کد خبر: ۱۵۲۱۸
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۳
ما كه همه‌چيز را همين‌طور، حاضر و آماده از مغازه مي‌خريم، برايمان پوست گردو و انار مصرفي ندارد. انگار تفاله‌هاي بي‌مصرفي كه بايد دور ريخته شوند اما‌اينها ابراز كار مرد رنگرز هستند. اهالي صنف رنگرزان كه‌اين‌روزها صنفشان رنگ و جلاي گذشته را ندارد، هنوز هم كم‌وبيش از همان روش‌هاي قديمي‌براي رنگرزي استفاده مي‌كنند.
زهرا داورپناه،‌اين بار به سراغ عليرضا سبحاني رفته است، رنگرز (صباغ) 88 ساله‌اي از اهالي خميني‌شهر تا از او درباره شغلش بپرسد و‌اين‌كه چرا ديگر شاگردي ندارد.

چه شد رنگرز شدید؟
شغل آبا و اجدادیم بود. از بچگی کنار دست پدرم کار می کردم. مشغول بودم تا بعد كه از سربازی برگشتم و شروع کردم برای خودم کار کنم.

 آن زمان چطور پارچه‌ها را رنگ مي‌كرديد؟
زمان پدر از هله له و نشاسته استفاده می‌کردیم. هله‌له را برای رنگ آمیزی قبای رعیت‌ها و چاچپ بانوان استفاده می‌كرديم.غير از آن عدل نخ، ریسمان قالی، پارچه‌های ماه محرم، پرده آستری لحاف را رنگ مي‌كرديم و گاهي هم لباس‌هاي ديگر را.

رنگرزها در مغازه كار مي‌كنند؟ خودتان چطور كارتان را شروع كرديد؟
سال‌های اول که دکان و پاتیل نداشتم، گوشه مطبخ خانه، يك کلک بسته، بشکه‌ای پر از آب رویش می گذاشتم. زیرش با چوب، آتش روشن می‌کردم. بعد هم در بشکه بستگی به رنگ مورد نظر، ماده رنگی می‌ریختم.  جوش که می‌آمد لباس يا نخ مورد نظر را توی رنگ‌ها انداخته، با چوب زیر و رویش می‌کردم. بعد از بیرون آوردن هم روی بند پهن‌شان می‌کردم تا خشک شود.

هميشه در خانه كار مي‌كرديد؟
نه. مدتی که گذشت و دست و بالم باز شد، دکانی کنار منزلم خریدم و چند پاتیل توی آن ساختم. اول با نفت و گازوییل کار مي‌ کرد و بعد که گازکشی شد، پاتیل‌ها را گازی کردم.

 آن زمان که رنگ‌های شیمیایی نبود، انواع رنگ‌ها را چگونه به دست می‌آوردید؟
همه‌چيز از مواد گیاهی به دست مي‌آمد. مثلا پوست انار را که می کوبیدیم و می جوشاندیم رنگ زرد می داد. زاغ (زاج) رنگ سیاه تولید می کرد. هله له، زرد مي‌شد. نیل هم برای ثابت شدن رنگ استفاده می‌كرديم.

 شاگرد هم داشته‌اید؟
بله چند نفری بودند ولی ادامه ندادند چون کار پر زحمتی بود و صرف نمی کرد.

در خانواده‌تان چه کسان دیگری رنگرز بودند؟
 این شغل موروثی ماست. به غیر از پدرم، عموها و پسرعموهایم هم همین شغل را داشتند و البته پدربزرگم.

 بچه‌ها چطور؟
آنها سراغ رنگرزي نيامدند چون کار سخت و کم در آمدی بود، هنگام کوبیدن مواد برای تهیه رنگ گرد مواد وارد ریه می شد، تمام حیاط خانه هم رنگی شده بود. فرزندانم بر خلاف خودم که نتوانستم درس بخوانم، ادامه تحصیل دادند و برای خودشان شغل مناسبی دارند. از شما چه پنهان،‌ خودم هم نمی خواستم دنبال این کار پر زحمت و بی‌آتیه بیایند.

این که می‌گویند، «مگر خم رنگرزی است»، یعنی چه؟
خوب هر پارچه ای را که توی خم رنگرزی بیندازید فورا رنگی می شود به خاطر همین به کار با عجله می گویند، «مگر خم رنگرزی است»

 چند تا رنگرز در شهر فعال بودند؟
 قبلا توی همین فروشان 17 رنگرز مشغول بودند. البته 2، 3 تایی هم در «ورنوسفادران» و همین تعداد در «خوزان» بودند ولی در حال حاضر تا آن جا که من می دانم فقط من مانده ام، همه فوت شده اند.

نگران نيستيد كه بعد از شما رنگرزي در شهر نباشد؟
به نظرم برای کسی اهمیت ندارد چون کسی دیگر لباس رنگ نمی‌کند. البسه کهنه را دور می اندازند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار