سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: ماه اول جنگ که سپری شد، جبهههای جنگ تقریباً به دورهای از رکود فرو رفتند که تا یکسال بعد ادامه داشت و در طی این دوره، هر چند برخی از مناطق مانند سوسنگرد چند بار دست به دست شدند، اما تحول عمدهای در جبهههای جنگ رخ نداد. از دلایل اصلی اولین دوره رکود در جنگ، دستیابی دشمن به برخی از اهداف خود، هوشیاری جبهه خودی و عدم تغییر در فرماندهی ارشد جنگ بود که در این مجال به بررسی آنها میپردازیم.
موقعیت متضاد
چهارم آبان ماه که خرمشهر سقوط کرد، آبادان هم تقریباً به محاصره درآمده بود. آن طرفتر دو لشکر عراقی در حومه اهواز خیمه زده بودند و در جبهه میانی، سوسنگرد برای دو طرف درگیری موقعیت متزلزلی داشت. در ماه اول جنگ، سرعت تحولات به قدری سریع بود که هر روز خبر سقوط یک منطقه یا درگیری شدید در جبهههای مختلف مخابره میشد. غافلگیری اولیهای که مسبب اصلی آن اهمالکاری برخی از مسئولان بود، باعث شده بود تا دو طرف درگیری موقعیت متفاوت و متضادی داشته باشند. در یکسو بعثیها با آمادگی حداکثری به چندین نقطه از مرزها در استانهای کرمانشاه، ایلام و خوزستان یورش آورده و از طرف دیگر نیروهای ایرانی که هنوز خود را بازنیافته بودند، در قالب گروههای متعدد و مستقل، اقدام به جلوگیری از سرعت پیشروی دشمن میکردند.
موانع طبیعی
اما جنگ در حالی وارد ماه دوم خود شد که خرمشهر در چهارم آبان ماه سقوط کرد و حد پیشروی دشمن در جبهه میانی تا حومه اهواز و در جبهه شمالی خوزستان تا رودخانه کرخه گسترش یافته بود. ارتش عراق که در ماههای اول جنگ نشان داده بود در برخورد با موانع ضعیف است، وقتی به رودخانه کرخه یا کارون و بهمنشیر رسید، درجا زد و از این پس سعی کرد به جای پیشرویهای افسارگسیخته، به موقعیت خود در متصرفاتی که به دست آورده بود، استحکام ببخشد. در این سو نیز نیروهای ایرانی سعی داشتند با عملیات محدود و غالباً ایذایی، فرصت استحکام بخشی به قوای متجاوز را از او بگیرند.
عملیات محدود
در مرور روزشمار وقایع آبان ماه ۱۳۵۹ درمییابیم که عملیاتهای محدود و ایذایی جایگاه خاصی به خود اختصاص دادهاند. در این ماه تقریباً هر هفته شاهد یک یا دو یا سه مورد عملیات محدود در جبهههای مختلف بودیم. در واقع جبهه خودی سعی میکرد از هر آنچه در دست دارد، برای مقابله با دشمن استفاده کند، اما این عملیات محدود غالباً از فرماندهی منسجم برخوردار نبودند. بنیصدر که اعتقادی به نیروهای مردمی و سپاه نداشت، تمرکز خود را روی روشهای کلاسیک جنگ معطوف کرده بود و نیروهای سپاه نیز سعی میکردند با کمترین امکانات، اقدام به انجام عملیاتی بکنند که معمولاً استعداد نیروهای شرکتکننده در آنها حتی کمتر از یک گردان بود.
یکی از عواملی که باعث شد پس از پیشرویهای اولیه دشمن جبههها به رکود یکساله فرو بروند، عدم تغییر سیاستها و استراتژیهای کلی در طرف ایرانی بود. بنیصدر که به روشهای کلاسیک در رؤیارویی با دشمن اصرار داشت، سعی کرد با تجمیع نیروهای زرهی و فراخوانی برخی از واحدهای ارتش که هنوز وارد میادین نبرد نشده بودند، یک عملیات بزرگ و جاهطلبانه را طرحریزی کند.
تغییر در فرماندهی
اگر عملیات نصر در ۱۵ دی ماه ۱۳۵۹ را اولین اقدام بزرگ ایران برای بیرون راندن دشمن از متصرفاتش محسوب کنیم، میبینیم که جبهه ایران برپایه روشهای کلاسیک بنیصدر توانسته بود سه ماه و نیم پس از یوروش اولیه دشمن خودش را پیدا کند و حمله نسبتاً گستردهای را علیه او طرحریزی کند. گذشته از آنکه عملیات نصر ظرف ۴۸ ساعت شکست خورد و منجر به شهادت دانشجویان پیرو خط امام و تعداد قابلتوجهی از رزمندگان ارتشی شد، شیوههای کلاسیکی که بنیصدر اصرار به تداوم آنها داشت، عدم ایجاد وحدت مناسب بین سپاه و ارتش و همینطور میل دشمن به حفظ متصرفاتش، باعث شد تا پس از آبان ماه ۱۳۵۹، شاهد تحول عمدهای در جنگ نباشیم.
پس از عزل بنیصدر در آخرین روزهای خردادماه ۱۳۶۰، موانع اتحاد بین ارتش و سپاه برچیده شد و با تغییر استراتژیهای کلی در جبهه ایرانی، اولین ضربه خردکننده به دشمن متجاوز در پنجم مهرماه ۱۳۶۰ با شکست حصر آبادان زده شد و سپس عملیاتهای پیروزمند بعدی یک به یک تا آزادسازی خرمشهر ادامه یافتند.