کد خبر: ۱۶۵۲۵
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۱
چندي پيش دو رویداد در صفحاتِ حوادث روزنامه‌ها وسایت‌های خبری منتشر شد که تحلیل‌ها و بیم و امید‌های فراوانی برانگیخت. نخست: حادثه واژگون شدن اتوبوس حامل گردشگران خارجی (عراقی) در جاده تهران_شمال و دیگری مسموم شدن زائرانی که از کشورهای اطراف برای زیارت و گردش به شهر مشهد سفر کرده بودند. سرازیر شدن اتوبوس حامل توریست‌های عراقی به دره، سوگمندانه با فوت شدن بیست و چند گردشگر عراقی پایان پذیرفت و به یک روایت، ماجرای مسموم شدن زائران خارجی در رستورانی در مشهد به قیمت مرگ سه نفر از آن‌ها تمام شد و مزه تلخی در کام معدود گردشگران
خارجی ای که به ایران سفر می کنند باقی گذاشت. این دو رخداد که به فاصله کمی از یکدیگر به وقوع پیوست به روشنی کم کاری‌ها، ندانم کاری‌ها و دست کم گرفتن قابلیت‌های چشمگیری که در صنعت گردشگری از آن بهره مندیم را بار دیگر از ژرفا به روی سطح آورد. در روزگاری که هر روز صنعت توریسم پیچیده تر می شود و ترفندهای جذب مشتری هر لحظه تخصصی تر می شوند، در کشور ما گویی برخی مسوولین هنوز آنچنان که باید و شاید مُلتفتِ این صنعتِ پول ساز و صدها هزار شغلی که در عرصه گردشگری خوابیده است، نیستند. جاده‌های ناامن، هتل‌هایی که فرسنگ‌ها با استانداردهای جهانی فاصله دارند، طبیعت کم مانند شمال و غرب کشور که کسی پروای مراقبت از آنها را ندارد و می تواند سالیانه اشتهایِ هزاران ماجراجو و اهل سفر را از گوشه گوشه جهان برانگیزد، آثار باستانی و تاریخی که موجب رشک هر کشوری است و میزان مراقبت از آن‌ها و «توریست پسند» کردن آن‌ها چیزی در حدود صفر است (این فهرست را می توان همچنان درازتر نوشت!) جملگی معضلاتی است که سال‌های آزگار است که با آنها دست در گریبانیم و آنچنان که از شواهد پیداست، گویا قرار نیست به این زودی‌ها کسی به فکر سَر و صورت دادن به این مشکلات بیفتد. در حالی که امروز هشدارهای پایان پذیرفتن «عصر نفت» را از زبان اقتصاددانان و آینده پژوهان می شنویم و کشورهای نفتی از همین حالا برای زمانی که چاه‌های نفتی شان ته می کشد به جنب و جوش افتاده اند و هراس خالی شدن چاه‌های نفت را نزدیک و جدی
می بینند، ما همچنان به سوار بودن بر اسبِ پیرِ «نفت» در مسابقه جهانی اقتصاد اصراری غیر معقول داریم و هنوز نفت، این سرمایه ای که به راستی غیر قابل اعتماد بودنش را با فراز و فرود ارزشش فقط در این چند ماهه (نیازی به رفتن به دورتر‌ها نیست!) به رخ کشیده است، در تدوین بودجه و برنامه ریزی‌ها و حتی سیاست خارجی ما حرف نخست را می زند! پایین آمدن شصت درصدی قیمت نفت نشان داد که ارزش سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیکی نفت هر روزی که
می گذرد، برای کشورهای نفت فروش، کاستی نمایانی می گیرد و دیگر نه آش دهان سوزی است و نه کارت برنده ای که بتوان در رقابت‌های اقتصادی و سیاسی آن را به رخ رقیبان و حریفان کشید. با این وصف، به راستی نیاز به گفتن ندارد که می باید تدبیری برای روزهای کسادی فروش نفت اندیشید. در کشوری که آثار تاریخی و باستانی اش و طبیعت کم مانندش در دستان نخبگان صنعت توریسم می تواند به گنجی شایگان بدل شود، وهزاران شغل و میلیون‌ها سفره را رنگین سازد، بی اعتنایی‌ها و جدی نگرفتن این صنعت، به راستی گناهی نابخشودنی است که ما را شرمسار نه فقط میلیون‌ها جوان بیکار امروزمان که نسل‌های آینده این سرزمین خواهد کرد! به راستی آیندگان پس از این که دوران خوشِ «نفت» به پایان رسید، از ما نخواهند پرسید که با قابلیت‌های خدادادیِ این سرزمین چه کرده اید وبرای ما چه میراثی برجای گذاشته اید؟!
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار