به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ محمد امیدبخش؛ در روزهای آخر منتهی به بهمن ۵۷ یکی از شایعات مطرح در جامعه موضوع توبه شاه و قول بهبود اوضاع به نفع رفاه مردم بود. از طرفی به نظر میرسد عدهای در ایران نسبت به این ادعای محمدرضا پهلوی روی خوش نشان میدهند و قبول توبه وی و عمل بر اساس قانون را ایدهای اسلامی و موافق با عطوفت اسلامی میدانند!
امام خمینی، اما در تاریخ ۱۳بهمن و در روز دوم ورود به ایران در سخنرانی مدرسه علوی در جمع «روحانیون» به این موضوع اشاره میکند؛ در واقع در حرکت پیش آمده در جامعه ایران و انقلابی که موصوف به وصف اسلامیت است لازم است که جهت گیری اسلام ناب نسبت به این موضوع برای مردم روشن شود؛ در فرض حرکت مردم برای تحقق تمدن اسلامی باید نگاه صحیحی از ارزشها و اهداف اسلام در ذهن عموم مردم پرورش یابد و این وظیفه، ولی فقیه است که با نشان دادن جهت حرکت انقلاب اسلامی این کار را انجام دهد.
«گاهى گفته میشود، گفته مىشد، به اینکه خوب شاه می آید توبه مىکند و توبه هم کرد؛ خوب دیگر چه میگویید؟ خدا که توبه را قبول مىکند، شماها چه مىگویید دیگر؟! این را من کراراً عرض کردم که اولًا توبه شرایطى دارد که تا آن شرایط تحقق پیدا نکند، خداى تبارک و تعالى قبول نمىکند. آنچه بىشرطْ خداى تبارک و تعالى قبول میکند آن چیزهایى است که مربوط به حقوق اللَّه است: کسى نماز نخوانده، کسى روزه نگرفته، کسى حج نرفته است، اینها چیزهایى است که اگر توبه بکند، شرطى ندارد، توبهاش را قبول مىکند.
و اما حقوق ناس- حقوق ناس را، توبهاش را تا این حق رد نشود قبول نمیکند. شما بفرمایید که حالا این شخص که آمده توبه کرده- فرضاً عرض مىکنم- این راضى است به اینکه بیاید اموالى را که از مردم برده پس بدهد و کارهایى که از قبیل چپاول هست، اینها را جبران بکند؟... ما چطور از یک آدمى توبه قبول بکنیم، و بگوییم که این سلطان باشد و حکومت نکند! همان سلطنت بکند! آخر ما جواب این پیرزنى که چهار تا از اولادش رفته، دیشب سر سفره خودش و شوهرش و چهار تا اولاد بوده، امشب خودش [هست]و شوهرش، جواب این را ما چه بدهیم؟» [۱]در بخش دیگری از این سخنرانی امام دگرباره به این موضوع اشاره میکند که حقیقت حرکت انقلاب و لزوم پشتیبانی از این نهضت به جهت حفظ اسلام و آزادگی ذیل بندگی الله است.
«امروز مملکت ما در یک موضع حساسى وارد شده است که این ملت بین مَوْت و حیات است؛ یا باید تا آخر اسیر باشیم و احکام دین و اسلام دستخوش مَفْسدهجوها باشد، یا حالا پیروزى را به دست بیاوریم. امر دایر بین این دوتاست. هر فرد از افراد ملت که در این امر شرکت نکند خائن است. خیانت به اسلام است. خیانت به اسلام مىکند، خیانت به کشور مىکند» [۲]در ادامه نیز با اشاره به یک نکته مهم از لزوم تغییر نگرش در قشر نخبگان جامعه سخن میگویند؛ در واقع آنچه موجب عقب افتادگی و ضعف علمی و تمدنی ایران نسبت به دولتهای اروپایی شده بود فرهنگ و دیدگاه غلط حاکم بر ذهن نخبگان ما بود!
تصور برتری ذاتی و تاریخی غرب نسبت به اسلام و ایران نگرشی بود که قشر زیادی از روشنفکران جامعه را مسخ کرده بود و اجازه هیچ گونه تلاش خلاق و ایده جدیدی را از دانشجویان ایرانی میگرفت! امام با توجه دادن نخبگان به موضوع تفکر و نگرش حاکم بر اذهان آسیب شناسی دقیقی از این موضوع میدهد که چرا رشد صنعتی و تمدنی در ایران رو به افول شده است؟!
«این فرهنگ ما یک فرهنگ استعمارى است که نگذارد این نیروى انسانى رشد بکند. اینها را به یک حد محدودى نگه بدارد، نگذارد اینها رشد بکنند. رشد انسانى را نمیگذارند بکنیم. من که در فرانسه بودم از این اطراف مىآمدند سراغ من؛ مِن جمله از آلمان مکرر آمدند اینهایى که در نیروهاى اتمى کار میکنند. مطالبى اینها میگفتند؛ مِن جمله اینکه نمىگذارند که ما چیز بفهمیم! چند صد نفر آنجا بردهاند و مىخواهند نیروى اتمى درست کنند براى خودشان. مىگویند نمىگذارند ما کار [یاد بگیریم] علاوه بر این، مىگویند اینکه الآن دارند درست مىکنند براى مملکت مضر است. آنهایى که در همان جا کار مىکردند به ما گفتند که این کار براى مملکت مضر است» [۳][۱]. صحیفه نور، ج ۶، ص ۲۵ و ۲۷
[۲]. همان، ج ۶، ص ۳۲ و ۳۳
[۳]. همان، ج ۶، ص ۳۵
انتهای پیام/ ۱۲۱