بردیا دانش / سرویس سیاسی «انتخاب»: علی لاریجانی نامی است که در چند دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری بارها مطرح شده؛ او خود اولین بار در انتخابات سال 1384 نامزد شد؛ زمانی که در قامت یک اصولگرای تمام عیار پس از یک دهه ریاست بر صداوسیما مورد توجه اصولگرایان سنتی نیز قرار گرفت و نامزد مطلوب آنها شد. اما جوانترهای اصولگرا که اعتقادی به وحدت نداشتند بازی سنتی های این جریان را به هم ریختند و نتیجه آن شد که کسی حاضر به انصراف نشد و جریان اصولگرا با 4 کاندیدای مختلف پای به رقابت گذاشت. نتیجه آن انتخابات برای لاریجانی شکست بود. آن زمان اصلاح طلبان با تجربه ای که از صداوسیمای تحت مدیریت لاریجانی داشتند، سایه او را با تیر می زند. شعار انتخاباتی «هوای تازه» اش را جدی نمی گرفتند. حرف های او درباره دموکراسی را در کنار عملکردش در صداوسیما به نقد می کشیدند.
با پیروزی یکی از همان اصولگرایان جوان اما وضعیت تغییر کرد. احمدی نژاد شده بود متر و معیار همه اصولگرایان برای تشخیص حق از باطل. در توصیف های فرابشری از احمدی نژاد از هم سبقت می گرفتند. معجزه هزاره سومش می خواندند و در هر قدمش هاله نوری دور سرش می دیدند.
در چنین فضایی علی لاریجانی هم دبیر شورای عالی امنیت ملی شد تا بلکه با همکاری دولت اصولگرا، کشتی مذاکرات هسته ای را به آن ساحلی که آرزویش را دارند برسانند. اما دیری نپایید که لاریجانی دریافت آبش با احمدی نژاد توی یک جوی نمی رود. از دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار رفت و راه بهارستان را پیش گرفت. در مجلس با احمدی نژاد به اوج اختلافات خود رسید. به ویژه پس از فضای انتخابات 1388، حرمتی بین این دو رییس قوه نماند که شکسته نشود. از همان زمان ها بود که اصلاح طلبان تغییرات نرمی را در مواضع سیاسی لاریجانی مشاهده کردند. اصلاح طلبان که به کل از همه پست های سیاسی مملکت کنار گذاشته شده بودند، حالا امید خود در مقابله با رییس جمهور تندرو و تک رو را در رییس مجلس جستجو می کردند. لاریجانی هم دیگر شباهتی به رییس آن صداوسیمای جنجالی که در مواجهه با دولت اصلاحات کم نگذاشته بود، نداشت.
همفکر روحانی
با ظهور دولت میانه رو حسن روحانی، حالا دیگر خط و ربط سیاسی لاریجانی بیش از پیش از سایر اصولگرایان متمایز شده بود. او به وضوح به جریانی میانه رو از اصولگرایان تغلق یافته و چه بسا یکی از سران آن شده بود. در موارد متعددی جلوی اقدامات تندروها در مجلس ایستاد و از این راه کمک قابل توجهی به دولت روحانی کرد. حمایت او از برجام و نحوه مدیریت آن در مجلس را نه دولت روحانی فراموش کرده و نه اصولگرایان تندرو.
در لیست اصلاح طلبان
کار به جایی رسید که در انتخابات سال 1394 که با پیروزی ائتلافی از اصلاح طلبان و میانه روهای اصولگرا همراه بود، علی لاریجانی در لیست اصلاح طلبان قرار گرفت. آن هم در حالی که تندروهای اصولگرا از جمله جبهه پایداری برای رای نیاوردن لاریجانی خود را به آب و آتش زده بودند.
قرابت او با اصلاح طلبان در مجلس دهم بیشتر هم شد؛ جایی که طیفی از اصلاح طلبان با صدای بلند اعلام کردند که ریاست لاریجانی بر مجلس را به ریاست محمدرضا عارف ترجیح می دهند.
خشم تندروهای اصولگرا
در چنین شرایطی وقتی از ادامه کار پارلمانی انصراف داد و در انتخابات 1398 ثبت نام نکرد، بسیاری او را واجد شرایط ریاست جمهوری دانستند. هم اکنون هم جریان اصولگرا در مورد نحوه مواجهه با لاریجانی دوشقه شده و هم جریان اصلاح طلب.
اصولگرایان تندرو از جمله طیف موسوم به جبهه پایداری و همفکرانشان به هیچ وجه حاضر نیستند کسی مانند لاریجانی رییس جمهور شود. آنها او را ادامه دهنده راه روحانی می دانند. به لاریجانی انواع و اقسام القاب را داده اند؛ از «ساکت فتنه» گرفته تا «سازشکار». طیف سنتی این جریان اما همچنان سیاستمداری کلاسیک مانند لاریجانی را مناسب ریاست جمهوری می دانند. این طیف از بخشی از روحانیون اصولگرا تا احزاب قدیمی تر این جریان را دربرمی گیرد.
تردید اصلاح طلبان
در میان اصلاح طلبان نیز اوضاع به همین صورت است. البته در این جریان تقریبا کسی نیست که از اقدامات لاریجانی در طول ریاستش بر مجلس حمایت نکند اما درمورد حمایت از و معرفی اش به عنوان کاندیدای مطلوب اصلاح طلبان دودستگی وجود دارد. دسته ای از اصلاح طلبان، حمایت از فردی غیراصلاح طلب مانند حسن روحانی را خاص همان سال های 1392 و 1396 می دانند. به گفته آنان چنین تصمیمی صرفا به دلیل فضای ایجادشده پس از انتخابات 1388 بوده و لزومی ندارد بار دیگر تصمیم مشابهی گرفته شود. از نگاه آنها حمایت از فردی مانند لاریجانی به معنای پایان اصلاح طلبی و اذعان به این موضوع است که عملا جریان اصلاح طلب دیگر هیچ قدرتی ندارد و چه بسا وجود خارجی هم نداشته باشد. اما دسته دیگر اصلاح طلبان به لاریجانی روی خوش نشان می دهند. از نظر آنها فضای ایجاد شده پس از انتخابات سال 1388 تغییر خاصی نکرده و اصلاح طلبان با محدودیت های فعلی امکان حضور مستقل در انتخابات با کاندیدای اختصاصی خود را ندارند. بنابراین بهترین راه ائتلاف با میانه روهاست تا دست کم از افتادن کشور در ورطه افراط جلوگیری شود. با این نگاه چه کسی بهتر از لاریجانی؟ فردی عملگرا و واقع بین که مورد تایید نهادهای قدرت در کشور نیز هست و در 12 سال ریاستش بر مجلس در امور کشورداری هم امتحانش را پس داده.
تصمیم خود لاریجانی
به جز این موضوعات، مشکل دیگر اما تصمیم خود لاریجانی است. او در سال های اخیر و به ویژه پس از حواشی متعددی که در جریان «یکشنبه سیاه» مجلس پیش آمد، تمایلی به کاندیداتوری نشان نداده است. پس از آن نیز حواشی دیگری در خصوص برادرش که ریاست قوه قضاییه را بر عهده داشت، به وجود آمد که فضای ذهنی جامعه را نسبت به نام خانوادگی آنها بدتر و بدتر کرد. لاریجانی در آخرین روزهای حضورش در مجلس یک بار به صراحت گفت که قرار نیست نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1400 شود. با این حال، حرف اول یک سیاستمدار حرف آخر او نیست و متغیر های متعددی وجود دارند که شکل دهنده تصمیم نهایی هر فرد سیاسی از جمله علی لاریجانی هستند. اکنون او مدت هاست درمورد نامزد شدن یا نشدنش سکوت کرده. حتی نزدیکان سیاسی او هم اطلاع دقیقی از تصمیم نهایی اش ندارند. آنچه می توان مسلم فرض کرد این است که لاریجانی علاقه ای به حضور انفرادی و بدون حمایت سیاسیون ندارد.
مهمترین فرضیه این بود که به نظر می رسید لاریجانی در حال رصد شرایط است. می خواهد ببیند چه کسانی در انتخابات قرار است کاندیدا شوند. چه از طرف اصولگراها و چه از سوی اصلاح طلبان. اگر این وضعیت مشخص شود لاریجانی می تواند برآوردی از کاندیداهای نهایی داشته باشد و تشخیص دهد که چه کسانی احتمالا رد صلاحیت و چه کسانی تایید می شوند. آن وقت است که تصمیم نهایی خود را خواهد گرفت. اگر لاریجانی تشخیص دهد که در ترکیب کاندیداهای احتمالی، می تواند حمایت بخشی از هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا را به دست آورد، آنگاه بی درنگ ثبت نام خواهد کرد و در غیر این صورت خیر.
پالس های انتخاباتی
با وجود این فرضیه، اخیرا تحرکاتی خاموش از لاریجانی دیده شده که می توانند به عنوان پالس های انتخاباتی او تلقی شوند. کانال تلگرامی علی لاریجانی از چند روز پیش تاکنون شروع به بازنشر اظهارات و سخنرانی ها و نظرات علی لاریجانی کرده است. اظهارنظرهایی که هم به مسائل روز مرتبطند و هم رنگ و بوی انتخاباتی دارند.
لاریجانی در این اظهارات از لزوم تبدیل تهدیدات کرونا به فرصت گفته و لازمه اش را استقرار دولت الکترونیک و اقدامات مهم دیگر دانسته. از اینکه عده ای به هر بهانه می خواهند صفوف ملت را متفرق کنند انتقاد کرده و گفته امروز در کشور به وحدت و استقامت نیاز داریم. درباره شرایط بسیار حساس کشور به لحاظ بینالمللی و منطقهای هشدار داده و چاره را باز هم در وحدت در درون کشور دیده: «اگر در داخل وحدت وجود داشته باشد پس می زند اما اگر با تهمت و جدال یکدیگر را تخریب کنیم همان چیزی است که دشمن انتظار دارد البته اختلاف نظر با دشمنی تفاوت دارد.» حتی از «انتخابات باشکوه» هم سخن گفته. تاکید کرده که «انتخابات باید با اخلاق همراه باشد و این امر شیرین و مبارک نباید با بی اخلاقی ها تیره شود.» از اینها مهمتر حتی گریزی هم به وعده های انتخاباتی رایج زده و گفته «در فصل انتخابات برخی افراد ادعا می کنند که این مقدار پول می دهیم؛ آیا با این پول دادن ها، تولید یا اشتغال ایجاد می شود؟ وعده کاندیداها در پرداخت پول به مردم خلاف است.» گفته مردم صدقه نمی خواهند و اگر می خواهیم بیکاری حل شود، باید سرمایه گذاری را در کشور ایجاد کنیم و با مردم رو راست باشیم.
اقدام اخیر لاریجانی اگر به معنای تصمیم نهایی او برای کاندیداتوری نباشد دست کم نشان می دهد که او در حال زمینه چینی و آماده کردن مقدمات اعلام نامزدی در انتخابات است تا اگر لازم شد این کار را انجام دهد؛ انتخاباتی که چه بسا بدون حضور افرادی مانند لاریجانی - و نه لزوما خود او - شانس های اصلاح طلبان در آن روز به روز کاهش می یابد و اصولگرایان هم مطمئن از پیروزی، به سمت یک جنگ درونی پیش می روند.