امامجمعه اسالم نام برخی بازیگران آمریکایی چون جنیفر لوپز را آورده است که حواشی گستردهای به دنبال داشت در ادامه گفتگو با وی دراین باره را می خوانید
امامجمعه اسالم در بخشی از این گفتگویش درباره نحوه پوشش زنان در کشور میگوید: در خیابانهای کشورمان هر روز از این جشنوارهها میبینیم. صد تا جنیفر میبینیم، صد تا تیلور سوئیفت میبینیم، صد تا نیکی میناژ میبینیم. اینها همه در خیابان مانور میدهند. خب چه خبر است اینجا؟!
بسیاری از فعالان سیاسی، فضای مجازی، تلویزیونها و رسانههای فارسی زبان آنور آبی این بخش را مورد توجه قرار دادهاند.
عدهای هم در کانالهای تلگرامی و رسانههای مجازی عکسهای بازیگران و چهرههایی را که امامجمعه اسالم نام آنها را به زبان آورده است منتشر کرده و به مخاطبان خود گفتهاند لازم نیست بروید و در گوگل عکسهای این افراد را سرچ کنید. تصاویر سوپراستارهای آمریکایی که امامجمعه اسالم نام آنها را بر زبان آورد و گفت صدها نفر مثل آنها را در خیابانها میبیند، اینها هستند.
از سوی دیگر، کاربران عامتر با مزاح و برخی از روی دیدگاه و ایدئولوژی، این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند که چرا امامجمعه باید افرادی مانند جنیفر لوپز، تیلور سوئیفت و نیکی میناژ را بشناسد؟
حجت الاسلام محمد جواد باقری، امام جمعه شهر اسالم یکی از خبرسازان این روزهای کشور است. وی با اسم بردن چند خواننده و هنرپیشه زن هالیوودی، به صدر اخبار آمده و انتقادهای زیادی از رفتارش شده است، در گفت و گویی به این انتقادها پاسخ داده و البته از این گفته که آیا برای کارهایش شماتت هم شده است.
آقای باقری این روزها حسابی خبرساز شدید؟!
والله من کاری نکردم، فقط یک مصاحبه کردم. این تیزر ساخته شده از گفت و گو حساسیت ایجاد کرده است. البته متن کامل مصاحبه که منتشر شد همه دیدند حرف خاصی نزدم.
ولی بالاخره بخشهایی از حرفهایتان در مقام یک امام جمعه، بیسابقه بوده است. خیلیها ایراد گرفتند که شما چرا باید اصلا این افراد را بشناسید...
اتفاقا یکی از رسانههای محلی هم تماس گرفت و همین را گفت. در پاسخش گفتم یک چیزی میگویم که دیگر نه کسی حرفی بزند نه تحلیل کند و نه توئیتی بزند. من خیلیهای دیگر از اینها را هم میشناسم از هالیوودی، ترکی، عربی، سنتی، کلاسیک. از چایکوفسکی تا موتزارت و بتهوون تا امروزیها.
من در منطقه ۲ آموزش و پرورش تهران مبلغ دینی بودم. آنجا هم که میدانید چطور فرهنگی دارد. آنجا ما مسئولی داشتیم که یک آقازاده از مسئولان ارشد نظام بود، نه از این آقازاده ها که اختلاس میکنند. او به ما گفت بروید در ویکی پدیا درباره چهرههای سرشناس و سلبریتیها بخوانید تا اگر بچهها چیزی پرسیدند بلد باشید. من خیلی از اینها را دربارهشان در ویکی پدیا خواندم و از بعضیهای شان هم در همین شبکههای اجتماعی عکسی یا موزیکی دیدم.
شما در این یک سال جوری حرف زدید که هر هفته در رسانهها باشید. هدفگذاری کردید برای این خبرسازی؟
من در همین حیطه مسئولیتم هدفگذاری کردم، دنبال کار دیگری نیستم. قرار نیست اینجا را سکو کنم و بروم بالا، نه این طور نیست. مثلا خیلیها میگویند شما این حرفها را میزنی که بروی برای انتخابات، گفتم نه اصلا هیچ برنامه و هدفی برای انتخابات ندارم. علاقهای هم ندارم ولی در این صنف کاریام دوست دارم همه چیز ساده نباشد. وقتی میبینم ظرفیتش هست، پتانسیلش هست، میشود با جوانها ارتباط گرفت، میگویم من کلیشهای نباشم که حرف سادهای بزنم و رد بشوم. البته خیلی از دوستان و همکاران هستند که آنها خیلی بهتر کار میکنند شاید آنها رسانهای نمیشوند. ولی خب من چون خودم قبلا کار رسانهای در رسانههای مکتوب کرده بودم و هم با فضای مجازی آشنایی داشتم، استفاده میکنم.
معمولا سرخط سخنرانیهای هفتگی نمازهای جمعه از طرف ستاد نماز جمعه به ائمه سراسر کشور فرستاده میشود. شما خیلی خارج از این مسیر سخنرانی میکنید و از خط قرمزها میگذرید؟
خط قرمزها را که سعی میکنم رعایت کنم، ولی ما در هر خطبه نماز جمعه معمولا ۵ یا ۶ نکته را مطرح میکنیم که یکسری از آنها سرفصلهایی هستند که از سوی ستاد در اختیار ما قرار گرفته است. ولی من معمولا فقط به این سرفصل ها که در مسائل سیاستهای داخلی و خارجی هستند اکتفا نمیکنم.
منبع مشخص دیگری دارید؟
بله همین مباحث شبکههای اجتماعی. بگذارید مثالی برایتان بزنم. یک بار یک پنجشنبهای ما متن خطبههای نماز جمعه را بسته بودیم که آن حرفهای وزیر بهداشت درباره عزاداری منتشر شد. من کلا خطبهام را عوض کردم و متن جدیدی نوشتم. اولین نفری بودم که انتقاد کردم و گفتم «وزیر بینمک» و بعد هم آقای نمکی عذرخواهی کردند و توضیحاتی دادند.
از «کوچه نسترن» تا فساد، بر اساس هشتگهای داغ نطقهایتان را مینویسید.
خب من به دقت شبکههای اجتماعی را رصد میکنم تا ببینم اطرافم چه خبر است و ترندهای داغ چه چیزهایی هستند. البته یک تیم جوان هم همکاری میکنند که به خاطر مشغلههای کاری چیزی از دستم درنرود. گاهی من به آنها میگویم ، گاهی هم آنها به من. روی واژه به واژه متن سخنرانیها وقت میگذاریم که بار حقوقی نداشته باشد، اشتباه نباشد و سعی میکنیم یک کار تمیز دربیاوریم. نمیخواهیم این تریبون فقط جای دو تا اتقوالله باشد و آیه و حدیث. همان آیات و احادیث را با زبان جدید میگوییم که جوانها بپسندند.
برای حرفهای تان شماتت نمیشوید؟ چون خیلی از آقایان علما اعتقاد دارند شما شأن تریبون نماز جمعه را در سخنانتان رعایت نمیکنید؟
مثلا در همین مسئله مصاحبه آخر یکی از آقایان نمایندهها یک توئیت هم زد اما خودش حذف کرد. یعنی من رفتم ریپلای بزنم روی توئیتش که دیدم حذفش کرده است. مشکل این است که آقایان متاسفانه روی یک تیتر قضاوت میکنند. شما اسم آقایان علما را آوردید، خداوند در قرآن در سوره حجرات میفرماید اگر کسی یک آدم فاسد دروغگویی برای شما یک خبر آورد، بروید تحقیق کنید کاری نکنید پشیمان بشوید.
من نمیگویم دوستانی که خبر میزنند دروغگو هستند، اما وقتی یک نفر نیم ساعت حرف زده، این نیم ساعت در یک خط نمیگنجد. حداقل شرط عقل این است قبل از قضاوت درباره حرفهای یک نفر، کمی تحقیق بشود. ببینند حرف این آقا قبل و بعدش چی است. مثلا بعد از ماجرای حرفهایم در فوتبال یکی از آقایان علما روی منبر موضع تندی علیه من گرفته بودند که به خاطر حرمت سنشان چیزی نگفتم. فقط وقتی ملاقات شان کردم، مسئله را کاملا برای شان شرح دادم که حرفهایم چه بوده و ایشان هم گفتند موضعم صحیح بوده است. البته گفتند اینها را نگو که شائبه ایجاد شود و من هم گفتم بالاخره شنونده باید عاقل باشد دیگر. من حرف نزنم که شاید دیگران سوءبرداشت کنند؟
برای نطقهایتان از طرف ستاد ائمه جمعه با انتقاد روبرو نشدید؟
نه بیشتر سئوال کردند که حرفها یا مواضعم باعث سوءتعبیر شده و از من خواستند اصل ماجرا را توضیح بدهم. مثلا فایل صوتی و تصویری و مکتوب حرفهایم را فرستادم. یک بار درباره ربنا یک برداشتی شده بود که متفاوت از حرفهای من بود. من هم رفتم فیلمش را گذاشتم و گفتم ببینید من درباره فقر حرف میزدم اصلا موضوع آن ربنا مطرح نبوده است.
شما این قدر مثال سینمایی و فرهنگی میزنید، خودتان علاقه به موسیقی و سینما دارید؟
من پدرم هنرمند است و فوق لیسانس هنرهای نمایشی دارد، شاگرد آقای قطبالدین صادقی بوده است. بچه که بودم سر کلاسهایش میرفتم. این آقای علی اوسیوند یک جوان موفرفری شر و شوری بودند که میآمدند سر کلاس با لگد میزدند به میز و شوخی میکردند یا خانم ماهایا پطروسیان هم کلاسیشان بود. خلاصه ما از همان بچگی با هنر آشنایی داشتیم و کلی خاطرات این شکلی از آن کلاسها دارم. موسیقی هم گوش میدادم و در حد گوش کردن اقلا آشنایی دارم.
پس ربنا گوش میکردید ولی درباره اش حرف نزدید؟
ربنا که سالها از تلویزیون پخش میشد و حتما همه شنیدهاند ولی آن روز روی منبر من داشتم درباره مناجات کردن حرف میزدم. ارتباطی به این ربنا نداشت.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: khabaronline.ir