کد خبر: ۱۱۹۴۱۷
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۴

به گزارش همشهری آنلاین، آنچه می‌خوانید یادداشتی است که مریم جعفری حصارلو، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران بر این اجرا نوشته است: «نمایشنامه‌خوانی روزهای بی‌باران با تم عشق و مرگ توامان مفهوم «بیا قدر یکدیگر بدانیم» را برای هر بیننده تداعی می‌کند. داستان روایت خاطره‌های مهرداد از روزهایی است که به ایران برگشته و جراح مغز و اعصاب است. او نمی‌داند خبر تومور مغزی دوست صمیمی‌اش پوریا را چطور باید مطرح کند. مهرداد عاشق باران است که تلفن‌هایش بی‌پاسخ گذاشته و بعدها می‌فهمد در یک تصادف کشته شده است. پوریا هم یا باید عمل کند و کلا حافظه‌اش را از دست بدهد یا چند ماه دیگر زنده نباشد. سرانجام داستان با مرگ پوریا به پایان می‌رسد و مهرداد می‌ماند و خاطرات تلخ عشق و مرگ توامان!

نمایشنامه به خودی خود ریتم بسیار کند دارد، چرا که اساسا درام بر مبنای کشمکش‌های درونی فرد با خودش (مهرداد) بنا شده و نمود بیرونی ندارد. همچنین حس شاعرانگی در مونولوگ‌های مهرداد سبب تبدیل شدن نمایشنامه به یک شعر سپید شده است. راوی مهرداد است و به نظر می‌رسد دیالوگ‌ها گاهی از رسالت خود یعنی ادامه دادن خط داستانی غافل می‌ماند و شعر جاری می‌شود. بنابراین امکان حذف برخی دیالوگ‌ها درباره مفاهیم تکراری یا داستانک‌های بی‌محتوا وجود دارد، چرا که ساختار درام را به فیلمنامه نزدیک می‌کند و باعث کندی بیش از حد خوانش می‌شود.

تا اینجا بررسی نمایشنامه صِرف بود اما در اجرا بازیگران حس شاعرانگی را با پوست و خون درک و چنان شعر دوست‌داشتنی عشقی را که با مرگ به پایان می‌رسد از آن خود می‌کنند که گویی شخصیت‌های نمایشنامه از دل کاغذ بیرون زده و جان گرفته‌اند. لمس لحظات عاشقانه و باور روابط انسانی و حتی واکنش‌های حسی کاملا یک نمایشنامه‌خوانی رادیویی را تداعی می‌کند. چندان‌که اگر چشم‌ها را ببندی و فقط با صدا روایت را دنبال کنی، از خوانش آنها لذت می‌بری.

شاید بتوان گفت «روزهای بی‌باران» یکی از خوش‌ریتم‌ترین اجراهای خوانش توسط اداره کل فرهنگی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بود و جای بسی خوشبختی است که آثار نمایشی به همت این اداره کل نمایشنامه‌خوانی می‌شود.»

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
پرطرفدارترین عناوین