محمدآقازاده
روزنامه نگار
دولت احمدي نژاد با کارهاي شتابزده که هيچ پژوهش کارشناسي و آينده پژوهي همراه آن نبود کشور را با بحرانهاي حل ناپذير زيادي روبرو کرده است . پرداخت يارانه نقدي و مسکن مهر از جمله اين طرحها بود که دولت يازدهم هنوز بعد از سه سال نميداند با اين طرحها چه کند . يکي ديگر از اين طرحها سهام عدالت است که از اول ماهيتي پيچيده و غير برنامهريزي شده داشت.
تمام اين طرحها در جهت رفع تبعيض و براي حل مشکل فرودستان طراحي شد ولي با فشار تورميکه ايجاد کرد بيشتر اين فرودستان بودند که نه تنها سفرههايشان رنگين نشد بلکه هر روز همان چيز هم که داشتند جلوي چشمان حسرت زده شان آب شد. امروز دولت اعلام کرد که براي سهام عدالت تدبيري اتخاذ کرده است که به هر حال اين مشکل را سازماندهي کند ، ولي در فرجام ماجرا چيزي دست سهامداران عدالت را نخواهد گرفت . براي اين مدعا کافيست خبر ارسال شده را دقيق تر وارسي کنيم.
اسماعيل مختار دولت آبادي يک مقام مسئول گفته است «در حال حاضر بر اساس آمار نهايي 49 ميليون و 132 هزار و 251 نفر برگ عضويت و سهامداري را گرفتهاند و با توجه به اينکه يک ميليون سهام دارند و به خانوادههاي پنج نفر به بالا پنج ميليون تومان بيشتر داده نميشود و ارزش اين سهام حدود 47 هزار و 600 ميليارد تومان است . قرار اين بود اين مبلغ از محل سود اين سهام به خزانه دولت واريز شود . اين واريز بايد ده سال طول بکشد . جز دو دهک پايين جامعه که از پرداخت اين مبلغ معاف شدهاند بايد براي اينکه سهامشان در بورس معامله حساب شود بايد کل بدهي شان را با دولت صاف کنند .» حال فرض کنيد اين اتفاق بيفتد و کل سهام وارد بورس شود . هنوز معلوم نيست چه نهادي مسئوليت اين اتفاق را بر عهده خواهد گرفت . اگر اين نهاد مشخص شود و معامله آغاز شود در بازار راکد کشور کدام معامله گر حاضر ميشوند روي اين اوراق سرمايه گذاري کند . بالاي 47 هزار ميليارد يعني معادل کل يارانه اي که دولت پرداخت ميشود کجا يافت ميشود . پاسخي که جواب دادن به آن مشکل است.
فرض کنيد روزي که سهامداران بتوانند فروش اوراق شان را آغاز کنند و نصف سهامداران به دليل نياز فوري به نقدينگي بخواهند اوراقشان را بفروشند . به دليل عدم وجود خريدار آنچنان نرخ اسمياين سهام سقوط ميکند که همه دارندگان آنرا دچار افسردهگي ميکند. بايد براي آن روز چاره اي انديشيد و براي ورود سهام زمانمندي مشخصي انجام داد تا اين اتفاق نيفتد . بايد از اين ماجراها آموخت و از طرحهاي زيبا ولي بي حاصل دست شست.