اخبارگو، گرچه نوشتهی تحریریهی خبر را روخوانی میکرد، اما پیچ و تابی در گلویش انداخته بود از ذوق تمسخر آن چُرت احتمالی و صاحبش؛ گویی گروکشی اطفالی دبستانیاست؛ آن هنگام که درهم میآویزند و به تمسخر یکدیگر برمیخیزند.
نفهمیدم ارزش خبری آن تصویرِ مشتبه و ضرورت آن پیچ و تابِ صدا در گلوی خبرگو چه بود؟ به علاوه آنکه، وقتی یک دقیقه، سری با چشمان بسته، همچنان صاف بر گردن میایستد و فرو نمیافتد، احتمال تمرکز و هشیاریِ صاحبش بیشتر است، تا چُرت و خوابآلودگی؛(و این طرفه نکته را کسانی درک میکنند، که آبونمان شرکت در همایشها هستند!)
القصه، شکار لحظههای اینچنینی و تصویرگری آن، اگر کاملاً غیر حرفهای است، قطعاً بازنشر و ترویجشان غیر اخلاقی است؛ و این بداخلاقی و تمسخرگری را فرقی نیست اگر دامن رییس جمهور امریکا را بگیرد و یا رییس جمهور خودی را.
اگر کار بد- به فتوای حافظ، لسانالغیب- مصلحت آن است که مطلق نکنیم، هم بازنشر تصویری چُرتآلود بد و سبُک و بلکه مضحک است و هم دلیل بر اثبات یا بطلان چیزی نیست و علاوه بر آن که ارزش خبری ندارد، خبر و خبرساز را بیشأن میکند.
از قدیم گفتهاند:خار را در چشم حریف دیدی و درخت را در چشم خود نه!؟ اگر قرار بر این رفتارهای به اصطلاح مچگیرانه و تمسخرگرانه باشد، آیا رضا میدهند که از بعضی مجالس و یا همایشهای ریز و درشتِ خودی نیز شکار لحظهها شود، تا هشیاران از چُرتیان متمایز گردند؟ در اینصورت یقین دارم سیمائیانِ اخباری را خوش نخواهد آمد!
23303