تهران (پانا) - کارشناس مسائل اوراسیا در گفتوگویی با توجه به شکست گروه مینسک در حل بحران قرهباغ گفت که این موضوع باید به شورای امنیت و ساختاری جدید و بیطرف سپرده شود.
بهگزارش خبرآنلاین، ابوالفضل خدائی: زخم کهنه قرهباغ بار دیگر سر باز زده و درگیریها بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی همچنان از بامداد یکشنبه ادامه دارد؛ به طوری که دو طرف تجهیزات توپخانهای سنگین در منطقه مستقر کردهاند. از یکسو باکو از انجام اقدامات تلافیجویانه خبر داده و گفته واحدهای پیشرفته ارتش آذربایجان در حال به کار بستن اقدامات تلافیجویانه برای سرکوب تحرکات نیروهای ارمنی هستند تا از امنیت جمعیت غیرنظامی که نزدیک خط مقابله نظامی زندگی میکنند اطمینان یابند. از سوی دیگر وزارت دفاع ارمنستان هم اعلام کرده که نیروهای این کشور دو بالگرد و سه پهپاد آذربایجانی را در واکنش به حملات باکو به مناطق مسکونی ساقط کردهاند. وزارت دفاع ارمنستان هم اعلام «حالت جنگی» کرده و از تمامی نیروهای خود خواسته است تا در آمادهباش کامل قرار گیرند. در پی تداوم این بحران کشورهای مختلفی واکنش نشان داده و خواستاری خویشتنداری طرفین شده اند. ایران نیز آتشبس فوری، ترک مخاصمات و آغاز گفتوگوهای دوجانبه تنها راهحل قطعی این موضوع میداند. مشخص نیست که آیا این بار مانند گذشته درگیریها خاتمه مییاید یا تنش بین دو کشور وارد مرحله جدیدی خواهد شد؛ در اینباره با بهرام امیر احمدیان کارشناس ارشد مطالعات اوراسیا گفتوگو کردهایم که در ادامه مشروح آنرا میخوانید:
در ابتدا بفرمایید دلیل تشدید تنشها و تحرکات نظامی در قرهباغ چیست؟
این درگیریها سابقه طولانی مدتی دارد اما در ماه مه سال ۱۹۹۴ میلادی آتشبسی برقرار شد و طی آن گروه مینسک مامور نظارت بر آتشبس شد که اعضای آن نیز آمریکا، روسیه و فرانسه هستند. پس از این نیز شاهد درگیریهای مقطعی بین دو کشور بودهایم. در سال ۲۰۱۶ درگیری وسیعی شکل گرفت و مساله همچنان حل نشده باقی ماند. روسای جمهور دو کشور در کشورهای مختلف با میانجیگری طرفهای دیگر روبرو بودند اما هیچکدام از این اقدامات به نتیجه نرسید. از همین رو میتوان دریافت که قرهباغ برای ارمنستان و جمهوری آذربایجان یک مساله حیثیتی به شمار میرود. اگر بنا به صلح باشد سوالی اصلی که پیش میآید این است که این صلح در چه قالب و چه فرمولی باید قرار گیرد؟! بحثهای متعددی مانند جابجایی اراضی و غیره در این زمینه مطرح شد باز هم با نتیجه همراه نبود. اگر بنا به عقبنشینی از اراضی اشغالی باشد، ارمنستان باید در این زمینه به مردم خود پاسخگو باشد. سالهایی که با جنگ، کشتار و هزینههای اقتصادی و غیره روبرو بوده و مناطقی هم طی آن تصرف شده است. افکار عمومی در صورت عقبنشینی از حکومت خواهد پرسید طی این سالها به چه دلیلی هزینه کرده است! در آذربایجان نیز وضعیت مشابهی وجود دارد و اگر حکومت این کشور بهدنبال بازپسگیری مناطق تصرف شده نباشد، افکار عمومی خواهد پرسید که طی این سالها با درآمدهای نفتی و غیره چرا تلاشی برای پس گرفتن مناطق اشغال شده صورت نمیگیرد؟ حتی سیاست مذاکره که جمهوری آذربایجان بهدنبال آن است، توسط منتقدان مورد نقد قرار میگیرد؛ چرا که از سال ۱۹۹۴این کشور راهحل نظامی را مناسب ندانسته و بهدنبال حل موضوع از طریق دیپلماسی بوده است. البته قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در اینخصوص محکم و قاطع نبودهاند تا موجبات عقبنشینی ارمنستان را فراهم سازد. خود منطقه قرهباغ نیز ادعا میکند که ارمنستان نقشی در این بحران ندارد؛ اما یک استان کوچک به نام قرهباغ کوهستانی با حدود صدهزار نفر جمعیت در ترکیب دولتی جمهوری آذربایجان نباید دارای تانک، جنگنده و توپخانه بوده باشد. این نشان میدهد که بدون کمک ارمنستان قرهباغ نمیتواند با جمعیت کم خود روی پا بایستد.
نقش بازیگران مهم مانند روسیه و حمایتش از ارمنستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
ارمنستان متحد استراتژیک روسیه محسوب میشود. در محدوده پیمان امنیت دسته جمعی در کنار دیگر اعضا مانند بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان، روسیه در این منطقه فعالیت میکند. طبق موافقتنامه امنیت دسته جمعی، تجاوز به مرز هر یک از اعضا به معنای تجاوز به کل اعضا است. در دکترین نظامی روسیه نیز آمده است که در صورت تجاوز نظامی به این کشور و متحدانش، مسکو وارد عمل خواهد شد و حتی گفته شده که میتواند از سلاحهای غیرمتعارف نیز استفاده کند.
در دوران استعمار بحث "حق تعیین سرنوشت" مطرح بود ولی حالا در قرهباغ این مساله مطرح میشود که وجاهت قانونی ندارد. اما در داخل یک کشور اگر هر بخشی بخواهد برای خود ادعای تعیین سرنوشت کند، بحث تمامیت ارضی کشور پیش میآید. کشوری که در سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده باید به نوعی از تمامیت ارضی خود دفاع کند. روسیه حتی در اشغال شبه جزیره کریمه که بخشی از اوکراین است و در سازمان ملل به تمامیت ارضی اوکراین رای داده است اشغال کریمه خلاف حقوق بینالملل است. بنابراین تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی هنگامی که این کشور مستقل شد، قرهباغ را نیز در بر میگرفت. نکته دیگر اینکه ارمنستان ۶ استان پیرامون قرهباغ را نیز اشغال کرده است و برخی کشورها آن را اشغالگر میدانند. در همین راستا برخی کشورها از این دو کشور دعوت میکنند تا تنش زدایی را در پیش بگیرند؛ اما شاهد هستیم که مذاکرات هیچ نقشی در خاتمه دادن به این بحران ایفا نکرده است و مصالحهای صورت نگرفته است.
در این منازعه عامل اصلی تنشها کدام کشور محسوب میشود؟
هر یک از دو کشور یکدیگر را مقصر و عامل اصلی بر هم زدن آتشبس معرفی میکنند. هیچوقت هم معین نشد که کدام طرف مقصر اصلی بوده است.
آیا میتوان راه حلی برای پایان این بحران متصور بود؟
شاید تنها راه حل ورود مستقیم شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. ما تجربههایی مانند این وضعیت داشتهایم؛ مانند تیمور شرقی که خواستار جدایی از اندونزی بود. در سودان جنوبی نیز وضعیت مشابهی وجود داشت که بهعنوان یک کشور مستقل شناسایی شده است. بهطور کلی مساله بحران قرهباغ نیز باید توسط سازمانهای بینالمللی حل و فصل شود.
میانجیگری کشورهای همسایه نمیتواند در حل این بحران موثر واقع شود؟
بهنظر نمیرسد که کشورهای پیرامون قادر به حل این معضل باشند. برای مثال ترکیه خود را وارد قضیه کرده و اتهاماتی نیز به این کشور وارد میشود. مثلا گفته میشود تروریستهایی از ادلب را به این منطقه اعزام کرده است. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که نه ارمنستان و نه جمهوری آذربایجان در عرصه دیپلماسی از هیچکدام از خواسته خود کوتاه نیامدهاند. در مصالحه طرفین باید با کوتاه آمدن در خواستههای خود به نقطه سربسر برسند تا مصالحه و سازش صورت گیرد. مساله دیگر این است که جمهوری آذربایجان ارامنه قرهباغ را بهعنوان طرف سوم مذاکره نپذیرفته است. شاید اگر با آنها خارج از چارچوب ارمنستان مذاکره میکرد بهتر مساله را حل و فصل میکرد. آذربایجان در چندین مورد اعلام کرده که حاضر است وضعیت خودمختاری با امتیازات بیشتری نسبت به دوره شوروی به این منطقه بدهد، به شرطی که در قلمرو این کشور باشند که البته فعلا در حد پیشنهاد بوده است.
بحران قرهباغ به مساله حادی تبدیل شده و در این بین انگشت اتهام به سمت روسیه میرود؛ چونکه گفته میشود مسکو بهدنبال حفظ و تداوم تنشها در این منطقه است. همانطور که گفته میشود استان خودمختار اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار ابخازیا (دو منطقه جداییطلب در جمهوری گرجستان) مناطق تحت فشار روسیه بهشمار میروند زیرا به این طریق امکان پیوستن به ناتو برای گرجستان مهیا نیست. در اصول ناتو نیز برای پیوستن اعضای جدید آمده است که کشور مورد نظر نباید درگیری با همسایگان خود داشته باشد و تمامیت ارضی داشته باشد. از همین رو آذربایجان و ارمنستان قادر به عضویت در ناتو نیستند.
برای جمعبندی در خصوص این قسمت سوال باید اشاره کنم که اگر بنا به میانجیگری بود، تا بهحال باید نتیجهای حاصل میشد. روسای جمهور دو کشور نیز چندینبار با هم دیدار داشتهاند اما ثمری نداشته است. دو کشور تنها جنگ را راهحل میدانند. جنگ هم که رخ میدهد بهصورت موقت ادامه پیدا میکند. البته اینبار ممکن است با دخالت ترکیه وضعیت وخیمتر شود. همانطور که در خبرها داشتیم خمپارهای به مرزهای ایران در استان آذربایجان شرقی نیز اصابت کرده است. در نتیجه تشدید درگیریها موجب به خطر افتادن مرزهای جمهوری اسلامی ایران نیز میشود. حتی ممکن است سیل آوارگان را نیز در پی داشته باشد. مانند جنگ آغازین قرهباغ در دهه ۸۰ و ۹۰ که باعث هجوم پناهندگان به سمت ایران شد. در بحبوحه این بحران ایران نیز به طرفین هشدارهای لازم را داده است. ما با هر دو کشور هم مرز هستیم و مرزهای درگیری این دو در نزدیکی مرزهای شمال غربی کشورمان است و تهران حق دارد که نگران امنیت ملی خود باشد.
وقتی میانجیگری کشورها در این بین بی نتیجه بوده شورای امنیت با چه ابزاری میتواند این مساله را حل کند؟
بحران قره باغ باید به شورای امنیت سازمان ملل واگذار شود. ایران، روسیه و ترکیه در این بحران همسایگان اصلی هستند اما باید موضوع را به شورای امنیت بسپارند و از طریق تشکیل یک کمیته دائمی مساله را به پیش ببرند. همانطور که شاهد بودیم گروه مینسک در این قضیه قادر به انجام کاری نبود. روسیه که خود بهنوعی نقش آفرین است، آمریکا که منافع ایران را در نظر ندارد و از همینرو بیطرفی معنایی ندارد. کشور بعدی فرانسه است که ممکن است روی ارامنه حساسیت داشته باشد چرا که ارامنه زیادی در فرانسه زندگی میکنند. بنابراین تنها راهحل تشکیل یک گروه بیطرف برای حل این قضیه است. هر چه این بحران تداوم پیدا کند و کهنهتر شود وضعیتی مانند کشمیر را پدید میآورد. ضمن اینکه مسائل کهنه دیگری مانند موضوع فلسطین وجود دارند. باید پرسید که شورای امنیت بالاخره چه تصمیمی خواهد گرفت؟! نمیتوان چشم اندازی برای حل این بحران از طریق ابتکارات منطقهای متصور بود. این مساله باید به سمت تشکیلاتی هدایت شود. برای مثال در ابتکارات منطقهای وقتی ترکیه پیشنهادی میدهد خود را در اولویت قرار میدهد و در مورد روسیه نیز به همین شکل است.
آیا ایران در این قضیه یک کشور بیطرف بوده است و یا اینکه مواضع نزدیک به یکی از دو کشور درگیر در این بحران داشته است؟
ایران همیشه نقش بیطرفی داشته است. البته اتهاماتی از سوی آذربایجان به ایران وارد میشود که به ارمنستان کمک کرده است که ادعای بیربطی بوده و هیچ سندی در این خصوص وجود ندارد. مستنداتی که در این خصوص میتواند وجود داشته باشد ارسال اسلحه و یا دخالت در بحران است که هیچ مدرکی وجود ندارد و تنها در راستای فرافکنی است تا ایران را مقصر بدانند. از آنجایی که ایران با هر دو کشور همسایه بوده به طور مستقیم وارد تنشهای طرفین نمیشود. معتقدم که ایران نباید در این قضیه نقش میانجیگر را ایفا کند؛ اگر بنا به میانجیگری بود باید به نفع هر دو انجام میشد تا بازی برد- بردی را رقم میزد. اما این در حالی است که ارمنستان حاضر به عقبنشینی از سرزمینهای اشغال شده نیست. حتی اگر بر اساس قطعنامههای شورای امنیت کشوری مقصر شناخته شود ایران نمیتواند اعلام موضع کند. در مورد کشورهای دیگر همسایه نیز به استثنای ترکیه نیز اینگونه نیست که از کشوری بهطور مستقیم حمایت کنند چونکه سیاست خارجی آنها باعث میشود که در این مسیر گام بردارند.
یعنی معتقدید که طرح ایران نیز برای حل این بحران نمیتواند طرفین را به سمت تنشزدایی سوق دهد؟
معتقدم که ایران باید اجازه دهد طرفین به راهحلی در این زمینه دست یابند. ممکن است طرح ایران با موافقت این دو کشور همراه نشود. شرایط و تحولات باید بهگونهای به پیش رود که دو طرف بتوانند یک میانجی یا یک قاضی را با توافق انتخاب کنند که در این صورت میتواند مفیدتر و پرثمرتر باشد.
در این بحران شاهد جانبداریهای ترکیه از جمهوری آذربایجان هستیم آیا حمایتهای این آنکارا نمیتواند در این بین به افزایش بحران دامن بزند؟ مثلا ترکیه حمایتهای تسلیحاتی را در دستور کار داشته باشد؟
بدیهی است در صورت کمک ترکیه به آذربایجان، روسیه نیز به ارمنستان کمک خواهد کرد و در این صورت تنشها بین مسکو و آنکارا نیز آغاز میشود. اما نکته اینجاست که ترکیه فعلا در جبهه روسیه قرار دارد و دو کشور روابط نزدیکی با هم دارند. اما باز هم دلیل نمیشود که روسیه در صورت کمک ترکیه دست به کاری نزند. همانطور که اشاره کردم روسیه نسبت به ارمنستان تعهد دارد و در صورت عدمحمایت، پیمان امنیت دسته جمعی زیر سوال میرود. البته در پیمان شانگهای شاهد بودیم که هیچ اتفاقی رخ نداد. وقتی روسیه دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی گرجستان را اشغال کرد هیچ یک از اعضای پیمان شانگهای از اقدام روسیه حمایت نکردند. این مساله نشان میدهد که چنین سازمانهایی باوجود اساسنامه خود میتوانند غیرموثر ظاهر شوند.
آمریکا نیز به این قضیه ورود پیدا کرده و دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور نیز اعلام کرده که کشورش برنامههایی را برای حل بحران دارد نظر شما چیست؟
آمریکا جز گروه مینسک محسوب میشود و ممکن است در این بین سنگاندازیهایی داشته باشد. مگر اینکه تصمیم بر این باشد که شورای امنیت مسئولیت بحران قرهباغ را از دست گروه مینسک خارج سازد و ساختار دیگری را برای آن تعریف کند. این در حالی است که گروه مینسک ناموفق بوده بهطوری که دو کشور ارمنستان و آذربایجان نیز به آن اعتراض دارند.
ناتو چطور؟ آیا به قضیه ورود پیدا خواهد کرد؟
هر گونه ورود ناتو به قضیه یعنی ورود به حیاط خلوت روسیه و واکنش این کشور. بنابراین امکان ندارد که ناتو در این زمینه اقدامی انجام دهد؛ حتی در میانجیگری. ارمنستان عضوی از پیمان امنیت دسته جمعی بهشمار میرود و بدیهی است که این فرمول هم جواب نخواهد داد.
پس با این اوصاف نمی توان چشماندازی برای حل این بحران حتی در بلندمدت نیز متصور بود؟
مگر اینکه ساختار رسیدگی به مناقشه قرهباغ تغییر یابد. در سالهای قبل مطرح شد که روسیه پیشنهادی مطرح کرده بود و آن این بود که اگر جمهوری آذربایجان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندند، ارمنستان ۶ منطقه پیرامونی قرهباغ را که در تصرف دارد آزاد خواهد کرد. موضوعی که با واکنش آذربایجان روبرو شد و اعلام کرد که خواستار بازگشت تمام مناطق قرهباغ است. موضوع از آنجا پیچیدهتر میشود که ارامنه اراضی پیرامون را نیز تحت تصرف خود در آوردهاند. قرهباغ محدودهای در داخل یک کشور است که توسط مرزهای سیاسی آن محدود شده است. ارامنه مناطق مسلماننشین که حائل بین قرهباغ و ارمنستان بوده را نیز اشغال کردهاند که موجب پیوند زمینی قرهباغ و ارمنستان شد. شاید اگر در گذشته چنین اتفاقی رخ نمیداد مساله قرهباغ زودتر حل میشد؛ چرا که در این صورت عقبهای وجود نداشت. از طرفی در خبرها آمده است که تعداد زیادی از نیروهای ارمنستان به سمت میدان نبرد عازم میشوند که بر پیچیدگیهای قضیه میافزاید. این کشور مناطق تحت تصرف زیادی را در اختیار دارد که نگهداری آن نیز هزینههای زیادی را بر این کشور متحمل میکند اما این موضوع را انکار نمیکند که این کشور دست بالا را در مناطق اشغال شده دارد. آنها بهلحاظ استراتژیک به این مناطق کاملا مسلط هستند و در مناطق کوهستانی قرهباغ جمهوری خودخوانده یعنی جمهوری آرتساخ اعلام کرده است.