کد خبر: ۱۰۷۱۰۳
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۱:۴۳

آرش نصر اصفهانی پژوهشگر حوزه اجتماعی

چندسالی است به‌عنوان پژوهشگر در حوزه بی‌خانمانی تحقیق می‌کنم. در این سال‌ها شکل‌های گوناگونی از رنج و مشقت بی‌خانمان‌ها را از نزدیک دیده‌ام و روایت‌های آنها را از این زندگی پرمشقت شنیده‌ام. بی‌خانمان‌ها علاوه بر آنچه در دنیای واقعی تجربه می‌کنند، تصویری هم در رسانه‌ها دارند؛ این تصویر هم همیشه پیش چشمم بوده و با حساسیت آن را دنبال کرده‌ام. تصویر بی‌خانمان‌ها در رسانه‌ها بیش از آنکه روایتی وفادار به واقعیت باشد، در پی دامن‌زدن به نگرانی‌های مخاطبان و بازنمایی خواست‌ها و انتظارات از دستگاه‌های دولتی است.
 آنچه در این میان فراموش می‌شود بی‌خانمان به‌عنوان انسان و شهروندی مثل سایر شهروندان است. چند روز پیش دوباره بی‌خانمان‌هایی که در گودال زندگی می‌کردند سوژه دوربین‌ها شدند و موج جدیدی از هراس و وحشت از حضور آنها در شهر شکل گرفت. نمی‌توان به خبرنگار یا گزارشگر برای جست‌وجوی موضوعات ناب خرده گرفت، اما او هم نمی‌تواند از مسئولیت پیامدهای رسانه‌ای کردن یک موضوع خصوصا وقتی به زندگی فرودستان مرتبط است، شانه خالی کند. خبرنگار می‌تواند مدعی باشد قصدش بازتاب مصائب طردشدگان است و می‌خواهد صدای آنها باشد، اما تجربه نشان داده جنجال رسانه‌ای ساختن از مسائل فرودستان همچون بی‌خانمان‌ها جز تولید هراس جمعی و واکنش‌های قهری نتیجه‌ای نخواهد داشت. هیچ خبرنگار یا شهروندی نمی‌تواند از این مسئولیت اخلاقی شانه خالی کند.
از سرنوشت افراد به تصویر کشیده شده در آن گزارش ویدیویی اطلاعی ندارم، اما نمونه دیگری از همین شکل انعکاس رسانه‌ای چند هفته پیش رخ داد و پیامدهایش امروز در برابر ماست.
منظورم انتشار ویدیویی چند ثانیه‌ای و آخرالزمانی از حوالی میدان شوش در نیمه‌های شب است که حضور تعداد زیادی از بی‌خانمان‌ها را نشان می‌داد و به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. در شرایطی که به‌واسطه کرونا از لزوم فاصله‌گذاری فیزیکی و قرنطینه صحبت می‌شد، این ویدیو به‌مثابه مصداقی از رعایت نکردن اصول بهداشتی در شهر و یک فاجعه بازتاب یافت. واقعیت این بود که بسیاری از کمپ‌های اجباری ترک اعتیاد که درواقع زندان بی‌خانمان‌هاست به‌درستی و برای جلوگیری از سرایت بیماری کرونا از تعداد افراد کاسته بودند و طبیعتا تعداد بی‌خانمان‌ها در شهر افزایش یافته بود. تا قبل از انتشار ویدیو حساسیتی درباره این مسأله در سطح عمومی وجود نداشت و در سطوح مدیریتی نیز حضور آنان در خیابان و پاتوق‌ها بهتر از حبس جمعی‌شان در کمپ تصور می‌شد. با این‌حال انتشار این ویدیو نتیجه‌ای جز ایجاد وحشت جمعی نداشت و دستگاه‌های ذی‌ربط تحت فشار عمومی -هم از جانب افکار عمومی و هم نهادهای فرادست- یکی پس از دیگری وعده دادند در مورد این مسأله اقدامی کنند. قاعدتا باید فکری برای تأمین سرپناه موقت برای این افراد با رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی، تغذیه و خدمات درمانی می‌شد، اما واکنش اصلی جز اقدام قهری و تاراندن توأم با خشونت آنها از محل، در روز بعد نبود. از همان روز، فشار برخی دستگاه‌های عمومی به ستاد ملی کرونا برای صدور مجوز جهت بازگشایی مجدد کمپ‌های اجباری موسوم به ماده 16 و لحظه‌شماری برای دستگیری و حبس آنچه معتادان «ته خطی» می‌نامیدند، آغاز شد. البته بخشی از سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت آغاز فعالیت کمپ‌ها را به مثابه کشتار جمعی می‌دانستند و با مقاومت عقلانی و انسانی خود در برابر این خواسته مانع از بروز یک فاجعه در آن زمان شدند.  شیوه غالب بازنمایی رسانه‌ای بی‌خانمان‌ها نتیجه‌ای جز انسانیت‌زدایی از این گروه نداشته است. آنان دیگر بخشی از جامعه انسانی شهری به حساب نمی‌آیند و ظاهرا اکثریت مدیران بر سر لزوم حذف آنان از معابر شهری توافق دارند؛ گرچه ممکن است در چگونگی اجرای آن اختلاف نظر داشته باشند. موضوع جایگزینی یک نگاه رمانتیک و غیرواقع‌بینانه به مسأله نیست بلکه مقابله با اهریمن‌پنداری بی‌خانمان‌هاست که ذیل عباراتی چون معتاد متجاهر «موجوداتی» یکسره  فاقد عواطف انسانی تصور می‌شوند که استحقاق برخورداری از حقوق اولیه انسانی را ندارند.  به نظر می‌رسد افزایش ظرفیت کمپ‌های اجباری و تغییر قانون برای افزایش مدت حبس تا دو ‌سال راه‌ حلی است که امروز برای حذف کامل این گروه از خیابان‌های شهر پیش گرفته شده است؛ رویکردی که یک گام به عقب در اصلاح قوانین مربوط به مواد مخدر و جرم‌زدایی از مصرف محسوب می‌شود. در این شرایط بیش از هر چیز به یک جریان رسانه‌ای بدیل نیاز است که مسئولانه به موضوع بی‌خانمان‌ها بپردازد و به جای انگ‌زنی و بازتولید کلیشه‌های ذهنی، تعریف اشکال جدیدی از سرپناه به غیر از کمپ‌های اجباری و افزایش پذیرش اجتماعی این گروه را در جامعه میسر کند. 

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
پرطرفدارترین عناوین