اولین سفر اروپایی رییسجمهور، ثمراتی داشت که بلافاصله پس از اجرایی شدن
برجام، برخی از نتایج رفع تحریمها را به نمایش گذاشت و شاید همین ضرب شست
سریع دولت به منتقدان برجام بود که باعث شد بلافاصله پس از بازگشت دکتر
روحانی و همراهانش از ایتالیا و فرانسه، بار دیگر امواج انتقادات مخالفان
دولت یازدهم بر سر تیم دیپلماتیک و اقتصادی قوة مجریه آوار شود.
اصولگرایان رادیکال که بیش از پیش نسبت به آثار رفع تحریمها در تنگنا
قرار گرفتهاند و از سوی دیگر کارنامة کنشورزی آنان نسبت به مذاکرات
هستهای و سپس توافق در انتخابات پیش روی مجلس، همچون پاشنة آشیل آنان شده،
هیچ راهی نیافتند جز آنکه با بیان ایرادات بنیاسراییلی، به تخطئة این سفر
بپردازند.
یکی از مهمترین قراردادهای منعقدشده میان دولت ایران و دولت
فرانسه، خرید بیش از صد فروند هواپیمای ایرباس بوده است. شیوة خرید این
هواپیماهاست به روش اجاره به شرط تملیک خریداری است زیرا در شرایط فعلی
نقدینگی لازم برای خرید کامل این هواپیماها موجود نیست و قرار است به صورت
اقساط و از محل درآمدهای حاصل از فروش بلیط، پرداخت شوند.
اما یکی از
نمایندگان عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با اخطار به دولت گفته است:«آیا
اولویت اول مردم خرید صد فروند هواپیما از کشور فرانسه است؟ در حال حاضر
باید چند میلیارد دلار پول هزینه کنیم تا با مشکلاتی که مردم دارند هواپیما
خریداری کنیم».
که البته همان جا با پاسخ نایب رییس محافظهکار مجلس مواجه
شد که:«بالاخره ناوگان هوایی ما تعداد زیادی هواپیمای زمینگیر دارد که
باید این ناوگان نوسازی شود».
مسأله کجاست و چرا از وقتی مذاکرات هستهای
آغاز شد، رادیکالها فریاد وااَسفا سر دادند و مدعی بر باد رفتن استقلال
کشور شدهاند؟! شاید نکته را باید در برخی مبانی ایدئولوژیک آنان یافت.
یکی
از رسوبات فکری کمونیسم در ایران، کسب استقلال در نتیجة مبارزه با
امپریالیسم بود. در این وجیزة مختصر از پارادوکس وابستگی سیاسی و اقتصادی
بلوک شرق به اتحاد جماهیر شوروی عبور میکنیم که ازقضا مسأله در همین تعریف
وابستگی و استقلال است و سخن بر سر آن نیست که برخی دولتهای جهان سوم را
به جهت دریافت کمکهای اقتصادی یا حمایتهای سیاسی از قطب سوسیالیسم مورد
شماتت قرار دهیم.
ادعای مورد نظر جریانهای چپ در دوران جنگ سرد و به خصوص
با توجه به رفتار انحصارگرایانة ایالات متحده و دخالتهای بیشمار آن در
امور داخلی دولتهای توسعهنیافته، اقبال بسیاری داشت ولی نه آمریکای
امروز، آمریکای جنگ سرد است و نه جهان امروز، جهان تکقطبی.
نگاهی گذرا به
بحرانهای منطقهای جهان در خاورمیانه، شرق دور یا حوزة دریای خزر و
بالکان، نشانگر افول آن قدرتهای مرکزی در تصمیمگیریهای منطقهای و
داخلی دولتهاست.
از سوی دیگر در نظریة نوواقعگرایی از دانش روابط
بینالملل، هر دولتی در راستای رقابت با دیگر دولتهای جهان باید از
مزیتهای نسبی(Comparative) خود بهرهمند شود نه آنکه به دنبال مزیت
مطلق(Absolute) در همة ابعاد اقتصادی و سیاسی باشد.
این مفاهیم در دانش
اقتصاد سیاسی نیز تبیین شده و دولتهای در حال توسعه تشویق به ارتقای مزیت
نسبی خود در برخی منابع انرژی و یا خدمات انسانی نسبت به مواردی شدهاند که
دانش یا دارایی لازم برای رشد و توسعه در آن مورد را ندارند.
این مفهوم در
تقابل با مفهوم ایدهآلیستی خودکفایی قرار میگیرد که طی جنگ سرد، برخی
دولتهای جهان سوم با اتخاذ رویکرد جایگزینی واردات در پیش گرفتند و
بحرانهای فزایندة برخی دولتهای آمریکای لاتین، نتایج ویرانگر آن را نشان
داد.
طبیعی است که ساخت هواپیما به هیچ وجه از مزیتهای نسبی دولت ایران
نیست و بسیاری دیگر از موارد مختلف که در بوق و کُرنا میشود تا رشد علمی
کشور را به نمایش بگذارد از همین قبیل است.
زیرا ما هر چه کنیم باز هم در
برخی صنایع و علوم خاص فنی و تجربی، اندر پی یک کوچهایم و بهتر آن است که
به جای تقلید و تلاش بیهوده در راستای خودکفایی در همة رشتهها، مزیتهای
خاص خود مانند انرژیهای فسیلی، توریسم و خدمات انسانی را بیابیم و از آنها
به نحو احسن بهره ببریم.