شاید هیچ پدیده ای برای شناساندن روحیه چیره بر ملتی، به اندازه معماری و شهرسازی کارآمد نباشد. به یک اعتبار، معماری جلوه بیرونی طرز تفکر یک جامعه به حساب می آید. اسلوبهایی که در معماری شهرها به کار گرفته می شود، ذوق زیبایی شناسانه ای که معماران هنرمند صرف بناهای شهر می کنند و حتی جنس مصالح و موادی که در ساختن بناها به کار گرفته می شود، خبر از کیفیت تفکر و اندیشه در جوامع می دهند. به زبان دیگر، محال است که شیوه برخورد سرسری و ساده انگارانه جامعه ای در رویارویی با پدیدهها، در کیفیت بناها و طرز معماری شهرها نمودی نداشته باشد.تا آنجا که حافظه یاری می دهد سالهاست که زمین شناسان و زلزله شناسان هشدار می دهند که معماری شهرها و مقاومت ساختمانها در پایتخت و شهرهای دیگر، در برابر هجوم سیل و وقوع زلزله ناچیزاست و در صورت زلزله پر قدرتی می توانند در کسری از دقیقه یا ثانیه به تابوتهای چند طبقه بدل شوند. این به کنار، خبرهایی مثل فروریزی ساختمانهای مسکونی که با تلفات همراهند، جزو خبرهای تکراری رسانهها است که هر از چند گاهی صفحه حوادث رسانهها را پر می کند.
نمونه نزدیک این حوادث ، سیلی بود که چند روز پیش در تهران و چند شهر دیگر رخ داد و سوگمندانه جان چند نفر را گرفت. با این همه اما، انگار نه هشدارهای کارشناسان و نه حوادث تلخی که هر از چند گاهی ناگزیر به شنیدنشان هستیم، در میان مسوولین خریداری پیدا نمی کند و ساختمانها و برجها به همان روال همیشگی وبا دیدی سراپا سودگرایانه بالا می روند و در آنها ملاحظاتی نظیر این ناپیداست که این ساختمانها قرار است در سرزمینی ساخته شوند که طبیعت در آن مهربان نیست وهر لحظه خطر سیل یا زلزله ای ویرانگر می تواند جان بسیاری را به خطر دراندازد.
کشورهای فراوانی را می توان نمونه آورد که با تجربه اندوختن از حوادث طبیعی افزون بر اینکه روشهای کارامدی برای مدیریت بحران ابداع کرده اند، قوانین سفت و سختی در حوزه معماری و شهرسازی نیز تدوین کرده اند. در این زمینه کشور شیلی می تواند یکی از الگوهای رشک برانگیز باشد. کشوری که تجربه تلخ بزرگ ترین زلزله تاریخ را در چنته دارد، با درس گرفتن از این حادثه که به بهای جان بسیاری تمام شده است، توانسته است در برابر زلزلههای پر قدرت پابرجا بماند. در این کشور شهروندان ناگزیرند برای ساختمان سازی، نمونه ای از خاک زمینی که قرار است در آن ساخت و ساز انجام دهند و نمونه ای از مصالحی که به کار می برند را به مرکزی ارائه دهند که کارش بررسی کیفیت زمین و مصالحی است که در ساختمانها به کار گرفته می شود و نیازی به گفتن نیست که مصالح نامرغوب و زمینهایی که بر روی گسلهای زلزله یا مسیر سیل قرار دارند از لیست مجوز کارشناسان خارج می شوند. این سخت گیریها و وسواسها سبب شده است که امروز شیلی یکی از مقاوم ترین کشورها در برابر حوادث طبیعی به نسبت طبیعت بلاخیزش لقب گیرد.
با این وصف، پرسش مرکزی این جاست که ما از زلزلهها و سیلهایی که هر از چندگاهی شمار نه چندان کمی از مردم را عزادار می سازند، چه درسی گرفته ایم؟! آیا شیوه ای از مدیریت بحران متناسب با امکانات وفرهنگمان پدید آورده ایم؟ برای یک مهندسِ ناظرِ ساختمان تا چه اندازه مقاوم کردن ساختمانها و به کار بردن مصالح با کیفیت اهمیت دارد؟ آیا نهاد یا مرکزی برای حساب کشیدن از برخی بساز و بفروشهایی که بی اعتنا به جان و مال مردم به جای ساختمان تابوت و مخوف خانه می سازند، وجود دارد؟ به راستی برای بیدار شدن برخی از مسوولین دست در کار به چند زلزله یا سیل نیازمندیم؟