به گزارش روزنامه تجارت، دراين رابطه با علیرضا احمدی، مدیر عامل کانون کارآفرینی ایران گفت
وگو كرديم. وی معتقد است آی.سی.تی یکی از ظرفیتهای موجود است که می تواند
باعث درآمد زایی بالایی برای کشور شود و باید کارآفرینان از این ظرفیت به
بهترین نحو ممکن بهره ببرند. آنچه در ادامه آمده، گفت و گوی ما با این مدیر
مجموعه کارآفرینی است.
كانون كارآفرينيايران چه كار ميكند؟ کانون
کارآفرینی ایران یک ان.جی.او البته یک مجموعه غیر انتفاعی ثبت شده در
وزارت کشور است که در سال 84 تاسیس شد. از آنجا كه در سال 84 خیلی در حوزه
آی.سی.تی فعالیت مشخصي نبود و کسب و کارهای اینترنتی خیلی نوپا بودند و
هنوز فعالیت پررنگی نداشتند، احساس ميشد كه نياز به هدايتاين مسير شغلي
وجود دارد و به همين دليل كانون ما آن موقع تاسیس شد كه بیشتر هدفهایش
کارآفرینی صنعتی و لابی کردن قانوني برای کارخانه دارها و کسانی بود که از
نظر صنعتی کارآفرینی می کردند.
کارهای اقتصادی كارآفرينان را نيز انجام می دادید؟كار
ما فقط لابی بود. از تابستان پیش با هیات امنای کانون کارآفرینی مباحثي
داشتيم كه حوزه آی.سی.تی حوزه جذابي است كه خیلی سریع رشد می کند و احتیاج
به یک ان.جی.او دارد كه نهادي مردمی و غیرانتفاعی باشد تا بتواند
فعالیتهای کارآفرینی را در حوزه آی.سي.تی جلو ببرد. بنا براين هیات امنای
اولیه، هیات مدیره و گروه اجرايي كانون روی حوزه آی.سی.تی تمرکز دارند.
دلیل تمركز ما روياين حوزه آن است که امروزهاي.سي.تي در حوزه موبایل نقش
بسيار موثری دارد. حوزه نرم افزاري موبايل به سرمایه گذاری اوليه خیلی کمی
احتیاج دارد. اگر بخواهيد بیرون از آی.سی.تی در نانو تکنولوژی یا
بیوتکنولوژی کارآفرینی کنید، سرمایه اولیه خیلی بالایی می خواهد كه بايد
آزمایشگاه، کارخانه، خط تولید و .... داشته باشید. ولی در حوزه آی.سی.تی
برای درست کردن یک موبایل یا یک اپلیکیشن سرمایه اولیه خیلی ناچیزی می
خواهیم. به نوعي كه امكان دارد سرمایه شخصی كارآفرين برای شروع کار جواب
بدهد. یکی ديگر از مزیتهای این حوزه آن است که بعد از اینکه محصول به
بازار معرفی شد و بازخوردش را گرفتید، خیلی راحت می توانید با هزینه خیلی
کم در آن تغییر ایجاد کنید. اما تغيير در حوزههای دیگر سخت تر است.
منظور از تغيير در خط توليد چيست؟شما
یک چیزی را تولید کردید و می بینید مشتری با بخشي از آن مشکل دارد یا نمی
تواند آنرا استفاده کند. بنا بر این باید از اول خط تولید شروع کنید و
تغییراتی بدهید كه زمان و هزینههای خیلی بالایی دارد. اما در آی.سی.تی
تغيير خیلی راحت صورت ميگيرد، چون نرم افزاري است. ميتوانيد با هزینههای
خیلی کم تغییر بدهید و هزینه ای هم ندارد. از سوي ديگر این حوزه می تواند
رشد بالایی داشته باشد. الان در دنیا شرکتهایي در حوزه آی.سی.تی فعالم
ميكنند كه مثل اپل، گوگل و شبکههای فیس بوک و امثال اینها، شرکتهای
خیلی بزرگ و با ارزشی هستند كه در زمان خیلی کمی آنرا ساختند اما رشد خیلی
سریعی داشتند. امروزه در اروپا، آسیا و کشورهای آفریقایی به سمتاين می
روند كه قسمتي از جی.دی.پی شان را به سمت صنعت استارد آپها ببرند. الان در
انگلیس 8 درصد جی.دی.پی اقتصاد کشور بر اساس شرکتهای نرم افزاری و موبایل
ساخته شده و با همين رويه جلو می رود. در حالي كه درصد آن در ایران خیلی
پایین است. اما خیلی جای رشد دارد. به همین دلیل، تمام برنامههایی که در
کانون کار آفرینی داريم این است كه تشویق کنیم تا افراد برنامه نویس و
كساني که مارکتینگ، بازاریابی و مدیریت خواندن دارند، با هم آشنا بشوند و
بتوانند شرکتهای بزرگی در این زمینهايجاد كنند كه بتوانند خیلی سریع رشد
کنند.
معناي کارآفرینی این است که کار جدیدی ارايه شود. اگر قرار باشد
ظرفيتي باشد و یک نفر ظرفيت مشابه راايجاد کند، تعريف آن فرد کارفرما
خواهد بود. وقتي تعريف کارآفرینی، خلق کار جدید است،
جایگاه كارآفرين در تشکل شما چیست؟دراين
رابطه دو کلمه داریم كه یکی نوآوری و دیگری کارآفرینی است. نوآوری را صرفا
چیزی که فقط جدید باشد نمی دانیم. من می توانم یک چیزی درست کنم که کاملا
جدید است، ولی چیز جدیدی ندارد. بنابراين نوآوري مخلوطی از یک چیز جدید و
یک چیز کاملا کاربردی است. بايد بدانيم كه اختراع به خودی خودش فایده ای
برای اقتصاد کشور ندارد، بلكه نوآوری باید بازار اختراع و محصول نو را
بشناسد و آن چیز نو را اگر بتواند، کاربردی بکند. اما كارآفرین فردي است که
با استفاده از تکنولوژی و نوآوری یک چیزی را درست بکند که بخواهد مشکل
بازار را حل کند و بتواند از طریق آن پول هم بگیرد. یک فرد کارآفرین را کسی
می دانیم که یک دید بزرگی دارد و می خواهد شهرش، کشورش و حتي جهان را عوض
کند، ولی از نقطه کوچک شروع می کند. شاید منابعی که كارآفرين در دست دارد،
محدود باشد، ولی با آن منابع محدود یکايداهاي را از جاي کوچک شروع می کند
و کم کم آن را بزرگ می کند تا بتواند آن تغيير شهرش، کشورش و جهان را
تغییر بدهد.
یعنی رويكرد کارآفرین خیلی وسیع تر از افراد معمولي است؟
رويكرد
مهم نيست بلكه بايد دیدش خیلی بزرگ باشد. ولی چون منابع محدودي دارد،
باید بتواند از یک چیز کوچک شروع کند و کم کم آن را به نقطه بزرگي برساند.
سرمایه اولیهاي كه يك كارآفرين براي حوطهاي.سي.تي نياز دارد، چقدر است؟در
مقايسه با توليدات ديگر، سرمایه اولیه بسیار بسیار کمی لازم است. یک
كارآفرين دراين حوزه با10 میلیون تومان می تواند كارش را شروع و برای یک
سال فعالیت کند و دراين مدت مشتریهایش را شناسايي كند که این مبلغ خوبی
است اما حداکثر 25 میلیون می تواند برای سال اول فعاليت كارآفرين در
حوزهاي.سي.تي ميتواند کافی باشد.
بااين سرمايه گذاري اوليه در یك سال چقدر بازگشت درآمدی دارد؟یکی
از مزیتهای آی.سي.تی این است که می تواند خیلی سریع رشد کند. چون نرم
افزار، کالای تولیدی نیست، می تواند جایگاه هدف خیلی بزرگی را بگیرد و
بستگی به این دارد که واقعا آنايده و برنامه نرم افزاري چقدر مورد احتیاج
بازار باشد. دراين صورت است كه ميزان رشد آن بيرون می آید. امروزه
شرکتهایی را می بینیم که در یک سال اول فعاليتشان توانستند به درآمد
ماهیانه 10 میلیون تومان برسند و بعد از یک سال هم درصد سود و درآمدهايشان
بستگی به کاری دارد كه انجام ميدهند.
چند درصد افرادي که به كانون كارآفريني مراجعه می کنند، می توانید حمایت کنید يا با افراد توانمند دراين حوزه هماهنگ کنید؟كار
ما كانون كارآفرینی، بسترسازی است ما در بين افراد ایجاد انگیزه می کنیم.
افرادي که پتانسیل خیلی بالایی در حوزه آی.سی.تی داشته باشند، به آنها
ابزار لازم و آموزش می دهیم. سایتهایی که مقاله دارد يا ابزاري در آنها
وجود دارد را معرفي ميكنيم و حتي کارآفرینها را براي تشكيل يك موسسه به
هم وصل می کنیم. یک نفر که در حوزهاي.سي.تي کار می کند و سالهاست دراين
حوزه كار ميكند، يك فرد تازه نفس ميتواند از تجربیات آن شخص استفاده کند.
كانون كارآفريني افراد موفق را به ديگر اعضا معرفی ميکند، زيرا موفقیت باعث
ایجاد انگیزه در نسل بعدی کارآفرینان در حوزهاي.سي.تي ميشود. در واقع
كانون كارآفرينيايجاد انگیزه، آموزش، اتصال كارآفرينان به همديگر و ارايه
داستانهای موفقیت كارآفرينان را انجام ميدهد.
كار شمااي.سي.تي است. چه تضمینی وجود دارد که در شناسايي طرحهاي كارآفريني، گزینههای خوب را برای خودتان بر دارید؟كار
ما این طور نیست که ایدهها را رصد کنیم و بررسي كنيم كداميك بهتر است. یک
نفر با یک ایده به كانون می آید امااينايده براي ما اهميتي ندارد تا
وقتی که آن فرد كارش را شروع نکند، مشتری خودش را پیدا نکند و به سوددهي
نرسد، واقعا نمی شود گفت که ایده اش خوب یا بد است. اگر یک كارآفرين محصولی
دارد که معتقد است برای خانمهای خانه دار یا برای دانشجويان يا قشر ديگري
مناسب است، ما نمی توانیم بگوییم محصولي خوب یا بد است. اصلا ما این اجازه
را نمی دهیم كه در مورد طرح كارآفريني نظري داده شود، بلكه یک سری ابزارها
و دانش را به كارآفرين ارايه می دهیم که بداند چطور وارد عرصه شود، از
مشتری اش چه بپرسد، چطور محصولش را جلوی مشتری اش بگذارد و براساس
بازخوردهای مشتری، چه دانشجو باشد يا خانم خانه دار، بتواند بفهمد این
پروژهاي که دارد کار می کند، به سود می رسد یا نميرسد. به عبارت ديگر
ارزیابی را خودش انجام ميدهد و ما برایش انجام نمی دهیم. كانون دراين
رابطه چند برنامه دارد. یکی از آنها «استارت آف ویک اند» است.اين یک برند
جهانی است که تعلق به یک شرکت خیریه غیر انتفاعی دارد.اين شركت یک برنامه 3
روزه در سطح شهرهای دنیا برگزار می كند كه كانون ما مجری آن است. ما
ساليانه در تهران 4 الی 5 بار این برنامه را اجرا می کنیم. این برنامه سه
روزه است که روز اول حدود 100 نفر از كساني که می خواهند قدم اول را در این
حوزه بردارند، دراين جلسات با هم آشنا می شوند و ایدههایشان را مطرح می
کنند. سپس تیم تشکیل می دهند و هر تيم یك ایده را انتخاب و شروع به فعاليت
می کنند و نهايت سعی خود را در اجرای آن می گذارند.
حسناين تيمها در چيست؟يكي
از مشكلات كارآفرينياين است كه ابتدا صرفا ایده پردازی است. اما طرح ما
این فرق را دارد که تيمهاي ما سعی می کنندايده را در چند روز واقعا
اجرایي کنند. البته یک سری افراد با تجربه هم داریم که در این حوزه فعالیت
می کنند.اين افراد با تجربه به عنوان مربی بین تیمها ميچرخند و براي
اجرای ایده به آنها کمک ميکنند. در روز آخر هم هر تیم 10 دقیقه وقت دارد تا
کارهایی که انجام داده، به هیات داوران ارايه بدهد و در نهايت بهترينها
انتخاب می شوند. این جلسات در واقع دو هدف اصلی دارد. اولين هدف اتصال
کارآفرینها به همديگر و شبکه سازی است تا بتوانند تیمهایی تشکیل بدهند و
مکمل همدیگر باشند و دومين هدف آموزش است. ما در طول این دو سه روز یک سری
كارگاههاي خیلی مختصر و مفید داریم تا كارآفرينان بدانند قدمهای اولیهاي
که برای یک ایده لازم است را چگونه بردارند. بدين معنا كه كارآفرين بداند
مدل تجاری اش را چطور در بیاورد. چطور قرار است پول در بیاورد. ارزش آن
چیست. مشتریهایش كدام است و مهمتر اینکه چطور محصول اولیه ای داشته باشد
که بتواند آنرا جلوی مشتری بگذارد و بیشتر از مشتری بازخورد داشته باشد.
منظور
شمااين است كه در فضای آی.سی.تی نیازهایی داریم که هنوز علنی نشده است.
اما كارآفرينان به كانون مراجعه ميكنند و می گویند این طرح را در آی.سی.تی
داریم که به درد
خانمهای خانه دار یا دانشجو يا ديگر اقشار می خورد؟دقيقا
همين طور است. ما دراين كانون می خواهیم یک مشکلی از دانشجو یا خانم خانه
دار یا پدر و مادر و ..... حل بکنیم. بعد از آن افرادي راه حل را به صورت
یک ایده مطرح می کنند كه ما در كانون آنها را هدايت ميكنيم.
مشکل اقشار گوناگون در حوزهاي.سي.تي را از کجا شناسایی می کنید؟مشكل
را افراد شناسايي ميكنند و هنگاميكه به جلسه ميايند، اعلام ميكنند که
این مشکل را در نظر گرفتیم یا تجربه اش کردیم و این راهكار را برایش داریم.
سپس در جلسه با افرادی که با تجربه هستند، آشنا ميشوند و سعی می کنند ایده
را به مرحله اجرا برسانند.
بازار
ارايه محصول كارآفرينان را چطور به دست می آورید؟ فرض کنید نرم افزار براي
جامعه زنان خانه دار است. چطور می توانید نرم افزار را بهاين جامعه ارايه
بدهید؟كار كانون كارآفريني بسترسازی است. ما برای كارآفرينان
کاری انجام نميدهیم، بلكه ابزارها و آموزش را به آنها می دهیم و هنگاميكه
محصولي به دست آوردند، خودشان بايد به دنبال بازار فروش آن باشند. فرض كنيد
كه جامعه مخاطب آنها خانمهاي خانه دار است. به هر حال خانمهای خانه دار
را می شناسند يا ممکن است در بين خانواده و دوستان شان كساني باشند كه می
توانند به آنها كمك كنند. در نتيجه كارآفرينان با آنها صحبت ميکنند و یک
سری سئوالاتي را از آنها ميپرسند تا مشخص شود مشکلی که دارند، واقعي هست.
درنهايت مشخص ميشود كه آن راه حلی که در نظر گرفته اند، راه حل کارآمدي
باشد هست یا نيست.
کارآفرینها به چه چیزی نیاز دارند؟ آیا به ارتباط با مسوولان، کمکهای مالی يا نیازهاي ديگري دارند؟ چالش كارآفرينان چیست؟برای
ما نیز این سوال مطرح شده است به همین دلیل در خصوص چالشهاي كارآفرينان یک
نظر سنجی کردیم و از آنان پرسيديم که چالشهایتان کجاست که پیدا کردن
نیروی انسانی و متخصص و تیم سازی، بزرگ ترین چالش كارآفرينان بوده است.
كارآفرينان اعلام كردند كه به یک ایده رسیدند و تا یک جایی پیش رفتند كه
نياز به همكار داشتند، ولی فرد يا افرادي را که مکمل شان باشد، نيافتند.
كارآفرينان بازاریاب، مدیر پروژه، نيروي فنی، کسی که بتواند مدل تجاری را
بسازد يا با مشتری صحبت کند را احتیاج دارند كه نتوانسته اند پيدا كنند.
چالش دیگر کارآفرینان سرمایه است تا بتوانند با این سرمایه از نیروهای
انسانی کارآمد بهترین و بیشترین استفاده را ببرند. بنا بر این از طریق این
نظرسنجی پی بردیم که بزرگترین مشکل کارآفرینان در حال حاضر، تیم سازی و
پیدا کردن نیروی متخصص در وهله اول و در مرحله دوم سرمایه ای است تا
بتوانند کارشان را شروع کنند و با این سرمایه دفتر کار اجاره کنند یا حقوق
کارمندی را بدهند. اما مساله دیگر آن است که کارآفرینان احتیاج به راهنما و
مربی کاربلدی دارند که بتواند به آنها بگوید این مسیری که انتخاب کرده و
می خواهند طی کنند، به کجا می رسد. بنابر این باید فردی باشد که هدایت شان
بکند و بتواند درست و غلط مسیر را به آنان بگوید.
داشتن
تشکل خوب و کارآمد تا چه اندازه می تواند در کمک به کارآفرینان موثر باشد و
آیا این همه تشکل که در مورد کارآفرینی داریم، برای هدایت کارآفرینها
کافی است؟در مورد تشکلهای دیگر کارآفرینی نمی توانم صحبت کنم و
اینکه تعداد تشکلها در این زمینه زیاد هستند یا کارآیی ندارند، باید از
خودشان بپرسید. ولی کانون کار آفرینی که در چند سال اخیر فعالیت می کند، یک
سری هدفهایی داشته که تاکنون به خیلی از آنها رسیده است. هدف ما این بوده
که اعضای جامعه کارافرینی همدیگر را بشناسند و بتوانند با هم متصل شوند که
این اتفاق افتاده است. هدف دیگر این کانون آموزش کسب و کار به خصوص در
حوزه ای.سی.تی بوده که در این زمینه خیلی پیش رو بودیم و توانستیم علم روز
دنیا را به کسانی منتقل کنیم که در این حوزه ایده و علاقه دارند. البته
خیلی هنوز کارهای بسیاری لازم است که باید انجام شود. اگر به ایدههای
کارآفرینان ما توجه کنید، متوجه می شوید که نوآوری ایرانی زبان زد است. در
ایران اختراعات بسیاری انجام شده و می شود. ما نخبگان خیلی خوبی داریم.
دانشگاههای ما در سطح عالی هستند و رتبه خیلی خوبی در جهان دارند. ولی
عملا یک فاصله خیلی بزرگ بین نوآوری و جامعه وجود دارد. یعنی وقتی به جامعه
نگاه می کنید، خیلیها هنوز به این باور نرسیده اند که موبایل می تواند
بسیاری از مشکلاتشان را حل کند. به عنوان مثال کسانی که دنبال آپارتمان می
گردند و می خواهند آپارتمانی بخرند یا خانه ای اجاره بدهند یا اجاره کنند،
هنوز به این باور نرسیده اند که می توانند از ابزارهای اینترنتی استفاده
کنند و هنوز به صورت سنتی در خیابانها سرگردان می شوند و به آدرس ملکشان را
به بنگاهی می دهند که آنرا در دفترش بنویسد یا از بنگاهی آدرس بگیرند. در
صورتی که الان یک سری سرویسهای اینترنتی داریم که امکان جستجوی وسیع تری
به آدم می دهد تا مشتریهای بیشتری در جغرافیای بزرگتری برای خرید یا اجاره
معرفی کند و در عین حال راحت تر، ارزان تر و دقیق تر باشد. متاسف هستم که
باید بگویم هنوز جامعه به این باور نرسیده که می تواند برای حل مشکلاتش از
فضای مجازی استفاده کند. امروزه کارآفرینهای بیشتری در این حوزه احتیاج
داریم که این باور را کم کم به جامعه برسانند که تکنولوژی می تواند شرایط
زندگی شان را راحت تر کند و یکی از کارهایی که تشکلها می توانند انجام
بدهند، این است که از کارآفرینان حمایت کنند تا این باور را در جامعه ایجاد
کنند.
حمایت دولت و مسوولان تا چه اندازه مهم است تا فرهنگ سازی اتفاق بیفتد؟دولت
یازدهم خیلی در این زمینه شروع به فعالیت کرده و برنامههای خوبی را هم
دارد و از کارآفرینان حمایت می کند. در زمینه کارآفرینی پارک علم و فناوری
پردیس و معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری حمایت خوبی می کند. ما نیز با یک
صندوق سرمایه گذاری خصوصی یک تشکلی شدیم و یک مرکز نوآوری را به وجود
آوردیم که از چند زیرمجموعه پروژه حمایت می کند. یکی از این پروژهها،
پروژه ای 100 درصدی است که به برگزار کنندگان آن کمک می کنیم تا در سه سال
آینده 100 مورد در تهران و شهرهای دیگر ایران برگزار شود. کار این پروژهها
این است که می توانند فاصله بین بازار و اختراع را از این طریق کم کنند.
البته دولت هم به این سوی آمده تا از این برنامههای کارآفرینی بتواند
حداکثر استفاده را بکند و این فرهنگ کار آفرینی را آموزش بدهند تا بتوانند
آنرا پرورش داده باشند.
برای عضویت در تشکل کارآفرینی مدرک دانشگاهی ملاک است یا فقط توانایی را ملاک می دانید؟برای
ما فقط توانایی ملاک است ولی به هر حال دانشگاه خوب و قوی در ایران زیاد
داریم و کسانی که از آن دانشگاهها بیرون می آیند، پیش زمینه بهتری برای
کسب و کار دارند. دارندگان مدارک دانشگاهی یک شبکه خیلی خوبی هم دارند که
می توانند از اساتید و مراکز کار آفرین در دانشگاهها کمک بگیرند ولی
خیلیها هم هستند که از دانشگاههای کم اعتبارتر فارغ التحصیل شده اند و
توانایی خوبی دارند. به هر حال اگر همه کارآفرینان بازار را خوب بشناسند و
فرصتها را خوب ببینند، می توانند خوب جلو بروند.
به عنوان نماینده کارآفرینان با مسوولان صحبتی دارید یا اصلا نیازی نمی بینید؟اول
می خواهم به کارآفرین بگویم که باید فرصت خیلی خیلی بزرگ صنعت آی.سی.تی را
در ایران ببینند. کارآفرینان باید بدانند که با سرمایه خیلی کم می توانند
یک کار بزرگی را شروع کنند که ظرف چند سال بتواند ارزشی بزرگ و سود و
درآمد خیلی بالایی داشته باشد. صحبت دیگر من با تشکلهای دیگر است که اگر
می توانند به کارآفرینان از نظر مالی و بستر سازی کمک کنند. باید از توان
کارآفرینان استفاده و سعی کنند تا آنجایی که می توانند، شبکه سازی کنند.
کارآفرینان باید رویدادهای مختلف و آدمهای مختلف را بشناسد تا کارشان
راحت تر شود، ولی وابسته به کمک بقیه نباشند. در مورد دولت نیز باید بگویم
که ممکن است سه سال دیگر دولت یا تیم آن عوض بشود و یا هدف تشکلها عوض
بشود. بنا بر این کارآفرینان و تشکلهایشان تا جایی که می توانند باید از
امکاناتی که دولت در اختیارشان گذاشته نهایت استفاده را بکنند. ولی این
را هم در نظر داشته باشند که کارآفرین باید بدون کمک اینها هم بتواند کار
کند. به عبارت بهتر نبود این کمکها را نباید بهانه ای برای درجا زدن قرار
دهند. اکنون ما برنامه ای با دولت گذاشته ایم که در شهرهای دیگر همانند
تهران طرح مان را گسترش می دهیم تا این بستر ایجاد بشود که کارافرینان
همدیگر را بشناسند و آموزشهای لازم را ببینند.
*کورش شرفشاهی