اگرچه رشد اقتصادی در برخی سالهای قبل از انقلاب دو رقمی بود، اما این رشد به واسطه وابستگی به کشورهایی، چون امریکا و انگلستان و فروش داراییهای سرمایهای ایران و واردات گسترده کالا و خدماتی، چون انواع و اقسام موادغذایی رقم خورد و برای اقتصاد ایران در سفارتخانههای انگلستان و امریکا تصمیمگیری میشد؛ به همین جهت تصمیماتی اخذ شد که زیرساختهای تولید محصولات کشاورزی و موادغذایی در ایران از بین برود، اما بعد از انقلاب با وجود همه تحریمها ایران، بدون کمک خارجیها در بسیاری حوزهها به واسطه آزمون و خطا، از شرق و غرب بینیاز شد و حتی در صادرات هم حرف برای گفتن دارد.
بررسی تحولات اقتصادی ایران پیش از انقلاب اسلامی نشان میدهد که مایحتاج کشور عموماً از طریق فروش داراییهای سرمایهای، چون نفت تأمین میشد و عمده صنایعی هم که در ایران راهاندازی شد به مونتاژ کاری مشغول بودند و در بعد واردات محصولات غذایی وابستگی عمیقی وجود داشت. از این رو برخی از کارشناسان اقتصادی رشد اقتصادی قبل انقلاب را یک رشد عاریتی با ضریب وابستگی بالا به خارج از کشور میدانند و بالعکس. رخدادهای اقتصادی بعد انقلاب را با وجود همه تحریمها، رشد اقتصادی مبتنی بر ضریب خوداتکایی بالا معرفی میکنند و بر این باورند جمهوری اسلامی ایران کارنامه موفقی را در بسیاری از بخشها داشته است. در همین رابطه گفتوگویی با مجید رضایی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد انجام دادهایم.
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد درخصوص دستاوردهای انقلاب در گفتگو با «جوان» اظهار داشت: درخصوص دستاوردهای اقتصادی انقلاب اگر بخواهیم در حوزه اجتماعی یا اقتصادی صحبت کنیم، اول باید بگوییم انقلاب چه نوع پدیدهای بود، آیا مردم به خاطر گرسنگی و تورم و رشد اقتصادی پایین یا این قبیل مسائل انقلاب کردند؟ باید دید انقلاب ایران یک هدف اجتماعی و اقتصادی داشت یا اینکه هدفهای دیگری هم مدنظر مردم بود. در این هیچ شک و تردیدی نیست که اگر انقلاب را همان شعارهای مردم در نظر بگیریم، معمولاً در این شعارها بحثهای فرهنگی و اجتماعی بود، اگرچه به بحثهای اقتصادی هم توجه میشد.
مجید رضایی با بیان اینکه در دهه ۴۰ از نظر آمارها رشد اقتصادی دو رقمی بود، عنوان کرد: چند برنامه اقتصادی توسط دانشگاه هاروارد در ایران طراحی و اجمالاً اجرایی شد که این عمدتاً در بخش صنعت بود و توانست کارخانههای متعددی ایجاد کند و بخشی از روستاییان را به شهرها جذب کرد. به نسبت دهه ۳۰ که اقتصاد بیشتر کشاورزی بود، یک تحولی ایجاد شد. تعدادی از شرکتهای بزرگ چه آنهایی که در زمینه ماشینسازی بودند، چه تولید اتومبیل و فولاد در دهه ۴۰ برنامه سوم و چهارم توسعه شکل گرفتند و در برنامه پنجم مواجه شد با افزایش قیمت نفت، عملاً پول در کشور زیاد شد و خیلی از اهداف توسعه هم به هم خورد، به دلیل اینکه از اهداف و شرایطی که داشتند، دور شدند و میزان واردات زیاد شد و مصرفگرایی گسترش پیدا کرد. اینها مسائل مهمی بود و گاهی در شعارهای انقلاب هم مطرح میشد، البته از سال ۴۲ که امام شعارهای مختلفی مطرح میکردند مهمترین مسئله مخالفتهایی بود که رژیم در رابطه با استقلال کشور از خود نشان میداد آن هم به خاطر وابستگی که در رژیم پهلوی براساس سیاست انگلیس شکل گرفت و ادامه پیدا کرد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: شاهان قاجار که ما دل خوشی از آنها نداریم، صفت وابستگی را نداشتند، ولی شاه ایران به شدت وابسته بود و در رژیم پهلوی هم محمدرضاشاه و هم رضاخان براساس خواسته انگلیسیها و تحولات بینالمللی سرکار آمدند. چون روسیه از ایران خارج شده بودند، آمدند و با یک تحول جدید دولت نظامی قدرتمند خود را در ایران حاکم کردند و عملاً با انقلاب مشروطیت خواستارهای آزادانه مردم نابود شد. متأسفانه در نهضت ملیشدن صنعت نفت این مسئله باز جلوهگر شد یا کودتایی که امریکا و انگلیسها انجام دادند این بار هم سرکوب و تا سال ۴۲ دعواها عمدتاً اقتصادی نبود.
وی درخصوص اصلاحات ارضی هم عنوان کرد: در سال ۴۲ مباحثی مربوط به اصلاحات ارضی شکل گرفت که مالکیت در ایران زیرسؤال رفت و در بخشهای مختلفی به خروج روستاییان و آمدنشان به شهرها کمک کرد و از طرف دیگر باعث شد کشاورزی به سمت کاهش تولید و وابستگی حرکت کند.
اگرچه بنا بود به روستاییانی که زمین ندارند، زمین داده شود و روابط خانی و روستایی از بین برود و در بعضی نقاط از بین رفت، ولی در عین حال باعث شد سیستم کشاورزی تغییر کند و آرام آرام به جای اینکه بهبود پیدا کند، فلج شد و وابستگی به محصولات کشاورزی به وجود آمد.
رضایی گفت: به خاطر همین مسئله تا سال ۵۷ گندم و برنج کم تولید میشد. در آن زمان جمعیت ایران ۳۴ میلیون نفر بود که حدود ۱۵ میلیون نفر در شهرها زندگی میکردند و بقیه در روستا و معمولاً خودکفا بودند، ولی باز هم برای همان جمعیت شهری مایحتاج مانند برنج (برنج امریکایی کیلویی ۶ تومان و برنج ایرانی گرانتر بود) با هزینههای زیاد از آن طرف میآوردند، اما، چون دولت امریکا به کشاورزان یارانه سنگین میداد آنها میتوانستند محصولاتشان را به ایران صادر کنند و ایرانیها هم به برنج امریکایی عادت داشتند. بقیه محصولات هم همینطور بود؛ گندم، تخممرغ، برنج، پنیر را یا از امریکا یا اسراییل یا دانمارک و لبنان وارد میکردند حتی از نظر میوهجات و کالاهای کشاورزی هم نیاز کشور به واردات بسیار بالا بود.
این کارشناس اقتصاد با بیان اینکه در حوزه صنعت هم صنعتمان مونتاژ بود، گفت: ما صنعت را از دوره رضاخان شروع کردیم که حدود ۴۰ دهه از آن میگذشت و ما همچنان مونتاژکار بودیم و اجازه فعالیت در زمینههای مناسب داده نمیشد، اگر در شرکتی موتور یا دستگاهی خراب میشد، باید برمیگشت امریکا که تعمیر شود با اینکه در ایران مهندسین تحصیلکرده میتوانستند آن را تعمیر کنند، ولی اجازه این کار را نداشتند و گاهی کارگر فنی خارجی را میآوردند کنار دست مهندس ایرانی و بالای سرمهندس ایرانی برای اینکه مهندس ایرانی را تحقیر کنند.
رضایی همچنین افزود: از جنبه فرهنگی، مسئله استقلال ایران مطرح بود که نمیتوانستند در مورد خودشان و کشورشان تصمیم بگیرند و هرگونه تصمیمی باید در سفارتخانههای انگلیس و امریکا به نتیجه میرسید، وگرنه مورد پذیرش نبود، چراکه شاه با فعالیت و کودتای آنها سرکار آمده بود و خودش را مدیون آنها میدانست و خارج از قوانین آنها نمیتوانست کاری انجام دهد. اساساً بعد اصلی انقلاب، بعد استقلالخواهی بود. اصلاً تبعید امام به خارج از کشور به دلیل مخالفتش با کاپیتولاسیون بود که در سال ۴۳ مطرح شد، همانطور که در صحبتهای امام هم وجود داشت «ایران را فروختند»، «شاه ایران پایینتر از آشپز امریکایی شده.»
وی گفت: در زمینه کشاورزی در ایران مشکلات عدیدهای وجود داشت. تعداد شهرنشینان بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون نفر بود و در روستاها هم ۲۰ میلیون نفر سکونت داشتند. در روستاها امکانات راه، مدارس، بهداری و رفاهی وجود نداشت. بعد از انقلاب به خصوص در دوران جنگ که ایران هم در زمینه جهاد سازندگی فعالیتهای گستردهای انجام میداد، شرایط روستاها خیلی تغییر کرد؛ جاده، آب، برق و تلفن به صورت گسترده انجام شد و، چون از نظر کشاورزی در وضعیت بدی بودیم و مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده بود از نظر کشاورزی وابسته باشیم بعد از انقلاب به خودکفایی رسیدیم و در بخشهای مختلف تا صادرات هم پیش رفتیم، در صورتی که قبل از انقلاب پول نفت را میدادیم و کالاهای مختلفی مثل برنج امریکایی، پنیر دانمارکی، سیب لبنانی و مرغ اسراییلی وارد میکردیم که بعد از انقلاب در بسیاری از این بخشها به خودکفایی رسیدیم.
رضایی گفت: مسئله مهمی که در ایران شکل گرفت این بود که ایرانیها احساس میکردند، میتوانند مثل کشورهای دیگر رشد و توسعه خود را رقم بزنند و تلاشهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند، مثل کسی که کشورش توسعه یافته نیست و بار اولی است که یک مشقی مینویسد و خطا و تمرین میکند که کار را به سرانجام برساند.
وی افزود: ایران تقریباً در تمامی دورانها در تحریم بوده است. تحریمها از اوایل سال ۵۹ که امریکا ارتباطش را با ایران قطع کرد و بعد هم از اروپا شروع شد. این تحریمها که در حوزه اقتصاد به اشکال مختلف شکل گرفته، در عین حال ضربههای زیادی هم به ما وارد کرده است، ولی ایرانیها تلاش کردند و در بخشهای زیادی از کشور ساختوسازهای زیادی انجام دادند. شهرها گسترده شد و بخش ساختمانها و کارخانجات در اوج دست بستگی شکل گرفت، توان فنی افزایش شدیدی پیدا کرد و از جمله موفقیت ایرانیها این بود که در جنگ کویت توانستند بروند و چاههای نفت آنها را تعطیل کنند که این برای ایران رویا بود.
رضایی گفت: آن روحیهای که مردم ایران دوست داشتند به استقلالخواهی و آزادمنشی و روحیه اتکا به نفس و زیر بار نرفتن و اتکا به خود برسند، با کمک امام در انقلاب ۵۷ محقق شد.
وی اظهار داشت: در حال حاضر دانشمندان ایرانی در زمینه دانشبنیان پیشرفتهای فراوانی بهدست آوردند و به انرژی هستهای و نانو دست پیدا کردند.
رضایی افزود: در مقایسه با کسی که دستانش بسته است با کسی که دستانش باز است و دیگران به آن کمک میکنند در مورد ایران قبل از انقلاب که امریکا و اروپا و حتی شوروی کمک میکردند چه در زمینه صلاح چه در زمینه وامهایی که میگرفتند، ولی در حال حاضر ایران با دستان بسته به دستاوردهای زیای رسیده است.