اعتماد نوشت: در میانه روزهای کرونایی و البته شرایط بغرنج اقتصادی که برخی از مدعیان دیروز ریاستجمهوری را امروز کمی ترسانده، گمانهزنیها همچنان و به روال هرسال منتهی به انتخابات وجود دارد.
اگر کووید-۱۹ یکتنه تمام جهان را دستخوش تغییر نکرده بود و اغلب فعالیتها اعم از روزمره و اجتماعی تا سیاسی و بعضا اقتصادی را منجمد نمیکرد، اگر شرایط تحریمی امریکا علیه ایران از سال ۹۷ به اینسو آنقدر شدید نمیشد که رییس جمهوری دیروز اعلام کند درآمدمان هرسال ۵۰ میلیارد دلار کم شده و به تبع آن تمرکز بر مسائل و مصایب اقتصادی افزون نمیشد،امروز احتمالا برخی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری که قرار است کمتر از یک سال دیگر برگزار شود، ستادهای انتخاباتیشان را هم زیرزمینی و بدون سر و صدای رسانهای تشکیل دادهبودند وحالا راحتتر میشد از شنیدهها و درگوشیهای سیاسی حدس زد چه کسی یا چه کسانی اسب زین کرده و منتظرند سوت آغاز تبلیغات دمیده شودتا خودی نشان دهند.
با این حال درمیانه روزهای کرونایی و البته شرایط بغرنج اقتصادی که برخی از مدعیان دیروز ریاستجمهوری را امروز کمی ترسانده،گمانهزنیها همچنان و به روال هرسال منتهی به انتخابات وجود دارد. در این میان شرایط اصلاحطلبان و اصولگرایان تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. تجربه انتخابات مجلس ۹۸ نشان داد که بار دیگر احتمالا تصمیمی برای انزوای سیاسی کنشگران منتسب به جناح چپ اتخاذ شده و عرصه برای فعالیتشان تنگ است. از سویی حضور و عملکرد برخی سیاسیون در مجلس و دولت موردحمایت اصلاحطلبان نیز مزید بر علت شده و بدنه اجتماعی این جناح را تاحدودی از اصلاح و صندوق رای ناامید کرده است.
سوی دیگر اما اصولگرایانی ایستادهاند که با یاری نهادهای حاکمیتی و نظارت استصوابی اما با مشارکتی ۴۲ درصدی به پارلمان راه یافتهاند و تجربه تاریخی هم نشان داده، هر بار پارلمان یکدست در اختیار یک گروه بوده، انتخابات ریاستجمهوری نیز از این اوضاع تاثیرپذیرفته است.
به هر روی هر دو جریان سیاسی فارغ از شرایط حاکمیتی باید با نگاهی به مطالبات و نیازهای بدنه اجتماعیشان کاندیدا معرفی کنند. البته در این مورد اصلاحطلبان شرایط متفاوتی دارند؛ چرا که نیمنگاه آنها به اصلاحات جامعهمحور نیز در تصمیمگیری نهایی دخیل است.
فارغ از اینکه تصمیم نهایی آنها برای کیفیت حضور در انتخابات به چه ختم میشود، گزینههای بالقوهای وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان گزینه ریاستجمهوری یا مدعیان کرسی ریاست بر قوه مجریه نام برد. اما روزگذشته از کسی به عنوان گزینه اصلاحطلبان نام بردهشد که تاکنون نامش میان گزینههای بالقوه دیده نمیشد. سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب گزینهای است که حسین کنعانیمقدم، دبیرکل حزب اصولگرای سبز از آن به عنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان یاد میکند. البته او به «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته که گزینه اصلاحطلبان باید کسی چون سیدمحمد خاتمی یا سیدحسن خمینی باشد و مدعی شده محمدجواد ظریف نیز از گزینههای محتمل اصلاحات است.
اگرچه نام محمدجواد ظریف، وزیرامورخارجه تاکنون بارها در فهرست احتمالی اصلاحطلبان برای ریاستجمهوری دیده شده و بسیار بعید است مرد نخست دیپلماسی این سالهای اخیر چنانکه به دفعات گفته وارد انتخابات شود اما نام بردن از سید حسن خمینی حتی میان این دست گمانهزنیهای رسانهای و گزینههای احتمالی برای «پاستور۱۴۰۰» چندان مرسوم نبوده؛ چراکه او به نوعی نماد خانواده خمینی و در راس آنها شخص بنیانگذار انقلاب است و بهطور معمول کنشگریهایش نیز به پای نام خانوادگیاش گذاشته میشود. در نتیجه حضورش در عرصه سیاسی باید دست به عصا بوده و اندکی هم بعید به نظر میرسد. با این حال میتواند ازجمله گزینههایی باشد که اجماعی قابلتوجه را بهدنبال دارد.
علاوه بر این نام محسن هاشمی هم این روزها در گمانهزنیها زیاد شنیده میشود. بهخصوص که او آخرین سال حضورش در شورا را پشت سر میگذارد. اگرچه چندی پیش محمد مهاجری درمورد احتمال کاندیداتوری فرزند ارشد آیتالله هاشمی، گفتهبود که باید اندکی صبر کند و این منصب برایش زود است اما عباس سلیمینمین در مصاحبه با نامهنیوز به هماناندازه که شانسی برای اسحاق جهانگیری قائل نیست، معتقد است شاید محسن هاشمی شانسی برای انتخابات ۱۴۰۰ داشته باشد. گزینهای که شنیدهها از تلاش کارگزارانیها برای معرفیاش به عنوان گزینه اصلاحات برای«پاستور ۱۴۰۰» حکایت دارد و به باور برخی،حتی اصرار این حزب میانهروی اصلاحطلب برای ارایه لیست درانتخابات مجلس، بخشی ناشی از برنامههای بلندمدتشان برای جلب نظر شورای نگهبان درمورد فرزند ارشد آیتالله بوده است.
در میان گزینههایی که میتوانند نظر جریان اصلاحطلب را جلب کنند اما نامهایی چون عباس آخوندی، سورنا ستاری، محمدجواد آذری جهرمی و البته بیژن زنگنه نیز کنار اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف دیده میشود که البته چون همگی آنها بخشی از بدنه دولت مستقر به حساب میآیند و البته فقط تعدادی از آنها نزدیکی جریانی با اصلاحات دارند اما به معنای واقعی کلمه اصلاحطلب شناخته نمیشوند، میتوانند شانس کمتری برای ۱۴۰۰ داشتهباشند. به هر روی اصلاحطلبان هم بهدلیل شیوه نظارتی هم بهخاطر وضع و اوضاع بدنه اجتماعی خود، مسیر و انتخابی دشواری در پیش دارند.
هرچه اصلاحطلبان تکلیفشان برای حضور در انتخابات نامشخص است و از همین روی گمانهزنی درمورد گزینههای مدنظرشان زودهنگام، تکلیف اصولگرایان مشخص و در افواه و افکار برخی کاندیداهایشان نیز قطعی به نظر میرسد. در میان همه اسامی پرویز فتاح که اخیرا به بنیاد مستضعفان رفته، گزینه جدی به نظر میرسد. او میان اغلب اصولگرایان یادآور محمود احمدینژاد انتخابات ۸۴ و دولت نهم است؛ چهرهای عدالتخواه، اصولگرا و با دغدغههای اقتصادی که میتواند با تکیه بر رویکردی مردمی، آرای عمومی را جذب کند.
سعیدجلیلی هم از دیگر گزینهها به حساب میآید که شاید تصمیم بگیرد بالاخره از سایه بیرون آمده و بهجای مدیریت «دولت در سایه»،بار دیگر عزم ریاستجمهوری کند.او اگرچه مورد وثوق طیف تندروی اصولگرا است اما به نظر میرسد طرفداری جدی میان اصولگرایان میانهرو ندارد؛ چه آنکه اخیرا محمد مهاجری درمورد او گفتهبود حتی بچهمذهبیها هم به جلیلی رای نمیدهند، چراکه کشور به کسی احتیاج دارد که بتواند وظایف رییسجمهوری را انجام دهد و ظاهرا بهباور این روزنامهنگار اصولگرا، جلیلی فاقد این توانایی است.
محمدباقر قالیباف و سیدابراهیم رییسی که هر دو رقبای مهم حسن روحانی درانتخابات ریاستجمهوری ۹۶ بودهاند و حالا هر دو ریاست دو قوای دیگر را بدون رای مستقیم مردم بر عهده دارند، همچنان میان کسانی به شمار میروند که ممکن است عزم پاستور کنند. البته گمانهزنی درمورد این موضوع زودهنگام است و ماههای آتی بیشتر میتوان درمورد آن اظهارنظر کرد. با این حال فریدون عباسی، نماینده مجلس اخیرا به «اعتماد» گفته که قالیباف رسما در جمع نمایندگان اعلام کرده که قصد کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ را ندارد.
همزمان رستم قاسمی و محمد دهقان که هردو سابقه نظامیگری داشتهاند نیز ازجمله چهرههایی هستند که نامشان میان گزینههای اصولگرایان به چشم میخورد و زمزمههایی در مورد تشکیل ستاد و عزم جزمشان برای ۱۴۰۰ شنیده میشود که البته سابقه نظامیشان کار را برای آنها سخت خواهد کرد.
یکی از چهرههای سیاسی که خواندن دستش برای اغلب کنشگران و رسانهها جذاب به حساب میآید، محمود احمدینژاد است. حال یک سال مانده به انتخابات برخی اصولگرایان و نزدیکان سابقش معتقدند که او وارد کارزار انتخابات خواهد شد. محمد حسن قدیریابیانه ازجمله همین افرادی است که اخیرا گفته مطمئن است احمدینژاد نامنویسی میکند؛ اگرچه حتی اگر تایید صلاحیت هم شود، رای نمیآورد.
عباس امیریفر روحانی نزدیک به احمدینژاد هم پیشبینی کرده که احمدینژاد همچون سال ۹۶ که همراه بقایی نامنویسی کرد، این بار همراه با غلامحسین الهام وارد میدان شود.
صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی نیز از جمله کسانی است که معتقد است احمدینژاد به نمایندگی از جریان بهار وارد انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خواهد شد.
احمدینژاد اما همچنان سکوت کرده و علیاکبر جوانفکر مشاورش نیز در واکنش به تمایل احمدینژاد برای حضور در انتخابات گفته که تمایلی به صحبت در این مورد ندارد. کیفیت انتخابات مجلس یازدهم و میزان مشارکت زیر ۵۰ درصد نشانی از بیانگیزگی سیاسی مردم بود که باید دید حضور برخی گزینهها میتواند شور را به انتخابات ۱۴۰۰ بازگرداند یا نه؟ برای مثال اگر سیدحسن خمینی مقابل محمود احمدینژاد قرار گیرد میتوان منتظر یک انتخاب پر شور و متفاوت بود؟