رغبت پتروشيمیها به همکاري با خارجيها
ايران مزيت مواد اوليه در صنعت نساجي و پوشاک را دارد، اما نگاه نادرست و برنامه ريزي و مديريت نامناسب سبب شده تا اين صنعت در ايران بسيار عقب تر از جايگاه حقيقي خود باشد؛ به طوريکه در يک نيمه سال رقم صادرات پارچه ايراني کمتر از ۲۲ ميليون دلار باشد.
به گزارش ايسنا، بزرگترين مزيت صنعت نساجي ايران امکان تامين مناسب مواد اوليه آن در داخل است و ميتوان مواد اوليه مورد نياز اين صنعت را با کيفيت و کميت مناسب تامين کرد و اين در حالي است که به گفته کارشناسان، بخش عمده قيمت تمامشده صنعت نساجي يعني بين ۶۵ تا ۸۵ درصد از کل قيمت را مواد اوليه آن تشکيل ميدهد. سابقه ايران در توليد مواد اوليه صنعت نساجي نشان ميدهد که علاوه بر تامين نياز داخلي توليدکنندگان نساجي و پوشاک به ويژه در پنبه که جزو مواد اوليه طبيعي محسوب ميشود، امکان صادرات مازاد اين مواد اوليه به ساير کشورها نيز وجود دارد؛ به طوريکه ايران در گذشته موفق به توليد ۲۵۰ هزارتن پنبه در سال هم شده است که ۱۰۰ هزار تن آن صادراتي بوده و اين در حالي است که با از دست دادن اين مزيت اکنون در موقعيتي هستيم که به زحمت بخش کشاورزي قادر به توليد يک سوم از نياز صنعت نساجي ايران است که همين امر عدم برنامه ريزي مناسب در اين حوزه را نشان ميدهد. از سوي ديگر برخي مواد اوليه مورد نياز در صنعت نساجي، مواد مصنوعي يا توليد شده توسط پتروشيميها هستند و جالب تر آنکه، پتروشيميهاي داخل نيز علاقه مندند که به جاي فروش محصولات خود به توليدکنندگان داخلي، ان را به کشورهاي ديگر صادر کنند. صادرات اين مواد در حالي صورت ميگيرد که به نظر ميرسد، فروش محصولات با ارز براي توليدکنندگان محصولات پتروشيميسود بيشتري دارد، اما قضيه آن جايي جالب ميشود که زماني که توليدکنندگان براي خريد اين محصولات به صورت ارزي و با قيمت صادراتي هم ابراز تمايل ميکنند بازهم توليدکنندگان محصولات پتروشيميبه جاي تامين نياز داخل، سعي در حفظ بازارهاي صادراتي خود دارند. به اين ترتيب، عدم تامين مواد اوليه مورد نياز، هدف گذاري نامناسب بخش صنعت و تجارت، مديريت ناکارآمد در سطوح مرتبط با اين حوزه، تحريمهاي وضع شده عليه ايران، عدم توجه به نقدينگي و سرمايه در گردش بخش نساجي و به روزآوري آن و ... همه و همه سبب شده است تا جايگاه اين صنعت در ايران به جاي پيشرفت روزافزون، به افول برود و ايران نه تنها به جايگاه حقيقي خود نرسد بلکه جولانگاه پارچه و پوشاک قاچاق و فاقد هرگونه شاخصهاي کيفي شود. بدل شدن بازار نساجي و پوشاک ايران به محل عرضه اجناس قاچاق و ارزان سبب شده تا توليدکنندگان نيز بيش از پيش از پا درآيند و اين صنعت نيمه جان به صنعتي فلج تبديل شود. بر همين اساس گزارشي از جديدترين آمار صادرات انواع پارچههاي نسجي ايراني به کشورهاي ديگر نشان ميدهد که در شش ماهه نخست سال جاري به رغم افزايش وزني صادرات، ارزش دلاري آن نسبت به مدت مشابه سال گذشته با کاهش همراه بوده است. بر پايه گزارشات مقدماتي گمرک جمهوري اسلاميايران در نيمه نخست امسال، ۳۲۷۵ تن انواع پارچه نسجي به کشورهاي مقصد صادر شده است که ارزش اين محمولههاي صادراتي به ۲۱ ميليون و ۵۷۶ هزار دلار ميرسد، اين در حالي است که در مدت مشابه سال گذشته ۳۱۰۶ تن انواع پارچه از ايران صادر شده بود و ارزش آن رقميبيش از ۲۲ ميليون و ۲۱۱ هزار دلار بوده است. فارغ از اينکه قيمت هر کيلوگرم پارچه نسبت به سال گذشته با کاهش همراه بوده است، صادرات ۲۱.۵ ميليون دلاري پارچه در سال جاري براي صنعتي که يکي از صنايع اولويت دار ايران به شمار ميرود، عددي حقير به نظر ميرسد. در ميان کشورهايي که ايران به آنها پارچه صادر ميکند، کشور عراق که اکنون بازار خوبي براي انواع کالاهاي صادراتي ايران است و مشخص نيست که اين روند تا چه زماني ادامه داشته باشد، در رتبه نخست قرار دارد به طوريکه بيش از نيمياز کل صادرات پارچه ايران يعني ۱۳ ميليون و ۳۱۳ هزار دلار از آن به اين کشور صادر ميشود. اما نکته جالب صادرات دو ميليون و ۵۶۶ هزار دلاري پارچه به ترکيه اي است که خود يکي از قطبهاي صنعت نساجي دنيا به شمار ميرود، هرچند که در اين باره پيش از اين توليدکنندگان ايراني هم گفته بودند که ترکيه پارچه ايران را به دليل کيفيت بالا ميخرد و با توليد پوشاک مرغوب آن را با برند خود روانه بازارهاي بزرگ دنيا ميکند؛ به عبارت ديگر چندان عجيب نيست اگر پارچه اي در ايران توليد شده به ترکيه برود و پس از دوخت در اين کشور به عنوان پوشاک ترک بار ديگر به ايران برگردد. صادرات پارچه به ترکيه نشان از کيفيت بالاي پارچه ايراني و توان توليدکنندگان داخلي کشورمان دارد، اما اين توان در سالهاي اخير تحت الشعاع تصميمات و سياست گذاريهاي نادرست تصميم سازان بخش صنعت و تجارت ايران بوده است. با توجه به اينکه اين روزها بيش از پيش بر اهميت بخش صنعت در ايران تاکيد ميشود و صنعت نساجي و پوشاک نيز در بين صنايع اولويت دار وزارت صنعت، معدن و تجارت آمده است و از سوي ديگر برخي برنامهها براي مبارزه با قاچاق در اين حوزه، شايد بتوان به مرور اين صنعت از پا درآمده را به روزهاي اوج خود بازگرداند؛ صنعتي که ميتواند ايران را به توليدکننده نخست در منطقه و حتي در دنيا بدل کند.
عضو انجمن صنايع شويندگان با بيان اين که 75 درصد سهم بازار مصرف خميردندان کشور مربوط به انواع وارداتي است، گفت: ساليانه 1.2 ميليارد دلار ارز صرف واردات خميردندان ميشود و توليدکنندگان داخلي تنها سهم 25 درصدي از اين بازار دارند.
به گزارش ايرنا، محمد دولابي در نشست خبري به تشريح مشکلات توليدکنندگان مواد شوينده در کشور پرداخت و افزود: براساس نيازسنجي بازار، با توليد خميردندان زغالي توانستيم 10 درصد از سهم واردات اين محصول را کاهش دهيم. وي به هدفگذاري کسب سهم 40 درصدي از بازار 75 درصدي خميردندان خارجي که در حال حاضر از طريق واردات تامين ميشود، اشاره کرد و گفت: تنها در مدت 60 روز توليد توانستيم 10 درصد سهم بازار کالاي مشابه خارجي را به دست آوريم و درخواستهايي نيز براي ايجاد نمايندگي توليد اين نوع خميردندان در کشورهاي ترکيه، ارمنستان و عراق دريافت شده است. وي با بيان اين که تاکنون 600 هزار تيوپ خميردندان زغالي به بازار عرضه شده است و تاکنون حتي يک مصرف کننده ناراضي نداشتهايم، تصريح کرد: امروزه فرهنگ استفاده از مسواک و خميردندان از کودکي در فرزندان نهادينه شده است، بنابراين بايد محصول کيفي قابل رقابت با توليدات خارجي روانه بازار شود تا بتوان سهم خميردندان وارداتي را کاهش داد. دولابي توليد اين کارخانه را يک هزار تن خميردندان در سال به همراه اشتغالزايي براي يک هزار و 200 نفر عنوان کرد و گفت: البته ظرفيت توليد 3 هزارتن خميردندان زغالي وجود دارد که ميتواند در افزايش اشتغال نيز سهم بسزايي داشته باشد. عضو انجمن صنايع شويندگان ميزان مصرف خميردندان کشور را 300 ميليون تيوپ در سال اعلام کرد و افزود: تلاش کردهايم خميردندان زغالي توليد داخل با قيمت يک سوم مشابه خارجي به بازار عرضه شود. شمس دهقان مديرتوليد واحد توليدي شرکت بهديس به قدمت مصرف زغال و نمک در سلامت دندان پيشينيان اشاره کرد و گفت: تحقيقات علميوجود سديم فلورايد در خميردندان و سرطاني بودن اين ماده را ثابت کرده است. بنابراين بايد انواع بي ضرر اين محصولات همچون خميردندان زغالي که در گذشته نيز سابقه اي از ترکيب نمک و زغال در نسلهاي گذشته داشته، در دستور کار قرار گيرد.
در حالي که ابهام اساسي در قانوني يا قاچاق بودن آبهاي آشاميدني با برندهاي خارجي در حال عرضه وجود دارد، دبير انجمن توليدکنندگان آبهاي معدني و آشاميدني ميگويد نهادهاي متصدي اعطاي مجوز به اين محصول را تکذيب ميکنند.
به گزارش ايسنا، پيمان فروهر با اشاره به رويکرد نهادهاي مربوط به آبهاي خارجي موجود در بازار ميگويد گمرک و سازمان غذا و دارو، دو نهاد مرتبط با اين موضوع هستند که هر دو هرگونه ارائه مجوز براي واردات آب را به شدت تکذيب ميکنند. وي گفت: حجم آبهاي معدني خارجي که به هر طريقي وارد بازار شدهاند با توجه به قيمت و جامعه هدفي که دارد از چشم صنايع توليد کننده آب بستهبندي در ايران کاملا قابل صرفنظر کردن است اما نکته بديهي اين است که همين مقدار هم بيش از چيزي است که بتوان آن را به تجارت چمداني نسبت داد و اگر فرض را بر صداقت ادعاي گمرک و سازمان غذا و دارو مبني عدم صدور مجوز براي واردات آب بگذاريم، بايد گفت که آبهاي آشاميدني خارجي گران قيمت که در بازار و فضاي مجازي به فروش ميرسند، قاچاق هستند. دبير انجمن توليدکنندگان آبهاي معدني و آشاميدني همچنين قاچاق بودن اين نوع کالا را عليرغم تمام اطميناني که شايد به برندهاي بزرگ و لوکس آب معدني ميتوان داشت را همراه با پتانسيل رويدادهاي غير بهداشتي و خطر آفرين دانست. زيرا از آنجاکه اين محصولات از طريق مبادي و پروتکلهاي رسميوارد کشور نشدند، ممکن است در فرايند جابجايي و شرايط نگهداري دچار آسيبهاي خارج از استاندارد شوند. بررسي آمار گمرک درباره واردات آب نشان ميدهد که کد تعرفه ۲۲۰۲۱۰۰۰ با عنوان «آب (همچنين آبهاي معدني و گازدار شده)، که به آن قند، شيرين کننده ...، افزوده شده باشد»، تنها تعرفه موجود در جدول واردات شش ماهه ابتداي سال ۱۳۹۵ بوده که ارزش ۳۷ دلار و وزن پنج کيلوگرم از مبدأ اتريش به ايران وارد شده است. اين در حالي است که از همين کد و تعرفه در سال گذشته محمولههايي از آلمان با وزن حدود ۱۶ تن و به ارزش ۴۱۳۱ دلار و از اسپانيا نيز به ارزش ۱۸ هزار و ۸۱۵ دلار و حجم حدود ۴۳ تن واردات صورت گرفته است. مجموع اين آمار و ارقام، در صنعتي صورت ميگيرد که شايد تنها صنعتي در ايران باشد که تمام شرکتهاي بزرگ دنيا از جمله کوکا، پپسي، نستله و دنون به عنوان سرمايهگذاري يا توليد مشترک در آن حضور دارند.