کد خبر: ۴۸۴۳
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۸
رییس بنیاد تعاون و توسعه کارآفرینی زنان ایران:
به گزارش روزنامه تجارت، عرصه‌های کارآفرینی به تعداد مشاغل در جهان وجود دارد اما هر کدام ظرفیتی دارد که باید به آنها توجه کرد. یکی از این مشاغل صنعت پوشاک است.  خانم سوسن بیگلری رییس بنیاد تعاون و توسعه کار آفرینی زنان ایران، مدیر آموزشگاه طراحی دوخت و صنایع دستی ایرانیان است که مدتهاست در زمینه صنعت پوشاک فعالیت می کند و به موفقیتهای خوبی هم رسیده است. وی همچنین رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت تخصصی طرح زیبا گران ایرانیان است که ارتباط نزدیکی با برندهای اروپا دارد و توانسته است خودش را به‌اندازه ای به آنها نزدیک کند که در زمینه تبادلات فرهنگی و اطلاعاتی در زمینه پوشاک گامهای خوبی برداشته و اطلاعات پوشاک ایرانی را نیز به طرف اروپایی ارایه داده است. وی به عنوان کارآفرین نمونه شناخته شده و در این زمینه نیز چهره ای شناخته شده است. آنچه در ادامه آمده، گفت و گوی روزنامه تجارت با این خانم کارآفرین است.

 چطور وارد بازار کار شدید؟
روحیه یک فرد کارآفرین به نوعی است که نمی تواند خانه نشین باشد و همین امر باعث می شود تا به صورت غیر ارادی وارد بازار کار و فعالیت بشود. من هم شغل خیاطی را انتخاب کردم. البته سختی‌های زیادی کشیدم تا به این مرحله رسید. فراگیری خیاطی و سپس کار تولید و در نهایت نیز آموزشگاه خیاطی را به راه‌انداختم و پس از آن هم با برندهای اروپایی ارتباط برقرار کردم  وخودم را به آنها متصل کردم و با بعضی از مراکز آموزشی پیشرفته دنیا مرتبط شدم. بعد سعی کردم از آن مراکز یک اطلاعاتی را برای جامعه خودمان کسب کنم. حتی یک دوره‌هایی را هم در آن کشورها گذراندم. بنده از سال 1360 اولین آموزشگاه خودم را میدان فردوسی در تهران در رشته طراحی دوخت تاسیس کردم. البته الان طراحی دوخت شده و آن موقع رشته خیاطی بود. همزمان با آن یک تولیدی پوشاک راه‌اندازی کردم که در آن تولیدی پوشاک فعالیت می کردم. مسلما مشکلاتی را هم از نظر مالی و از نظر جا و مکان داشتیم. خلاصه توانستم کار آموزشگاه را پیش ببرم و از آن طرف تولیدی را فعال تر کنم. روال کار همین طور ادامه پیدا کرد تا حالا که شرایط مناسبی دارم.در پی این چند سالی که من فعالیت می کردم، مسلما مشکلات زیادی سر راهم بود. یک مدتی سازمان آموزش فنی حرفه ای به ما اجازه فعالیت‌های گسترده تر در زمینه طراحی و تولید را نمی داد و ما تابع یک مقررات خیلی فشرده و سخت بودیم. نظر سازمان این بود که فعالیت‌هایی که ما می کردیم در زمینه تولید و کار آفرینی بود، در حالی که آقایان تاکید داشتند وظیفه ما فقط این است که آموزش بدهیم. آموزش هم طبق یک شرایطی بود . یک مقرراتی گذاشته بودند که هنرجو از این طرف می آمد، آموزش می دید، امتحان می داد و می رفت و ما دیگر هیچ پشتیبانی از شاگردان مان نداشتیم.

‌ مگر غیر از این است که آموزشگاه وظیفه آموزش دارد و نباید در حوزه دیگر مداخله کند؟
البته که این طور نیست. به دلیل ارتباطاتی که با بازار کار داریم، می توانیم به افرادی که آموزش می بینند، کار بدهیم و مانع یاس آنان باشیم. اگر فردی آموزش ببیند و بازار کار نداشته باشد، نسبت به آموزش هم دلسرد می شود. در چند سال اخیر سازمان آموزش فنی حرفه ای هم متوجه شد که علاوه بر آموزش، واقعا متولی کار آفرینی در کشور است. به خاطر اینکه اهرم‌های خوبی دارد و نیروهای کاری و تاثیرگذار سازمان فنی حرفه ای در سطح کشور، همین آموزشگاه‌ها هستند. آموزشگاهها موسساتی غیر انتفاعی هستند، ولی با سازمان آموزش فنی و حرفه ای کار می کنند. بنابر این بایستی واقعا حمایت بشوند. در نتیجه مسئولین فنی و حرفه ای هم به این فکر افتادند که یک مقدار زمینه فعالیت ما را در حوزه کاری خودمان بیشتر کنند و مجوز‌های بهتری بدهند. نتیجه آن شده که آموزشگاه‌ها البته آنهایی که کار می کنند و فعال هستند و می توانند در زمینه تولید، اشتغال زایی و کار آفرینی فعالیت کنند، مورد توجه سازمان فنی حرفهای قرار دارد و از این بابت ما حمایت هم می شویم.

‌ آیا آموزش در رشته خیاطی به تولید منجر می شود؟
بله. اگر آموزشگاه کارش به تولید منجر نشود، یک چرخه ناقص است. به خاطر اینکه هنرجویی که دوره می بیند، طبق یک ضوابطی به اینها آموزش می دهیم. البته این آموزشها خیلی کامل نیست. هنرجویان در یک محدوده ای آموزش می بینند و می روند. ولی برای کامل کردن کارشان، احتیاج به‌دوره‌های جدیدتری دارند. مثلا در زمینه کار آفرینی یا تولید، بایستی یک مقدار فعالیت شان جدیتر باشد و به عبارت بهتر باید از طرف آموزشگاه یا مراکز مرتبط پشتیبانی بشوند. یا اینکه بخش خصوصی و مراکز تولیدی این هنرجویان را جذب کنند. هنرجوی آموزش دیده برای رسیدن به چرخه تولید و درآمدزایی، باید مسیر طولانی را طی کنند. به خاطر همین است که تاکید داریم آموزشگاه‌ها باید از هنرجویانی که آموزش می دهند، 100 درصد پشتیبانی کنند تا به مرحله ای برسند که از نظر کاری، خود کفا بشوند و بتوانند چندین زیر مجموعه برای خودشان ایجاد کنند.

‌ به عقیده شما هر کسی که آموزش می بیند، می تواند تولید کند و به آن توانمندی می رسد یا استعداد افراد هم موثر است؟
بی شک استعداد، علاقه و پشتکار اهمیت دارد اما اگر فردی بخواهد تولید کند، می تواند. از قدیم گفته‌اند «خواستن توانستن است». من نمی گویم هر کسی که آموزش می بیند، حتما کارآفرین می شود و به درجه بالایی می رسد. مسلما آموزش پایه تولید است و در هر جامعه ای که آموزش صحیح باشد، موفقیت وجود دارد. آن شخصی که آموزش می بیند، وقتی به یک توانمندی می رسد از کار خودش لذت میبرد. در نهایت تلنگری به او می خورد که ایکاش می توانستم این آموزش را به تولید منجر کنم و حتی پس از آن آرزو می کند که  ایکاش می توانستم این تولید را بیشتر کنم و کاش می توانستم از این تولید به یک سرمایه خوبی برسم. به همه این دلایل، انگیزه خوبی در آن فرد به‌وجود می آید. البته اگر کارش خوب باشد، خود به خود انگیزه نیز در فرد به‌وجود می آید و من این را بارها امتحان و تجربه کرده ام. الان در بین شاگردان من کسانی هستند که حتی شغل شوهرشان را در مسیر شغل خودشان تغییر داده‌اند. آقایی بوده که در یک مغازه کوچک لبنیات می فروخته یا فردی بوده که سوپرمارکت داشته و اینها مغازه بقالی را تبدیل به تولیدی کرده‌اند و حتی خانوادگی به سوی این کار رفته‌اند و من از اینکه افرادی به این مرز موفقیت می رسند، خیلی خوشحال هستم.

‌ شما از روز اول که آموزش دیدید، بهترین بودید؟
البته که این طور نبوده و نیست. اگر امروز خیلی موفق هستم، همیشه خدا را شکر می کنم که به من این قدرت و نیرو را داده که بتوانم شاگردان خوبی تربیت و وارد جامعه کنم. اما در درجه اول سعی کرده ام به هنرجوهایم سختی‌های کار را بگویم. من واقعا خودم با سختی کارم را پیش بردم. اکثرا به هنرجوهایم در مورد پشتکار و همت خودم می گویم. من با وجود اینکه آموزشگاه داشتم، پیش یک خیاط با تجربه به‌نام حسن شادی که از خیاط‌های معروف بود، کارگری کردم. حتی زمین کارگاه را تمیز می کردم، جارو می کشیدم و نظافت می کردم. برای آن شخصی که کار می کردم، یکی از خیاط‌های قدیمی و توانمند کشور بود و با انجام کارهای سخت سعی می کردم که خودم را در نظر او موثر نشان بدهم تا بتوانم پیش این خیاط ماهر آموزش کوچکی ببینم. حتی به آن فرد نگفتم که آموزشگاه دارم. گفتم که می خواهم کار بکنم و احتیاج به کار و درآمد آن دارم. یعنی تا این حد واقعا تلاش کردم که رمز کار را پیدا کنم. از این بابت هم ناراضی نیستم زیرا استفاده زیادی از آن تجربه کردم. سال دوم بود که پیش این آقا کار می کردم و از صحبتهایی که می کرد، احساس کردم که سن او خیلی بالا رفته و واقعا نمی خواست دیگر کار بکند. با این وجود من پیش ایشان کار کردم و ایشان کارفرمای من شد و در تمام این مدت سعی کردم که تمام آن تجربه‌هایی که ایشان در تمامی سالهای کاری اش به دست آورده بود، یاد بگیرم. البته آن خیاط ماهر در نهایت متوجه شد که من کاربلد بودم و از کی شنیده بود که من آموزشگاه هم دارم. یک روز از من پرسید که « انگیزه ات از اینکه پیش من آمدی و با این اصرار پیش من کار کردی، چه بود؟ صبح ساعت 7 صبح می آمدی، کارگاه را را تمیز و مرتب می کردی، پارچه‌ها را می آوردی و سر میز می چیدی و خلاصه اینکه تمام سختی‌ها را تحمل می کردی؟» گفتم من فقط هدفم این بود که کار را از شما یاد بگیرم. اکنون می گویم خدا رحمتش کند. به هر حال تمام این مراحل را پیش رفتم. حرف من این است کسی که وارد تولید و کارآفرینی می شود، بایستی اول از خدا کمک بگیرد بعد هم خودش همت کند. می گویند «همت بلند دار که مردان روزگار، از همت بلند به جایی رسیده‌اند».

‌ یکی از مشکلات تولید، نوآوری و لباسهای مد روز است. آیا می توانید کاری کنید که لباس‌هایی با مد جدید بیرون بدهیم که هم با تفکرات نظام هماهنگ باشد و هم برای مردم جذاب و خوب باشد؟
اولا که اصلا کاری ندارم که سلیقه هر فردی چه می خواهد باشد. ولی به این معتقدم که پوشاکی که خانم‌ها استفاده می کنند، در سطح هر کشور و در هر جامعه ولو اینکه مانند ایران به خصوص باشد، نشان دهنده شخصیت آن فرد و جامعه است. یعنی اول از هر چیزی، بستگی به شخصیت خودشان دارد که چه لباسی بپوشند. زیرا با آن لباس می خواهند در اجتماع شخصیت خودشان را نشان بدهند یا آنرا حفظ کنند. بنابر این کاری به این ندارم که نظام جامعه چه می گوید، اما مردم باید خودشان رعایت کنند که در چه جامعه ای زندگی می کنند و آیا این لباسی که می پوشند، لباس مناسبی است؟ یک خانم یا آقا لباسی که در جامعه می پوشد، باید خودش را در آن جامعه نگاه کند، اگر از وضعیت خودش در آن جامعه خوشش آمد و مورد تمسخر یا تحقیر قرار نگرفت، مسلما لباس مناسبی است که می تواند پوشیده شود.

‌ اینکه نمی شود. افراد سلیقه‌های مختلف دارند و شاید متفاوت باشند.
البته این هم درست است و سلیقه‌ها فرق می کند. بعضی‌ها در لباس پوشیدن الگوهای خارجی آن هم در سطح درجه سه را الگوی خودشان قرار می دهند که تقریبا ناهنجاری است. اگر مردم قصد الگوبرداری از خارج دارند، بهتر است لباس در سطح تراز اول را الگو قرار بدهند و این خیلی بهتر است. یک نمونه از این پوشش، دیپلمات‌هایی هستند که در خارج از کشور می بینیم. اینها مقام‌های خیلی بالایی دارند و می توانند الگو بشوند. حداقل پوشش آنها می تواند الگو بشود و البته می بینیم که همیشه این افراد یک لباس خیلی متین می پوشند. در آموزشگاه که به شاگردانم آموزش می دهم، همیشه موقر بودن لباس و متناسب بودن لباس با وضعیت جامعه را گوشزد می کنم و اکثر هنرجوها نیز رعایت می کنند. من به هنرجوها که خیاطهای آینده کشور هستند، می گویم که وقتی می خواهید در اجتماع حاضر شوید و لباس بپوشید، لباستان باید ویژگی‌های زیادی داشته باشد. به هر حال ما فرهنگ غنی و پیشینه مناسبی از پوشاک در ایران داریم.

‌ منظور شما این است که لباسهای بومی ایرانی الگو شود؟
اگر به مدلهای پوشاک ایرانی نگاه کنید، پوشاک ایران در سالیان متمادی واقعا یک پوشاک قابل توجهی بوده و حتی الگوی کشورهای خارجی هم بوده است. شما به تاریخ مراجعه کنید و ببینید لباسی که در ایران استفاده می شده، چه ویژگی‌های خاصی داشته که کشورهای اروپایی و آسیایی از ایران الگو می گرفتند. پس چه شده که امروزه این الگو یک دفعه به قهقرای تاریخ رفته است. مشکل از نبود متولی در کشورمان است. به خاطر اینکه تمام کسانی که متولی پوشاک ایران بودند، وارد کننده پوشاک از خارج شدند و آن دلسوزی‌ها از بین رفت. در نتیجه فرهنگ جامعه عوض شد و به خاطر بعضی برنامه‌های غلطی که اجرا شد، همه سابقه و پیشینه ایرانی از بین رفت. متاسفانه توجه به فرهنگ و سابقه ایرانی در سایه منفعت طلبی برای واردات از بین رفت. نتیجه آن می شود که آن نفری که از کشور چین پوشاک وارد می کند، به این نگاه نمی کند که خواست جامه ایرانی چیست؟ این وارد کننده نگاه نمی کند که این لباس کوتاه است یا بلند است یا کیفیت این لباس چیست، بلکه یک دفعه به صورت تناژ لباس چینی وارد می کنند. در این صورت دست تولید کننده در ایران هم بسته می شود، زیرا با قیمت‌های پایینی که وارد می کنند، امکان رقابت برای تولید کننده ایرانی باقی نمی ماند. قیمت لباس چینی پایین و البته بی کیفیت است. حتی اگر تولید انبوه کنیم، باز به قیمت جنس چینی نمی رسد.

‌ اگر جنس چینی تا این‌اندازه بی کیفیت است، چرا وارد می شود و چرا خریدار دارد؟
این را باید از مردمی بپرسیم که می خرند. پارچه چینی کیفیت ندارد و یک بار مصرف است. نه مرغوبیت دارد و نه مد دارد، اما مورد توجه وارد کننده است. باید دست واسطه‌ها از صنعت پوشاک کوتاه شود. این دردی است که واقعا در جامعه لمس کرده ایم. مردم به وارد کننده و فروشنده اعتماد می کنند. من همواره این موارد را بررسی می کنم. از یک خانمی که لباس خیلی نامناسبی پوشیده بود، پرسیدم که اینها چه لباسی است که می خرید؟ به آن خانم توضیح داد که پارچه چینی خیلی ضعیف و دوختش هم نامناسب است و خلاصه بعد از اینکه کلی توضیح دادم، آن خانم گفت که «لباس خوب در بازار پیدا نمی کنیم، شما لباس‌های خوب بدهید ما برویم و بخریم». بنا براین به فرهنگ سازی هم نیاز دارد و باید یک سری لباس دوخت ایران را بیاوریم و مردم را توجیه کنیم. مردم را باید از نظر کیفیت، مرغوبیت و مد باید توجیه کنیم. البته اینطور هم نباشد که لباسهای قدیمی که با مدروز مطابقت ندارد را به عنوان مد روز معرفی بکنیم و بخواهیم که در ایران به خورد مردم بدهیم. لباسی که به عنوان لباس ایرانی می خواهیم تبلیغ کنیم، واقعا باید با مد روز جلو برود. ما پارچه‌های خیلی خوب و طراحان خیلی خوبی داریم که می توانند برای خریداران جذاب باشند. اما وقتی می گوییم از لباس سنتی استفاده کنیم، یک دفعه به عهد قدیم می روند و اینقدر وارد بحث سنتی می شوند که واقعا وقتی نگاه می کنیم، می بینیم که آن لباس و آن مدل در بازار اشباه شده و خریداری ندارد. در مقابل این مشکل را هم داریم که مدل‌ها یکی از یکی متنوع تر می شود ولی افراط گرایی می شود و آن نیز مورد قبول نیست. همه چیز باید معتدل باشد. باید با مد پیش رفت ولی بدون اغراق و  افراط و تفریط باشد. متاسفانه یک دفعه سراغ لباس سنتی می رویم و پارچه چیت و چلوار روی لباس  تیکه بندی می کنند. باید به مد توجیه کنیم. باید ببینیم که سلیقه مردم چیست و با سلیقه مردم حرکت کنیم و یک طرحهایی را برند کنیم که مردم بتوانند روی آن لباس تصمیم بگیرند و به دلخواه خودشان انتخاب کنند و البته انتخاب درستی هم کنند.

‌ گردش مالی لباس چقدر است و آیا دولت از این ظرفیت استفاده می کند؟
این صنعت به قدری قوی است که اگر کسی بتواند برای خودش و دیگر اعضای خانواده اش لباس بدوزد، می تواند درآمد خوبی داشته باشد. حداقل این است که برای خانواده اش لباسی میدوزد که آنها را راضی نگه دارد. پوشاک یک کالای مصرفی است. لباسی که امروز می پوشیم، سال دیگر نمی پوشیم و سال دیگر باز چند دست لباس لازم داریم. بنا بر این صنعت پوشاک خیلی قوی است. حتی می توانیم در زمینه صادرات آن هم بحث کنیم. ولی مهم این است که ما متولی پوشاک نداریم. ما کسی را نداریم که از تولید کننده‌های عمده پوشاک حمایت کند. با این همه بیکاری، کسی را سراغ دارید که بگوید فلان قدر سرمایه در یک زمان سه ساله به شما می دهیم تا ببیینیم که در این مدت تا کجا پیش می روید و بعد از سه هم حمایت‌ها را ادامه می دهیم.

‌ آیا هر کسی که کارگاهی راه بیندازد، حتما موفق می شود؟ این همه ورشکسته را چه کار کنیم؟
بالاخره هر کاری بالا و پایین دارد و نباید به خاطر یک مورد شکست، موفقیتها را نادیده بگیریم. من باید از طرف فنی حرفه ای حمایت بشوم. الان یک گروه 100 نفره زیر مجموعه پوشاک دارم که همه آنها کارآفرین هستند و هر کدام 10 الی 15 کارگر در تهران و شهرستان‌ها دارند. این مجموعه‌ها باید حمایت بشوند. من بارها گفته ام که اگر اینها حمایت نشوند، تولید و اشتغال اتفاق نمی افتد. ما نمی توانیم به یک کارآفرین خانم بگوییم با دست خالی ماشین شوهرت را بفروش و برای کاری که انجام می دهید یا می خواهید انجام بدهید سرمایه گذاری کنید. دولت باید یک جایی وارد کار بشود. الان چرخ خیاطی و پارچه گران است و به سرمایه نیاز دارد. حتی اگر پارچه ای که استفاده می شود، از بافت داخل باشد، امکان پذیر نیست زیرا پارچه بافت داخل هم سرسام آور بالا رفته است. پارچه‌های ژاپنی، کره ای، مالزی،‌اندونزی، فرانسه، ایتالیا و آلمان قیمت بالایی دارد و بالاخره پارچه‌هایی داریم که به صورت رسمی و غیر رسمی وارد می شود که در تولید و فروش موثر است.

‌ یعنی پارچه‌های ایران کیفیت ندارد؟
پارچه‌های ایران بسیار مرغوب است. اکنون از ترکیه پارچه‌های زیادی وارد می شود که در اصل ایرانی است. الان پارچه‌های ترک بازار ایران را اشغال کرده است. پارچه ترک هم خوب است، منتهی ما کمتر از آنها نیستیم. اگر تولید کننده‌های پارچه ایرانی همت کنند، مسلما
می توانند پارچه‌های خیلی خوبی را تولید کنند که قابل رقابت حتی با ترکیه و کشورهای دیگر باشد. بحث من بر این ست که باید پارچه با یک قیمت مناسب برای تولید کننده فراهم بشود تا تولید کننده بتواند از آن پارچه استفاده ببرد تا در قالب مد به لباس تبدیل شود.

‌ تاکنون به دنبال این بودید که تسهیلات یا کمکی بگیرید؟
من با سازمان فنی حرفه ای مکاتبه کردم که اگر اجرایی بشود از صندوق مهر امام رضا یک کمک‌هایی به گروه ما بشود تا بتوانیم از آن طریق کار آفرینی‌هایمان را بیشتر کنیم. البته با پرداخت این وام از طرف ریاست سازمان فنی حرفه ای موافقت شده، ولی مهم این است که صندوق مهر امام رضا این وام را شامل ما کنند. البته در این زمینه داریم فعالیت می کنیم. من خطاب به آقایانی که میخواهند به تولید کننده پوشاک وام بدهند میگویم که صنعت پوشاک در ایران یک صنعت بسیار قوی است و می شود روی صنعت پوشاک مانور داد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار