مدیر اجرایی گروه بازاریابی آمریکایی در یادداشت خود برای مجله فوربس به تاثیر عمیق مطالعه داستان و رمان در فروش کتاب و هر کالای دیگری اشاره دارد.
هرچند فروش کتاب و عوامل موثر در آن تا حدود زیادی به محتوا و شهرت نویسنده بستگی دارد ولی در شرایط مختلف فاکتورهای دیگری نیز دخیل هستند. «آندره کرن» مدیر اجرایی گروه بازاریابی «بلاک نیو» آمریکا در یادداشتی که برای مجله مشهور فوربس نوشته است، اعتقاد دارد در بازاریابی کتاب و همه کالاهای دیگر باید طوری محصول خودتان را برای مخاطب تعریف کنید که برای خرید آن ترغیب شود.
به اعتقاد وی خواندن داستان و رمان توانایی افراد را در بازاریابی و فروش افزایش میدهد و به آنها اجازه میدهد با خلاقیت بیشتری راههای متنوعی را برای فروش امتحان کنند. وی میگوید هرچه قدر بیشتر داستان بخوانید به همان اندازه بیشتر در بازار دوام خواهید آورد. بازاریابی موفق در گرو برقراری ارتباط با مشتری است و تجربه به من ثابت کرده که خواندن داستان و رمان توانایی برقراری این ارتباط را دوچندان میکند.
این بازاریاب موفق آمریکایی خطاب به خوانندگان فوربس مینویسد: اگر داستان و رمان بخوانید پنج قابلیت و توانایی لازم برای کار بازاریابی در شما تقویت میشود که موارد زیر هستند:
1. پیشرفت از طریق خلاقیت
در داستانهای بلند وتاه همیشه زندگی انسانهای دیگر تعریف میشود و شما با خواندن داستان و تجربیات آنها میتوانید به مکانهایی بروید که در دنیای واقعی امکانش وجود ندارد. در حقیقت ارتباطات و تعاملات انسانی روایت شده در داستان به شما کمک میکند با دنیای واقعی و خیالی انسانهای دیگر ارتباط برقرار کنید و ذهن ناهشیار و ناخودآگاه شما تجربه عمیقتری از دنیای اطراف پیدا کند.
2. تقویت روابط اجتماعی
با خواندن یک رمان، شعر یا داستان کوتاه مغز شما شروع به تشخیص و ایجاد راههایی برای ارتباط با دیگران میکند. همانطور که گفته میشود یادگیری یک زبان جدید وارد شدن به یک دنیای جدید است، در خواندن کلمات و داستانهای جدید نیز این مسئله صدق میکند. خواندن کلمات و مفاهیم جدید سلولهای جدیدی از مغز را فعال کرده و در نتیجه موجب ارتباطات بیشتری میشود. حداقل کارکرد این فعالیت بالا رفتن توانایی فرد در نوشتن پیام برای دیگران است که خود یکی از ابزارهای بازاریابی است.
3. پیشرفت در فرهنگ
خواندن رمان و داستان از نویسندگان مختلف انسان را با فرهنگ و آداب و رسوم مردم سراسر جهان آشنا میکند و این مسئله شاید ضروریترین ابزار برای یک بازاریاب است. مطالعه داستانهای تخیلی درباره اژدها و جادوگران به نظر میرسد چندان ربطی به دنیای واقعی ندارد ولی مطمئن باشید همین داستانها نیز به نوعی با واقعیت و زندگی و آرزوهای مردم اطرافتان مطابقت میکند. یک بازاریاب نباید تنها چیزهایی را ملاک قرار دهد که میبیند، بلکه به علایق و آرزوهای ذهنی مخاطب خود نیز باید احترام بگذارد.
4. تمرکز و توجه بهتر
خب این نکته چندان هم جدید نیست چون از دوران کودکی یاد گرفتیم که خواندن، تمرکز انسان را افزایش میدهد. تمرین برای مطالعه منظم باعث میشود تمام کارها خوب انجام شود و به عبارتی حواس پرتی کاهش یابد. اگر دقت کرده باشید وقتی یک رمان جذاب میخوانید جدا شدن از آن حتی برای چند دقیقه سخت است. به من اعتماد کنید. مطالعه داستان هم همین تمرکز را روی زندگی روزمره جاری و ساری میکند.
5. خودتان داستان بگویید
پرواضح است که اگر داستان زیاد بخوانید، به طور حتم توانایی شما نیز برای گفتن داستان نیز بیشتر میشود. یادتان نرود هیچ نویسندهای از همان اول نویسنده به دنیا نمیآید. آنها هم قبل از نوشتن داستانهای بسیاری شنیده و خواندهاند. وقتی مهارت شما در گفتن و تعریف کردن داستان زیاد شود، در کارتان نیز موفق خواهید شد، چون بازاریابی همهاش داستانگویی است. برای اینکه مشتری را راضی کنید باید برایش داستان بگویید. حالا واقعی یا تخیلی.