کورش شرفشاهي
k.sharafshahi@gmail.com
مدتي است شنيدن اخبار رانت و فساد امري عادي شده اما تاسف آور اين است که ارقام ارزش خود را از دست داده اند. در گذشته اختلاس 10 ميليون توماني شوک ايجاد ميکرد اما به مرور اعداد و ارقام بالا رفت تا آنکه اختلاس سه هزار ميليارد توماني رقم خورد. اما توقعات مفسدان پاياني نداشت تا آنکه بابک زنجاني فساد هشت هزار ميليارد توماني را رقم زد و اين ارقام روند افزايشي را به دنبال دارد. اما تاسف آورتر اين است که فساد محدوديت ندارد و هر روز در بخشي از اقتصاد سر ميزند. امروزه خبرنگاران وقتي به دادستان يا يکي از مقامات قضايي ميرسند، نگراني از بابت گرفتن تيتر ندارند و البته مسوولان دستگاه قضا نيز همواره دست پر هستند. اما عباس جعفري دولت آبادي در آخرين خبر، پرده از فساد ديگري برداشت و اعلام کرد که باند هشت نفرهاي دستگير شده که با ارز دولتي کاغذ را وارد کرده و در بازار آزاد فروخته اند. نکته جالب توجه اظهارات دادستان اين بود که ابتدا گمان ميرفت ميزان ارز دولتي 30 ميليون دلار است اما در نتيجه بررسي بيشتر مشخص شد که 180 ميليون دلار بوده است. اين اعداد به سادگي مطرح ميشود در حالي که کوهي از معنا پشت سر دارد. اين افراد چگونه توانستهاند اين ميزان ارز دولتي بگيرند؟ چگونه کاغذ وارد کرده اند؟ چطور کاغذها را در بازار آزاد فروخته اند؟ در کدام دستگاه دولتي ثبت سفارش شده است؟ نظارت در کجاي اين رانت و فساد کلان تعريف ميشود و از همه مهمتر اينکه اکنون از دستگاه قضا انتظار داريم جبران همه کاستيها را داشته باشد؟ اما لازم است از دستگاه قضا گلايه کنيم که چرا در کنار اين مفسدان، مسوولان دولتي که در اين فساد نقش داشتهاند را دستگير و محاکمه نميکند؟