مجتبی آزادیان
«بورس از فرابورس به بورس منتقل شد»، این مهمترین اتفاقی بود که هفته گذشته در بازار سرمایه رخ داد. بورس در خودش پذیرش شد. باید دید آیا تغییرات قوانین در بازار سهام و موافقت هیات پذیرش بورس، موجبات ارتقای شفافیت و بهبود عملکرد بورس فراهم خواهد شد یا خیر؟
تجربه در بورسهای موفق دنیا در تغییر ساختار و حتی شتابزدگی برخی از آنها در این کار، نشان از مثبت بودن این رخداد دارد.
کارشناسان پذیرش بورسها در خودشان را دومین گام پس از شرکتی شدن بورسها میدانند، چراکه معتقدند با این اقدام امکان رقابت و انعطافپذیری در بازارهای جهانی میسر خواهد شد و از امکانات بازار سرمایه برای سهامداران خودی نیز استفاده میشود.
امید میرود گام رو به جلوی بورس برای سایر انواع بورس نیز رخ بدهد و روزی شاهد پذیرش فرابورس، بورس کالا، بورس انرژی، شرکت خدمات فناوری بورس، شرکتهای سپردهگذاری و ... در بورس باشیم و البته شاهد سختگیریهای بورس در پذیرش شرکتهای رقیب نباشیم. این اتفاق البته 6 هزار و 700 سهامدار بورس را نیز به جمع سهامداران بورسی اضافه کرد و پیشبینیها حاکی از این است که 3 نماد بورس1 مربوط به کارگزاران، بورس2 مربوط به نهادهای مالی بورس و بورس3 مربوط به حقیقیها در قالب یک نماد مجددا کشف قیمت شوند.
مزایای پذیرش بورسها در خودشان آنچنان زیاد است که به سختی میتوان در خصوص معایب آن صحبت کرد، آسان شدن دسترسی به سرمایههای انسانی، تشکیل ساختارهای بهینه حکومتی، تسهیل در دسترسی به منابع، بیشتر شدن توان جذب شرکتها در پذیرش، تشکیل سود محرکی برای رشد و توسعه، افزایش توان همگرایی در سطح بینالملل، دسترسی مستقیم به بازار، افزایش اعتبار در سطوح ملی و بینالمللی، برخوردار شدن از مزایای قانونی، افزایش انعطافپذیری، افزایش شفافیت و ارزیابی صحیح از ارزش بازار، ایجاد اعتبار و دید بهتر و افزایش ارزش دارایی سهامداران بورس، تعیین راهبردهای جدید و ... از مهمترین مزایای این اتفاق است.
اما از معایب آن از نگاه کارشناسان بازار سرمایه میتوان به نظارت بر معاملات سهام بورس، ایجاد انحصار در مالکیت سهام، سختگیری بورس در پذیرش شرکتهای رقیب از جمله سمات، فرابورس، بورس کالا، بورس انرژی و ...، برآورده نشدن کامل الزامات پذیرش اشاره کرد که محدودیتها و تضاد منافع را در پی خواهد داشت.
به هر حال در کنار این اتفاق مثبت، لازم است سازمان بورس و اوراق بهادار نقش نظارتی خود (البته نظارت دقیق و مستمر) را در خصوص الزام ارائه گزارشهای مالی شرکت بورس به ویژه آنهایی که احتمال تخلف در آنها وجود دارد، با دقت و حساسیت بیشتری پیگیری کند چه اینکه این کار موجب میشود شرکتهای رقیب بورس نیز به راحتی امکان ورود به بورس را داشته باشند و تضاد منافعی به وجود نیاید.
حال پس از این اتفاق بسیار خوب و بزرگ، باید در آینده مسئولان به فکر اقدام بزرگتری باشند، اقدامی که میتواند تاثیرات بسیار مفید و عظیمی برای بازار سرمایه داشته باشد و ان چیزی نیست جز اقدام برای ادغام با بورسهای دیگر کشورها.
بد نیست به یاد بیاوریم که بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) در 21 آوریل 2005 با ادغام با گروه بورس اوراق بهادار آرکیپلاگو به بزرگترین شرکت معاملاتی سهام تبدیل شد و از سال 2006 به گروه بورس نیویورک شهرت یافت و یک سال بعد نیز با تکمیل این ادغام، آن هم با بازار بورس (EURONEXT) که خود ادغامی از بورسهای اوراق بهادار آمستردام، بروکسل، و پاریس با هدف استفاده هماهنگ از بازارهای مالی اتحادیه اروپا بود، بازار بورس نیویورک یورونکست (NYSE EURONEXT)، نخستین بازار بینالمللی بورس اوراق بهادار در جهان را تشکیل داد.
بررسی روند جهانی همگرایی بورسها نشاندهنده دامنه رو به افزایش ادغام آنها در یکدیگر است. این فرآیند آنچنان سریع، پیاپی و فراگیر است که به روندی ناگریز برای توسعه صنعت بازار سرمایه تبدیل شده است. این تحولات بنیادین که بیش از هر چیز بازده نسبت به مقیاس و توان رقابتی بورسها را افزایش میدهد در بورسهای بزرگ و توسعهیافته که خود از توان بالای رقابتی و بازده مطلوب نسبت به مقیاس برخوردارند نیز فراگیر است.
ادغام بورسهای اروپایی (لندن با ایتالیا، یورونکست، OMX،...)، ادغام بورسهای آمریکایی (بورس بینقارهای آمریکا (ICE)، بورس شیکاگو، بورس تورنتو، بورس آمریکا و نیویورک، بورسهای برزیل،...)، ادغام بورسهای آسیایی (ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، هنگکنگ، ...) و ادغام بورسهای بین قارهای (نیویورک با یورونکست، استرالیا با تایوان، نیویورک با دویچه بورس (که بر اساس قوانین ضدتراست اتحادیه اروپا متوقف شد) و ... همگی نشانگر عزم جدی دستاندرکاران بازار سرمایه در کشورهای توسعهیافته برای افزایش توان، تحکیم موقعیت رقابتی و متنوعسازی عرضه محصولات مالی خود است.
بدین ترتیب با توجه به آغاز فرآیند ادغام بورسها در کشورهای کمتر توسعهیافتهای همچون ویتنام و پاکستان، چنین به نظر میرسد که در آیندهای نزدیک به جز مواردی معدود، شاهد حضور بورسهایی کوچک و متوسط در عرصه جهانی نباشیم. همچنین توجه به این نکته درخور اهمیت فراوان است که ادغامهای صورتگرفته نه تنها صرفاً میان بورسها رخ داده (ادغام افقی) بلکه در موارد بسیاری شرکتهای دیگری همچون سپردهگذاری و نهادهایی از این دست (ادغام عمودی) را نیز شامل شده است. این امر نیز بر توجه مسئولان بورسهای بزرگ به لزوم تمرکز فعالیتهای بازار سرمایه برای هرچه کاراتر کردن آن صحه میگذارد.
باید توجه داشته باشیم که ادغام بورسها مزایای بااهمیتی برای بخش مالی کشورها به همراه خواهد داشت. این مزایا، صرفهجویی نسبت به مقیاس عملیاتی و صرفهجویی نسبت به مقیاس معاملاتی را برای بازارهای مالی همراه دارد. در حقیقت با ادغام بورسها، عملیات مربوط به معاملات، نظارت و پشتیبانی سایر فعالیتها تجمیع میشود. در نتیجه، هزینههای نرمافزاری، سختافزاری و استهلاک تجهیزات مرتبط با عملیات و معاملات کاهش مییابد و به نوعی صرفهجویی نسبت به مقیاس حاصل میشود.
همچنین با ادغام چند بورس و استفاده از پلت فرم مشترک معاملاتی، حجم سرمایهگذاری بر روی سیستمهای معاملاتی کاهش مییابد. معمولاً بورسها هزینههای قابل توجهی را برای توسعه، بهروزرسانی و عملیات جاری سیستم معاملاتی میپردازند که با ادغام، این نوع هزینهها به طور قابل توجهی کاهش مییابد. به علاوه، با یکپارچهسازی بورسها، امکان تصمیمگیری برای خرید یا بکارگیری نرمافزارها و سختافزارهای بازار اوراق بهادار با بوروکراسی کمتر و سرعت عمل بیشتری فراهم میشود.
همچنین، با کاهش هزینههای یادشده، احتمال کاهش کارمزدهای مرتبط با معاملات سرمایهگذاران، کارمزدهای حق درج، حق پذیرش و عضویت سالیانه ناشران و هزینههای دسترسی به سیستم معاملاتی، عضویت در بورسها، پاسخگویی به الزامات نظارتی و معاملاتی کارگزاران وجود دارد. یکپارچگی بورسها دسترسی سرمایهگذاران به ابزارهای مالی و تنوعسازی کمهزینهی پرتفوی سرمایهگذاری را تسهیل میکند و بر منافع نهایی سرمایهگذار تأثیر مثبت دارد. با ادغام بورسها، ارزش بازار و تعداد اوراق بهادار قابل معامله و در نتیجه عمق بازار افزایش مییابد و این موضوع موجب بهبود رتبه جهانی بورس که اثر مستقیمی بر جذب سرمایهگذاران خارجی خواهد داشت، میشود. تجیمع بازارها در یکدیگر علاوه بر بهبود رتبه جهانی منجر به سهولت آشنایی سرمایهگذاران خارجی و داخلی با بازار خواهد شد. در ضمن افزایش تعداد سرمایهگذاران و ورود منابع مالی از داخل و خارج به افزایش نقدشوندگی بازار و در نتیجه افزایش شفافیت و کارایی بازار کمک خواهد کرد.
یکپارچهسازی بورسها منافع بااهمیتی را برای سرمایهگذاران نیز فراهم میکند. سرمایهگذاران پس از ادغام بورسها، فرصت انجام معامله ابزارهای مختلف مالی در یک بازار متمرکز (متشکل از بازارهای با منطقه جغرافیایی مختلف) را با دسترسی آسانتر و هزینههای معاملاتی پایینتر به دست میآورند. سرمایهگذاران با داشتن انتخابهای گسترده از ابزارهای مالی، میتوانند ریسک معاملات خود را کاهش میدهند. هدفگذاری برای چنین اقدامی قطعا ابزارهای مختلفی را میطلبد که در نهایت در بالا بردن سطح تجارت جهانی و هماهنگ شدن کشورمان با بازارهای دنیا تاثیر بسزایی خواهد داشت و امکان ایجاد فساد در مراحل مختلف بازار سرمایه را تقریبا به صفر نزدیک خواهد کرد.