فيليپ استفنز فايننشال تايمز
ترجمه فاطمه مهتدي
پوپوليسم به نيرويي مخرب تبديل شده که درميان افراد و گروههاي رانده شده جذاب هستند. زماني که هيلاري کلينتون طرفداران دونالد ترامپ را " سبدي رقت انگيز" حاوي افراد نژادپرست، ضد زن، اسلام هراس و بيگانه هراس خواند.
او يک اشتباه سياسي کرد. حمله به رقيب شما امري عادي است اما حمله به طرفداران متعصب اشتباه است و درنهايت راي آنها نيز مهم است. خانم کلينتون به سرعت از اين تعميم نمودن گسترده عذرخواهي کرد. نامزد حزب دموکرات اولين فردي نيست که اين اشتباه را کرده است. باراک اوباما يکبار آمريکاييهاي ساکن شهرهاي کوچک را "متمايل به سلاح يا دشمني با افرادي که با آنها تفاوت دارند " خواند. اين حرف درجريان انتخابات سال 2008تاثيرگذار بود. هرکسي که چيزي مخالف با نامزد جمهوريخواه‌امريکا نوشته باشد احساسات خانم کلينتون را درک مي‌کند. پوپوليسم سياست را در هردوسوي اقيانوس آتلانتيک در اندازه‌ها و اشکال مختلف تغيير مي‌دهد. در جبهه راست‌ها شاخصه‌هاي خاصي به طور مشترک وجود دارد. ناسيونالسيم باعث شده تا خطوط مرزي چپ و راست درباره دين، هويت و قوميت جابجا شود . پوپوليست‌ها خواهان بي اعتبار کردن موسسات دموکراتيک و جهاني سازي هستند و از آنها به عنوان توطئه‌هاي نخبگان سياسي سخن ميگويند.آنها کاپيتاليسم کشوري خود را به بازارهاي جهاني ترجيح مي‌دهند. با نگاه به کمپين تبليغاتي ترامپ يا پوپوليست‌هاي اروپا ميتوان گفت که اين جريانها افراد ناراضي را به خود جلب کردند. حزب جبهه ملي فرانسه اسلام هراسان را به جمع يهود ستيز در پايگاه خود افزوده است و حزب آلترنتيو آلمان نيز برخي مواضع مشترک با نئو نازي‌ها را دارد و البته ترامپ طرفداران زيادي در نژادپرستان سفيدپوست دارد. دموکراسي‌ها هميشه گوشه‌هاي رقت باري نيز داشته‌اند که طبيعت جوامع آزاد و ليبرال است. در عصر ديجيتالي اين نفرت بدتر و بيشتر مي‌شود. جريانهاي خاص پوپوليستي امروز نه تنها ناشي از رشد افراد متعصب بلکه وجود عوامفريباني چون ترامپ و مارين لوپن است که توانسته‌اند فراتر از تعصب و توهم بروند. درواقع پوپوليسم به نيرويي مخرب از افراد جدا افتاده يک جامعه تبديل شده است.سياستگذاريهاي ترامپ کاملا غيرقانوني است اما چنين بحث‌هايي زماني که دولت قبلي مشکلات اين گروه را درک نکند کاملا وجهه قانوني به خود مي‌گيرد. رکود درآمد خانواده‌هاي طبقه متوسط و کارگر يا کاهش امنيت شغلي به علاوه جهاني سازي در بازارهاي ليبرال دنيا، اعتراض به موج پناهجويان و تصور نادرست از نخبگان چه در سياست و چه در تجارت منجر به موجي مخالف با جهاني سازي خواهد شد.
ترجمه فاطمه مهتدي
پوپوليسم به نيرويي مخرب تبديل شده که درميان افراد و گروههاي رانده شده جذاب هستند. زماني که هيلاري کلينتون طرفداران دونالد ترامپ را " سبدي رقت انگيز" حاوي افراد نژادپرست، ضد زن، اسلام هراس و بيگانه هراس خواند.
او يک اشتباه سياسي کرد. حمله به رقيب شما امري عادي است اما حمله به طرفداران متعصب اشتباه است و درنهايت راي آنها نيز مهم است. خانم کلينتون به سرعت از اين تعميم نمودن گسترده عذرخواهي کرد. نامزد حزب دموکرات اولين فردي نيست که اين اشتباه را کرده است. باراک اوباما يکبار آمريکاييهاي ساکن شهرهاي کوچک را "متمايل به سلاح يا دشمني با افرادي که با آنها تفاوت دارند " خواند. اين حرف درجريان انتخابات سال 2008تاثيرگذار بود. هرکسي که چيزي مخالف با نامزد جمهوريخواه‌امريکا نوشته باشد احساسات خانم کلينتون را درک مي‌کند. پوپوليسم سياست را در هردوسوي اقيانوس آتلانتيک در اندازه‌ها و اشکال مختلف تغيير مي‌دهد. در جبهه راست‌ها شاخصه‌هاي خاصي به طور مشترک وجود دارد. ناسيونالسيم باعث شده تا خطوط مرزي چپ و راست درباره دين، هويت و قوميت جابجا شود . پوپوليست‌ها خواهان بي اعتبار کردن موسسات دموکراتيک و جهاني سازي هستند و از آنها به عنوان توطئه‌هاي نخبگان سياسي سخن ميگويند.آنها کاپيتاليسم کشوري خود را به بازارهاي جهاني ترجيح مي‌دهند. با نگاه به کمپين تبليغاتي ترامپ يا پوپوليست‌هاي اروپا ميتوان گفت که اين جريانها افراد ناراضي را به خود جلب کردند. حزب جبهه ملي فرانسه اسلام هراسان را به جمع يهود ستيز در پايگاه خود افزوده است و حزب آلترنتيو آلمان نيز برخي مواضع مشترک با نئو نازي‌ها را دارد و البته ترامپ طرفداران زيادي در نژادپرستان سفيدپوست دارد. دموکراسي‌ها هميشه گوشه‌هاي رقت باري نيز داشته‌اند که طبيعت جوامع آزاد و ليبرال است. در عصر ديجيتالي اين نفرت بدتر و بيشتر مي‌شود. جريانهاي خاص پوپوليستي امروز نه تنها ناشي از رشد افراد متعصب بلکه وجود عوامفريباني چون ترامپ و مارين لوپن است که توانسته‌اند فراتر از تعصب و توهم بروند. درواقع پوپوليسم به نيرويي مخرب از افراد جدا افتاده يک جامعه تبديل شده است.سياستگذاريهاي ترامپ کاملا غيرقانوني است اما چنين بحث‌هايي زماني که دولت قبلي مشکلات اين گروه را درک نکند کاملا وجهه قانوني به خود مي‌گيرد. رکود درآمد خانواده‌هاي طبقه متوسط و کارگر يا کاهش امنيت شغلي به علاوه جهاني سازي در بازارهاي ليبرال دنيا، اعتراض به موج پناهجويان و تصور نادرست از نخبگان چه در سياست و چه در تجارت منجر به موجي مخالف با جهاني سازي خواهد شد.
آخرین اخبار
پرطرفدارترین عناوین