احمدينژاد در طول
هشت سالي که روي صندلي رئيس دولت نشسته بود يا همراه صندلياش به سفر
ميرفت، بارها درباره ريشه کن شدن بيکاري در کشور سخن گفته بود و تاريخي را
براي پايان بيکاري در کشور مشخص ميکرد اما هر شش ماه يکبار علاوه بر
اينکه جلو ميرفت و بر سن عمر دولتهاي او افزوده ميشد، وعده پايان
بيکارياش نيز به تعويق ميافتاد و به زمان ديگري موکول ميشد.
او سيزدهم بهمنماه 1384 در جريان سفر استاني
به بوشهر اين وعده را داد که تا دو سه سال آينده يعني تا سال 87 مشکل
بيکاري را به طور کامل حل کند اما يک سال بعد در نوزدهم خرداد ماه 1385 و
اين بار در سفر استاني قزوين وقتي اين وعده تکرار شد، وي ابراز اميدواري
کرده بود که در ظرف سه سال آينده ريشه بيکاري قطع شود و به اين ترتيب تاريخ
جديد ريشهکني بيکاري، خرداد 1388 شد. در سالهاي 86 و 87 و در تبليغات
انتخاباتي سال 88هم دولت و دولتمردان بارها و بارها بر ريشه کني بيکاري
تاکيد کردند و همچنان زمان ريشه کني بيکاري عقب و عقبتر رفت!
پنج سال پس از وعده در بوشهر و چهار سال پس از
وعده در قزوين وي در يازدهم خرداد ماه 1389، اين بار در جمع مردم ايلام
وعده داد که ظرف دو يا سه سال، بيکاري از فهرست مشکلات مردم خارج ميشود.
در آن زمان تاريخ جديدي که وي براي ريشه کني بيکاري اعلام کرد خرداد 1391
تا خرداد 92بود!
بعداز آن بازهم در 24 فروردين 1390 تاريخ ريشه
کني بيکاري توسط احمدينژاد جابجا شد تا وي رکورددار جابجايي وعدههايش
شود. وي در آن تاريخ در سفر به سيستان و بلوچستان گفت: 2 ميليون و 400
هزار بيکار از دورههاي گذشته وجود دارد و سالي يک ميليون و 200 هزار جوان
جديد وارد بازار کار ميشوند که اگر سالي فقط يک ميليون و 500 هزار شغل
ايجاد کنيم چندين سال طول خواهد کشيد که نرخ بيکاري به حد استاندارد برسد.
از اين رو دولت تصميم گرفته است با دو گام
بلند، بيکاري را از ايران ريشه کن کند. دولت همه امکانات و شرايط را فراهم
کرده تا امسال 5/2 ميليون شغل ايجاد کند. براساس اين سخن احمدينژاد، قبل
از پايان سال 1391 بيکاري بايد ريشه کن ميشد! وي در 13 مهر 1390 در سفر
به همدان باز هم از آن کارها کرد و گفت: تا پايان سال آينده (پايان سال
91)پديده زشتي به نام بيکاري نخواهيم داشت.
آخرين حرفي که از احمدينژاد در اين زمينه
شنيديم مربوط به 21 فروردين 1391 بود که تاريخ جديد ريشه کني بيکاري را
پايان سال 92 اعلام کرد و وعده برپايي جشن بيکاري در پايان سال 92 را داد؛
البته وي احتمالا به خاطر نداشت که در اين تاريخ رئيس دولت نيست. خوب؛ با
اين تفاصيل، حالا که سال 92 تمام شده است و جشن پايان بيکاري گرفته نشده،
آيا ميشود از وي پرسيد که پس چي شد اين وعده اي که سر آن هشت سال همه را
سرکار گذاشته بوديد؟... مطمئنا نخير!
نميتوان اين سوال را از او پرسيد، چون فورا
خواهد گفت که حالا که ديگر من روي صندلي رئيس دولت نشستهام و به من ربطي
ندارد!... و به اين ترتيب متوجه ميشويم که احمدينژاد واقعا چقدر
سياستمدار است و سياست هم چقدر چيز خوب و مفيدي براي يک سياستمدار است!