز نمیتواند به فردای
خود و زندگیاش امیدوار و مطمئن باشد، چگونه میتواند مشوق و نمونهیی
برای نسلهای پس از خود باشد كه میخواهند قدم در این راه گذارند و
برای انجام این كار از جان خویش مایه گذارند... هر چند این روزها و
با پیدایش نسلی جدید از خبرنگاران وب سایتی و بازاریابهای تبلیغاتی که به
نام خبرنگار به هر طریق وارد این عرصه می شوند جدا کردن سره از ناسره کاری
سخت است که به این آشفته بازار دامن زده است.
روابط و چالشی به نام روزنامه نگاران بی تخصص
در
تمام حرف و مشاغل، ورود یك فرد غیرمتخصص به یك رشته با انتخاب وی
از طرف هیات ممیزی همراه است. اما در روزنامهنگاری هر كس با هر
سطح علمی و فرهنگی و تحصیلی میتواند روزنامهنگار شود. به تعبیر عام
میتواند در یك روزنامه مشغول به كار شود بطوری كه شما در هر
روزنامهیی وارد میشوید كلكسیونی از مدارك و مشاغل میبینید.
از
طرفی آنچه در سالهای اخیر در خصوص تحصیلات آكادمیك روزنامهنگاری
شاهد آن بودهایم، خلاصه شده در ۲۱ واحد تخصصی و بیش از صد واحد
مربوط به دوره لیسانس. اما با تمام گذراندن این ۴ سال تحصیل،
بسیاری فارغالتحصیلان روزنامهنگاری فاقد حتی ابتداییترین تخصصهای
عملی هستند. میتوان گفت آنها درست مثل دانشجویان سایر رشتهها در
دانشگاه تحصیل میكنند، با این تفاوت كه اگر دانش كم یك پزشك
ممكن است به جان مردم خسارت بزند، روزنامهنگار كم اطلاع با فرهنگ
مردم سرو كار دارد و این مقوله بسیار خطرناك است.
به اعتقاد "موسی
کاظمزاده" از پژوهشگران و فعالان این عرصه مهمترین دلیل كماطلاعی
روزنامهنگار این است كه آموزشهای روزنامهنگاری مكمل تحصیلات
آكادمیك است، در كشور ما بخوبی انجام نمیشود . به بیان دیگر تربیت
خبرنگاران متخصص و كاربلد در كشور ما صورت نمیگیرد.منیژه شفاهی، دبیر
كمیته آموزش و تحقیقات انجمن روزنامهنگاران مسلمان و كارشناس ارشد
ارتباطات در این باره میگوید: اساسا خبرنگار تخصصی در كشور تربیت
نمیشود. آنچه در دانشكده تعریف و تدریس میشود برای تربیت
خبرنگاران عمومی است در حالی كه باید برای تربیت خبرنگاران تخصصی
دورههای كوتاه مدت آموزشی با گرایشهای متفاوت در دانشگاهها ایجاد
شود و چند واحد دانشگاهی تخصصی بر اساس علاقه دانشجویان تعریف شود.
به
اعتقاد این کارشناس بسیاری از خبرنگاران فكر میكنند كه بعد از
فارغالتحصیلی از مطالعه تخصصی بینیاز هستند و بیشتر آنها نیز مجال
مطالعه ندارند. به همین دلیل است كه ما خبرنگار متخصص در حوزه
كتاب، بهداشت، نفت و... بسیار كم داریم. به نظر من سه دلیل عمده
برای اینكه نگاهی تخصصی به حرفه خبرنگاری نمیشود وجود دارد. اول
اینكه خبرنگار متخصص نداریم و سیستم آموزشی ما در این زمینه ناكارآمد
است و تلاش خبرنگار برای دستیابی و پاسخگویی به پرسشها كافی نیست
لازم است كه رسانههای خبری به سمت تخصصی شدن خبرنگاران پیش
روند و در این زمینه باید سرمایه كافی داشته باشند تا بتوانند
كلاسهایی برای بازآموزی و آموزش ضمن خدمت برای خبرنگاران شاغل
داشته باشند.دومین عامل، عدم تناسب بین نظام آموزشی و بازار كار
است. به گونهیی كه ظرفیت اشتغال كمتر از افرادی است كه در
رشتههای دانشگاهی تحصیل كردهاند و این شامل رشته روزنامهنگاری
نیز میشود. خبرنگاری، رشته و حرفه بسیار جوانی است و بسیاری از
جوانان هر طور شده میخواهند وارد این حرفه جذاب شوند و نمیدانند
این حرفه دشواریهای فراوانی هم دارد و اگر كسی فقط بخاطر جذابیت
این شغل را انتخاب كرده باشد موانع بسیاری در این شغل خواهد
داشت.سومین عامل هم كه بسیار میتواند در میزان موفقیت
روزنامهنگاری و به نگاهی تخصصی به این حرفه بینجامد توانایی
خبرنگاران برای دستیابی به اطلاعات است.برای دریافت پاسخ و بیان
پرسش و دستیابی به اطلاعات موانع بسیار زیادی وجود دارد و سیستم
اطلاعرسانی نیز از امكانات موجود بهره نمیگیرد. خبرنگاران مسلما
نمیتوانند با مراجعه به نهادها، سازمانها و ... در زمان كم به
اطلاعات مورد نیازشان دسترسی پیدا كنند برای استفاده از اینترنت نیز
باید آموزش لازم به خبرنگار داده شود. مطمئنا بدون آموزش زمان
زیادی برای جستوجو صرف خواهد شد و ممكن است این جستوجو نتیجهیی
در بر نداشته باشد.
از همه اینها که بگذریم باید گفت متاسفانه در
سالهای اخیر خبرنگاران به عنوان حلقه اصلی اتصال رسانهها به مخاطبان
همواره مورد بی مهری قرار گرفته و هر زمان که تعریف و تمجیدی صورت می گیرد،
خبرنگار گمنام و مظلوم واقع می شود که این مساله در تثبیت جایگاه خبرنگار
نقش به سزایی بازی می کند. خبرنگار به عنوان منبع اصلی تهیه خبر و کاشف
رویدادها و اتفاقات پنهان مانده از نگاه افکار عمومی توانسته به خوبی
ایفاگر نقش خود باشد و به مدیران و حاکمان خویش بقبولاند که خبرنگار منجی و
نجات بخش یک رسانه موفق تلقی می شود. اما متاسفانه در آن روی سکه این قشر
تلاشگر که چرخ عظیم رسانهها را به حرکت در می آورد با نامهربانی از سوی
مسئول مستقیم خود مواجه گردیده و همین امر سبب می گردد آن طور که شایسته
عنوان خبرنگار می باشد با او رفتار نشود. در واقع بایستی گفت یک رسانه موفق
در عرصههای مختلف خبری همواره خود را مدیون زحمات و تلاشهای بی وقفه
خبرنگارانی می داند که در گرما و سرما و مواجهه با انواع ناملایمات و
مشقتها و بدون هیچ چشم داشتی در مسیر رسالتی که بر عهده دارد گام بر می
دارد به این امید که افکار عمومی او را مورد تحسین قرار دهد. یکی از وظایف
دست اندرکاران مطبوعات، برنامه ریزی دقیق و کارآمد به منظور توسعه بسترهای
کار خبرنگاری و مطبوعات و اعتلای شغل روزنامه نگاری است، البته این حقیقت
را نیز نباید از یاد برد که تحقق آرمانهای متعالی همواره با سرعت انجام نمی
شود و کاری به گستردگی مطبوعات اولاً وابسته به روند حرکت سایر مؤلفههای
اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است و ثانیاً نیازمند تلاش، دانش اندوزی،
اخلاق محوری، بردباری و خستگی ناپذیری اصحاب مطبوعات است. برای غلبه بر
آسیبها و چالشهای توسعه صنعت مطبوعات و اعتلای حرفه خبرنگاری، نیازمند
پیش زمینههایی از جمله پایبندی همگان به حاکمیت قانون و پاسداری از ضوابط و
مقررات ناظر بر آن است. از جمله دیگر نیازهای توسعه و اعتلای مطبوعات و
روزنامه نگاری تقویت آموزشهای تخصصی روزنامه نگاری، اعمال شرایط و ضوابط
قانونی مشخص برای ورود به این حرفه، کمک به پیشبرد امور تشکلهای صنفی حرفه
ای و مدنی روزنامه نگاری به عنوان حلقه واسط بین جامعه مطبوعات، مردم و
حکومت، جلب اعتماد مردم از طریق اطلاع رسانی دقیق، صحیح و سریع، پرهیز از
غوغاسالاری وتکیه بر میثاق اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری از مؤلفههای مهمی
است، که می تواند رسانههای کشور را در خدمت توسعه همه جانبه و پیشرفت و
سربلندی جامعه اسلامی قرار دهد. باید اعتراف کرد خبرنگاران چشم و چراغ
جامعه و موتور قلب وسایل ارتباط جمعی هستند که با اتکا به ذوق و استعداد
شخصی با جان و دل خریدن خیلی خطرات برای اطلا ع رسانی وبیان حقایق درجامعه
تلاش می کنند. حال ما برای داشتن جامعه پویا، شاد و سالم و شناخت نقاط ضعف و
قوت برای پیشبرد اهداف ملی و مردمی به خبرنگاران و روزنامه نگاران پر تلاش
نیاز داریم وباید به اعتمادبه اینها برای حفظ آرمانهای خودبا آنها همکاری و
برای امنیت شغلی اینها بیش از این تلاش کنیم.