کد خبر: ۱۹۲۶۳
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۲
احسان کیانی
بحران آب، روزبه‌روز ناراحت‌کننده‌تر از پیش، نخبگان دل‌سوز و مسئولان دل‌نگران ایران را به فکر فرو می‌برد که چه باید کرد؟ ایران در تاریخ معاصر هرگز با چنین خشک‌سالی فزاینده‌ای روبرو نبوده و متأسفانه نه پیش از انقلاب و نه پس از آن، مسئولان امر، تدبیری برای حفظ ذخایر آب کشور و جلوگیری از وقوع چنین بحرانی نیاندیشیدند.
هر چند پیش از انقلاب اسلامی به دلیل جمعیت اندک کشور، چنین بحرانی خود را نشان نداد ولی دولت‌های پس از انقلاب که از روند افزایشی جمعیت ایران آگاه بودند، چرا غفلت کردند؟! اگر از اشتباه استراتژیک دولت سازندگی در روند بی‌رویه ساخت سد در کشور و غفلت دولت اصلاحات نسبت به جلوگیری از این روند، عبور کنیم؛ اما اشتباه هزینه‌زای دولت اصول‌گرا در ارائه بی حساب و کتاب مجوزهای حفر چاه و ساخت غیرمنطقی و غیرکارشناسی سد برای مصارف کشاورزی، امروز فاجعه به بار آورده است. اشتباهی که تنها اقدامی پوپولیستی برای کسب محبوبیت در میان بخش‌هایی از جامعه ایران از جمله روستاییان و شهرنشینان شهرهای دورافتاده بود و از قضا امروز همان روستانشینان و شهرنشینان، اولین قربانیان کم‌آبی گسترده در کشور هستند. بحرانی که نه تنها به این زودی‌ها به پایان نمی‌رسد که تازه آغاز شده و در سال‌های آتی، روی وحشتناک و خشونت‌بار خود را بیشتر عیان خواهد کرد. مگر آن‌که به تعجیل، تدبیری شود و از گسترش این بحران جلوگیری کنند.
امروز، هر کسی از ظن خود، خوابی برای اقتصاد پساتحریم ایران و درآمدهای آزادشده از قبال رفع تحریم‌ها می‌بیند. برخی به واردات کالاهای باکیفیت اروپایی در مقابل کالاهای بی‌کیفیت چینی فکر می‌کنند. بعضی در پی کمک به بنگاه‌های کوچک برای جلوگیری از ورشکستگی آن‌ها هستند. دیگرانی هم به جبران کسری بودجه دولت و احقاق حقوق عقب‌افتاده بسیاری از کارگران و کارمندان می‌اندیشند. اما همه این‌ها فرع بر مسأله اصلی یعنی حیات زیستی ایرانیان است. امروز هیولای خشک‌سالی چنان بر این آب و خاک سایه افکنده که اگر دست روی دست بگذاریم، فردا دیگر نام و نشانی از ایران باقی نمی‌ماند. بحران آب در بطن خود، مولد بحران‌های بسیاری در حوزه‌های زیستی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی است. کوچ اجباری ناشی از خشک‌سالی از مناطق خشک و کم‌آب به مناطق پُرآب‌تر، بی‌شک بحرانی بزرگ در زمینه مهاجرت در پی خواهد داشت که به افزایش بیکاری، بزهکاری و ناامنی می‌انجامد. جنگ‌های محلی بر سر آب، خود معضلی است که هم اینک نیز در برخی استان‌ها مشاهده می‌شود. بر اساس آمارهای رسمی، بیش از هفتاد درصد مصرف آب کشور مربوط به بخش کشاورزی است. آبی که نه بر مبنای نیازهای ضروری کشور سامان می‌یابد و نه بر اساس روش‌های کارشناسی و علمی، مصرف می‌شود. چنان‌چه رییس‌جمهور نیز در نشست خبری اخیر خود با اشاره به اقدامات دولت برای مقابله با خشکسالی گفت:«کانال‌کشی، زهکشی در زیر سدها یکی از مسائل مهمی است که به مسئله بهره‌وری کمک می‌کند». این اقدامات، خوشحال‌کننده است ولی کافی نیست. باید تمامی سرمایه‌های مادی و معنوی کشور برای مقابله با خشکسالی بسیج شود. کسانی که برای یک مقاله، یک فیلم یا یک سخنرانی، کفن‌پوش می‌شدند و فریاددل‌واپسی سر می‌دادند، چرا امروزه در مقابل بحرانی که زاییده اقدامات غیرعقلانی آنان در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی است، سکوت کرده‌اند؟! اگر قرار بر نگرانی و دلواپسی باشد باید برای این مسأله، دلواپس بود. اقتصاد پساتحریم، که راهگشای برخی تغییرات ساختاری در حوزه کلان اقتصادی کشور است، بهترین فرصت است تا اقتصادی مبتنی بر حفظ محیط زیست شکل گیرد و ساختارهای معیوب و بحران‌زا با سرمایه رهاشده از تحریم‌ها، بهبود یابد. اقتصاد زیست‌محیطی، اساس اقتصاد پساتحریم است. امروز هم برای اقدام دیر است. نگذارید دیرتر شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار