داشتن یک مدرک تحصیلی خاص یا عنوان شغلی ویژه یا چند سال حضور در یک صنعت مشخص، بدین معنی نیست که الزاما شما باید باقی عمر خود را نیز با شغل و حرفهی فعلیتان بگذرانید. این روزها بسیاری چند شغل را در کنار هم تجربه میکنند. بیایید بپذیریم، اینکه کسی بداند حرفهیی را که در ۱۸ سالگی انتخاب میکند واقعا مناسب وی خواهد بود یا خیر، تفکری نامعقول است. در یک کلام میخواهیم بگوییم اگر در حرفهی مناسب و دلخواه خود نیستید، لازم است شغلتان را بدون تعارف عوض کنید. آزمایشهای معینی وجود ندارند که شما با گذراندن آنها بتوانید متوجه شوید در حرفهی مناسب خود هستید یا خیر، ولی نشانههایی وجود دارند که میتوانند به سادگی به شما بگویند شغلی که ۱۰ سال پیش انتخاب کردهاید حالا دیگر با علایق شما منطبق نیست و آنچه از حرفهی خود میخواهید برای شما برآورده نمیکند. با دیدن این نشانهها برای شما، لازم است آنها را جدی بگیرید و در زندگی شغلی خود بازنگری کنید.
۱- شغل شما با آنچه که در دوران تحصیل تصور میکردید مطابقت ندارد.
برخی مواقع درس خواندن در یک زمینه و داشتن فعالیت حرفهای در همان زمینه ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند. در واقع ممکن است برنامهی درسی که برای آن حرفه در دانشگاه در نظر گرفته شده بود شما را به خود جلب کرده باشد و واقعیت شغلی منتهی به آن برنامهی درسی حالا برای شما چندان جذاب نیست. در این موقعیت به نظر میرسد دنیای آکادمیک برای شما جذابیت بیشتری داشته و اگر چنین است شاید بهتر باشد بهجای فعالیت شغلی در زمینهیی که تحصیل کردهاید به تدریس در آن زمینه فکر کنید. موارد بسیاری وجود دارند که مطالعات تحصیلی به شغل انتخابی شباهتی ندارند و اگر شما دچار چنین وضعیتی شدهاید گزینههایی مانند تغییر حرفه یا بازگشت به دنیای آکادمیک راهحلهای مناسبی به نظر میرسند.
۲- تلاش بسیار برای معمولی بودن.
بهشکل معمول انسانها از انجام دادن آنچه در آن تبحر دارند، لذت میبرند. اگر شما در انجام حرفهی خود خوب نیستید و تلاش بسیاری میکنید تا همپای همکاران معمولی خود بشوید، احتمالاً علتش در این است که شغل شما مناسبتان نیست. این موقعیت معمولا برای کسانی رخ میدهد که در زمینههای شغلی دهان پر کن مانند فیزیکدان یا وکیل فعالیت میکنند. برخی موارد یک عنوان شغلی سبب جذب افراد به آن میشود، در حالیکه نه در انجامش خوب هستند و نه از داشتن شغل مذکور لذتی نصیبشان میشود.
۳- شما به شغل خود عشق نمیورزید.
تقریباً در ۱۰۰درصد موارد افراد از آنچه انجام میدهند رضایت کامل ندارند، ولی شما باید بهطور متوسط از ۵۱درصد یا به زبان دیگری نیمی از زمانی که صرف کار خود میکنید، لذت ببرید و سرگرم شوید. اگر به زمینهی شغلی خود عشق و علاقهیی ندارید و هیچیک از روزهای هفته از آنچه انجام میدهید در انتهای روز احساس رضایت نمیکنید، لازم است به این نشانهها به عنوان یک پرچم بزرگ قرمز رنگ که عبارت هشدار روی آن درج شده است نگاه کنید. در چنین مواردی اکثر افراد احساس میکنند در یک بنبست باقی ماندهاند و اگر محل کار فعلیشان را ترک کرده و به محل کار جدیدی نیز بروند باز هم همین وضعیت و احساس را خواهند داشت، پس اگر چنین احساسی دارید وقتش رسیده به حرفهی جدیدی فکر کنید.
۴- روزهای بسیاری به بهانه مریض بودن مرخصی میگیرید، برای تعطیلات لحظه شماری میکنید و...
همه تعطیلات و مرخصی را دوست دارند و چه کسی است که به یک آخر هفتهی چند روزه و شانس مسافرت رفتن نه بگوید؟ با این وجود اگر هر روز در سرکار خود لحظه شماره میکنید تا ساعت کاری به پایان برسد و رهسپار خانه شوید یا تقویم را زیر رو میکنید تا ببینید تعطیلی میان هفتهی بعدی چه روزی است و بعد روزها را برای رسیدنش میشمارید، باید بگویم لازم است در اولویتبندیهای خود تغییر ایجاد کرده و اولویت اولتان را به عوض کردن شغل و وارد شدن به حرفهیی جدید تخصیص دهید.
۵- دوست ندارید از شما بپرسند به چه حرفهیی مشغول هستید.
اگر نخستین باری است کسی را از جنس مخالف ملاقات میکنید و فکر میکنید وی میتواند شریک آتی زندگی شما باشد ولی تمام مدت زمانی را که با او معاشرت میکنید امیدوار هستید از شما نپرسد به چه حرفهیی مشغول هستید یا اگر این پرسش را مطرح کرد، سعی میکنید از پاسخ دادنش فرار کنید و موضوع را به سمت دیگری هدایت کنید، همهی اینها نشانههای عدم رضایت شغلی است.
زندگی بسیار کوتاهتر از چیزی است که ما تصور میکنیم؛ اگر یک یا چندین نشانهی ذکر شده در بالا را دربارهی خود مشاهده میکنید، بهتر است حتی اگر لازم باشد، با پذیرفتن دشواریهایی مانند بازگشت به تحصیل، گذراندن دوران کارآموزی و… تصمیمی بزرگ بگیرید و از همین امروز برای تغییر شغل خود اقدام کنید.