علي خدايي
عضو کارگري شوراي عالي کار
دانستن مهارت حرفه اي يا خاطر جمعي از بابت تامين معاش و امنيت شغلي کدام يک بيشتر به چسبندگي در بازار کار مي انجاند؟ منظور از چسبندگي در بازار کار اين است که محيط کار آنقدر براي نيروي کار در مقام کارگر، کارمند، آموزگار يا هر عنوان ديگري جذابيت داشته باشد که وي بخواهد براي حفظ و پيشرفت موقيعت بدست آمده از تنها دارايي خود يعني توانايي جسمي و فکري خود از جان و دل مايه بگذارد. تجربه نشان داده دولتي ها فارغ از تعلق سياسي تا زماني که داراي مسئوليت هستند. در پاسخ به اين پرسش، بر اولويت عواملي غير از امنيت شغلي و معيشتي تاکيد کنند؛ شاهد اين مدعي تمامي نسخه هاي است از زمان اجراي سياست هاي تعديل ساختاري توسط دولت و مجلس براي کمک به مشکل اشتغال جامعه نوشته و اجرا شده، برنامه هايي که در همه آنها به نوعي مهارت آموزي نيروي انساني بر برخورداري وي از حقوق اجتماعي تثبيت شده در محيط کار داراي اولويت بوده است. اما اگر بخواهيم از نيروي کار نظرش را در مورد عوامل موثر بر امنيت شغلي جويا شويم، بايد پاسخ را در گزينه دوم يعني راههايي جستجو کنيم که به برخورداري بيشتر نيروي انساني از امنيت شغلي و معيشتي مي انجامد. به بيان ديگر کارگر، کارمند و يا معلمي که اکنون يکي از فرصتهاي شغلي موجود در بازار کار را در اختيار خود دارد، اگر از شرايط معيشتي خود به قدر کافي راضي باشد حاضر است تا براي حفظ و بهبود موقعيت کنوني خود هر مهارت حرفهاي ضروري ديگري را بياموزد در غير اينصورت هرگونه اصرار يا تشويق بر مهارت آموزي نتيجه معکوس خواهد داشت، نمونه اين اتفاق وضعيت کنوني خيل عظيم دانش آموختگان مراکز دانشگاهي است که با حسرت به مناسبات سوداگري و دلالي حاکم در مناسبات اقتصادي نگاه ميکنند. واضح است که اين گروه نه تمايل چنداني براي ادامه تحصيلات و طي کردن مدارج علميدارند و نه مايلند تا در ازاء دريافت درآمدهاي ناچيز کنوني پا به محيطهاي نا امن شغلي بگذارند. بنابراين اگر به دولتي بگوييم که به جاي تمرکز بر مهارت آموزي کمي بيشتر به امنيت شغلي و معيشتي نيروي کار تمرکز کنيد، بيشتر به حل مشکل بيکاري جامعه کمک کرده ايد، سخن بيراه نگفته ايم.