تبعات توافق تاریخی ایران و غرب در زمینه هستهای بر زمین
شورهزار اقتصاد ایران، بیش از آن است که بتوان از آنها چشمپوشی کرد. پس
از سفر هیئت اقتصادی آلمان و سپس وزیر خارجه فرانسه، اکنون وزیر خارجه
بریتانیا همراه تنی چند از همکاران اقتصادیاش پای به تهران گذاشت تا
مناسبات تیره سالهای پیشین را تغییر داده و راه تازهای در مسیر دیپلماسی
بگشاید. به دلیل کاهش سطح روابط ایران و انگلستان از سال 1390، مهمترین
خبری که از این سفر بر تیتر رسانهها رفت، بازگشایی سفارتخانههای ایران
در لندن و بریتانیا در تهران بود.
اما این سفر حاشیهای داشت که
کماهمیتتر از متن آن نیست.هاموند، وزیر خارجه بریتانیا، در کنار دیدار
با همتای ایرانیاش، دیدار و گفتوگویی نیز با بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران
داشت. دیداری که پشت درهاي بسته و در غياب خبرنگاران صورت گرفت اما در همين
زمينه وزارت نفت اعلام کرد:«نمايندگاني از شرکتهاي انگليسي از جمله معاون
مدير عامل شرکت شِل در نشست فيليپهاموند با وزير نفت حضور داشتهاند».
خبری که باید در تداوم سیاستگذاری تؤامان در دو حوزه نفت و دیپلماسی، بدان
نگریست. دکتر روحانی از ابتدای ریاستجمهوریاش، نگاه ویژهای به این دو
بخش داشت و به همین دلیل بیشک باید گفت مهمترین ژنرالهای ارتش خود را بر
این دو گمارد: زنگنه و ظریف. این دو نیز به خوبی میدانستند که کارکردشان
چه میزان به یکدیگر وابسته و همبسته است. چرا که دولتمردان یازدهم به
درستی از این مسأله مطلع هستند که توسعه میادین نفتی بدون پشتیبانی
تکنولوژیک شرکتهای صنعتی بزرگ نفتی غربی و مهمتر از آن بدون هماهنگی
استراتژیک دولتهای غربی مبنی بر رفع تحریمهای نفتی ایران، امکانپذیر
نیست.
تاکنون وزارت امور خارجه، به خوبی توانسته گامهای اولیه در این
مسیر را بردارد. در ابتدا، توافق هستهای با غرب را به سرانجام رساند و سپس
راهی دولتهای حاشیه خلیج فارس شد تا اعتماد آنها به این توافق را نیز
جلب کند. انکارنشدنی است که بخشی از زیانهای نفتی ایران، مولود
کارشکنیهای عربستان در کاهش قیمت جهانی نفت بوده است. پس بدون یک سیاست
منطقهای راهبردی و بادوام مبتنی بر فصل مشترک همه دولتهای خاورمیانه یعنی
حفظ امنیت ملی و مبارزه با افراطیگری، امکان رشد سریع درآمدهای نفتی به
خوبی میسر نخواهد شد. اما در ادامه پیشبرد این راهبردها، باید نسبت به
توسعه سریع صنعت ناکارآمد نفتی ایران نیز همت گماشت. به خصوص توجه به این
نکته ضروری است که در آینده، از ارزش ارزی نفت به دلیل کاهش قیمت آن، کاسته
خواهد شد. این، هم به دلیل رفع تحریمهای ایران در کوتاهمدت و هم به دلیل
افزایش اقبال دولتهای غربی به انرژیهای تجدیدپذیر و غیرفسیلی در بلندمدت
خواهد بود. پس عدم استخراج نفت، سود سرشاری در آینده نصیبمان نخواهد کرد.
باید تا نفت، هنوز ارزشمند است، هر چه سریعتر نسبت به توسعه تکنولوژی
صنایع نفت و افزایش بهرهبرداری از این نعمت خدادادی، همت بگذاریم. ممکن
است گفته شود اگر بر استخراج نفت بیفزاییم، سرمایههای آتی کشور از دست
میرود. باید گفت، این اشتباه است که نفت را تنها سرمایه اقتصادی کشور
بدانیم. در این صورت، افزایش یا کاهش درآمدهای آن یکسان خواهد بود. چنانچه
افزایش بیسابقه درآمدهای نفتی کشور در دولت قبل، موجب بهبود وضعیت
اقتصادی کشور نشد. باید این سرمایه را به نحو مطلوب به ارز تبدیل و آنگاه
درآمدهای ناشی از آن را صرف توسعه زیرساختهای اقتصادی کشور نمود.
دولتمردان بهتر از هر کسی باید بدانند که در شرایط پساتحریم، رشد اقتصادی
ایران در کوتاهمدت رشد خوب و جالب توجهی خواهد داشت ولی این مسأله پس از
کاهش فضای روانی ناشی از توافق، فروکش خواهد کرد. پس باید نهایت استفاده را
از این فرصتها داشت تا بتوان به مردمی که چشمانتظار گشایشهای اقتصادی
ناشی از توافق هستند، اثبات کرد که صبر آنان بینتیجه نبوده است.