همشهری آنلاین _ فرزین شیرزادی: برای درک این پیچیدگی بهتر است به بخشی از گفتوگویمان با دکتر «مهدی زارع»، استاد و عضو هیأت علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی، مراجعه کنیم: «میتوانم با قطعیت بگویم که زلزله بزرگی تهران و محلههایش را خواهد لرزاند. در این تردیدی نیست، اما کسی نمیتواند قول بدهد که زلزله دقیقاً چه وقت اتفاق میافتد. همینطور کسی نمیتواند بگوید که فقط گسل نیاوران گسیخته خواهد شد یا مدعی شود گسل پردیسان که از نزدیک برج میلاد میگذرد با تکانهای بسیار شدید روبهرو میشود. نمیشود دست روی گسل شمال در منطقه گلابدره، محله کن یا شمال منطقه ۲۲ گذاشت و گفت فقط این محدوده است که ویران خواهد شد؛ هیچکس نمیتواند چنین ادعایی کند.»
دکتر زارع البته معتقد است که باید هول و هراس محض و تصاویر آخرالزمانی زلزله تهران را کنار بگذاریم و با نگاه واقعگرا برای کنترل ریسک زلزله دست به کار شویم. ما هم بنا نداریم شما را بترسانیم، برای همین پیش از پاسخهای دکتر زارع به پرسشهایمان، این مصرع را میآوریم: از زلزله و عشق خبر کس ندهد.
در تهران محلههایی داریم که قدیمیاند، مثل عودلاجان، سنگلج، امیریه و بازار تهران. محلههایی هم هست که شش ـ هفت دهه از عمرشان میگذرد، مثل نارمک، تهرانپارس و مناطقی هم داریم که خیلیخیلی جدیدند، از جمله بخشهایی از دهکده المپیک، منطقه ۲۲ و تهرانسر که در ۲۵ سال اخیر تبدیل شدهاند به شهرک و محله. در دل این محدودههای قدیمی، جاهایی را داشتهایم که ظرف ۴۰، ۵۰ سال گذشته و طی توسعه تهران ناگهان چهره عوض کردهاند. مثلاً محله دربند و گلابدره یا اقدسیه و زعفرانیه و محله امامزاده را در شمال تهران داشتهایم، اما این روستاهای شمیران در طول فرایند توسعه شهر و گسترش در سطح، امروز بافتی کاملاً متفاوت با ۴۰ سال پیش پیدا کردهاند و پوشیده از ساختمانهایی شدهاند که با در نظر گرفتن گسل، در محلهای خطرناک ساخته شدهاند. برای نمونه، خیابان دیباجی شمالی و جنوبی در سال ۱۳۵۹ زمینی باز بود که در آن کشاورزی میکردند، ولی الان که به آن منطقه نگاه کنیم، آن پل طبقاتی و زیرگذر ورودی به سمت پارک قیطریه را میبینیم. با این حساب، امروز باید در مورد محلههایی صحبت کنیم که در سال ۱۳۵۹ اسمشان وجود داشته، مثل اختیاریه و فرمانیه، ولی گسترش امروزیشان در بررسی از نظر خطر زمینلرزه، با آنچه ۴ دهه پیش بوده به کل متفاوت است.
پس باید گفت چه در محلههایی که اعیاننشین هستند و چه در مناطقی که ساکنانش سطح اقتصادی ضعیفتری دارند، هم بافت قدیمی و فرسوده داریم و هم ساختمانهای بیکیفیت جدید که بعضی از همکارانم به آنها «بافت فرسوده جدید» میگویند. مثلاً ساختمانی ۵ساله داریم، اما چون هم جای بدی ساخته شده و هم بد ساخته شده، تازهساز بودنش اجازه نمیدهد که ما ریسک کمتری را در زلزله برای آن انتظار داشته باشیم. به عبارت دیگر، اگر تا آخر دهه ۸۰ در محله گلابدره یک مجتمع شش، هفت طبقه روی شیب ۶۰ درجه ساخته شده بود، الان ۱۵ ساختمان با این ویژگی آنجا هست؛ از نظر مدرن شدن، ظاهر را که میبینید، نه تنها نسبت به قبل از انقلاب که آنجا تپهای خالی بود، که نسبت به دهه ۷۰ هم نونوار شده! اما سؤال این است: چنین محلهای که هم روی گسل شمال تهران است و هم روی زمینلغزش گلابدره (یعنی روی یکی از لغزشهای روی گسل) آیا مدرن شده و ریسک خطر زلزلهاش کمتر شده؟ فکر میکنم با توجه به افزایش ۴ برابری جمعیت نسبت به نیمه دهه ۸۰، خطر بیشتر هم شده. چاره چه بود؟ اگر از ابتدای دهه ۷۰ سیاست توسعه و نوع رویکرد به جای دنبال کردن آپارتمانسازی، آرام آرام به سمت ایجاد فضای سبز وسیع و ساختن محلهایی برای ارائه خدمات عمومی حرکت میکرد، حالا میتوانستیم بگوییم که ریسک زلزله کنترل شده است.
بهطور عمده در جنوب خیابان دماوند، تهراننو، انقلاب و آزادی با تهران کهنهتر، خیابانها و کوچههای پیچیدهتر، تنگتر و بافت فرسوده مواجهیم. البته ممکن است در همین محدوده فضای سبز وسیع هم داشته باشیم یا بافت متراکم و ریزدانهای هم در شمال محور یاد شده وجود داشته باشد؛ این تصویری کلی است. پس، آسیبپذیر بودن تهران قدیمیتر در این بخش مشهود است، ضمن اینکه باید اضافه کرد تقریباً در محور بهارستان تا منطقه شهرری شاهد آبرفت ریزدانه سستتر هستیم و از شمال شهرری به سمت جنوب، منطقه ۲۰ و بخشهایی از منطقه ۱۸ و ۱۹، تا حدی زیاد خاکریزدانه، جداشدنی، کماستحکام و رسی است که معنیاش این است: تهران قدیمیتر در این محدوده با این نوع خاک هم مواجه است؛ خاکی که میتواد باعث تشدید امواج باشد. روی این فاکتور، یکلایه اطلاعاتی مربوط به جمعیت را هم اضافه کنید؛ از ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت شب در تهران، حدود ۵ و نیم میلیون نفر زیر این محور زندگی میکنند.
این تصویر کلی را همینجا داشته باشید تا برویم سراغ تصویر دوم که مربوط به گسلهای اصلی تهران است و بعد هم برویم سروقت نتیجه حاصل از این دو تصویر.
گسل شمال تهران مستقیم از منطقه گلابدره (در محله دربند و شمال سعدآباد)، محله کن (بالای میدان شهدای کن)، شمال منطقه ۲۲ (در ادامه بزرگراه همت، بزرگراه خرازی)، شمال جایی که پردیس دانشگاه علامه طباطبایی هست و عوارضی آزادراه تهران ـ شمال به سمت غرب، شهرک پلیس و دانشگاه نیروی انتظامی و شمال ایرانمال و ساختمان مرکز اعصاب عبور میکند. همینطور گسل پردیسان را داریم که تقریباً در امتداد شمال بزرگراه حکیم و از نزدیکی برج میلاد میگذرد یا گسل نیاوران که از شمال نیایش، بالای آزادراه یادگار امام(ره)، جلو زندان اوین و شمال نمایشگاه بینالمللی و مقابل سردر دانشگاه شهید بهشتی و مؤسسه تحقیقات جنگل و مرتع و خیابان مقدس اردبیلی میگذرد و میرود سمت میدان تجریش و خیابان شهید باهنر و نیاوران و میرسد به کاخموزه نیاوران، اینجا شیبی را داریم که روی گسل است، و در ادامه میخورد به کاشانک و لبهای که درست میکند دقیقاً روی گسل نیاوران است؛ این هم تصویر کلی ۳ گسل اصلی ما در قسمت فوقانی تهران با این توضیح که شرح گسل کهریزک را عجالتاً کنار گذاشتیم.
حالا این سؤال مطرح میشود که کدام یک از گسلها در زلزله پیشروی تهران گسیخته میشود؟ البته که هیچکس نمیتواند به این پرسش پاسخ دهد. اما چه باید کرد؟ کاری که در دنیا در این خصوص انجام میشود و در کالیفرنیا هم کردهاند، این است که ملاحظات ویژهای را در عرصه همه گسلها با سختگیری و جدیت دنبال کنیم: بلندمرتبهسازی نکنیم. مجوز ساخت ساختمان در این زونها فقط در صورتی داده شود که حتماً حتماً آن ساختمان برای آن محدوده ضروری باشد و در این صورت هم مطالعات ویژه و ملاحظات در ساخت هم در طراحی و هم در اجرا صددرصد انجام و حریم گسل هم با نهایت جدیت در نظر گرفته شود.
از طرف دیگر، به شهرداریهای مناطق و ناحیهها هم که در این باندها قرار میگیرند باید گفت وقتی در این نواحی کار میکنید، به نبود ساختمان و اجرای فضای سبز و وسیع فکر کنید؛ کاری که در پاریس و جاهای دیگری هم انجام شده و نمونههای موفقی با عنوان «پشته سبز» برجا گذاشته است.
تهران همراه با توکیو، جاکارتا، استانبول، اوزاکا، لسآنجلس و کراچی یکی از شهرهایی است که در مجاورت گسلهای اصلی فعال قرار دارد و از نظر آسیبپذیری در برابر زلزله در جدول مهمترین شهرهای در معرض خطر جدی جهان دیده میشود. از سوی دیگر، زلزله تهران در کل حوزه سوانح ایران، از هر حیث هیچ بدیل و جایگزینی ندارد. ضمن اینکه از نظر علمی، بهطور قطعی، زلزله یا زلزلههای مهمی در تهران اتفاق خواهد افتاد و روند زندگی را در این شهر مختل خواهد کرد. پس، باید به این موضوع مهم بپردازیم، حتی اگر این واقعه در زمان زندگی ما روی ندهد. حتماً باید در فرایندی قرار بگیریم که اگر ۵۰ یا ۷۰ سال دیگر این اتفاق در تهران افتاد، ما حرکتمان را در مسیر کاهش ریسک شروع کرده باشیم؛ این کار حتماً باارزش است. در این مسیر البته با مشکلات متعددی روبهروییم؛ محدودیت «داده» وجود دارد، همین مقدار دادههای موجود هم منظم نیست. خودمان را با توکیو یا لسآنجلس مقایسه نمیکنم، حتی در مقایسه با استانبول، فراهم کردن فضا برای کار، تحقیق و دسترسی به اطلاعات علمی در ایران بسیار دشوار است. این مشکلات غیرطبیعی، ولی واقعی است، اما ما باید مرد روزهای سخت باشیم؛ در همین شرایط موجود هم کلی کار میشود کرد.
اساساً «سامانه هشدار پیشهنگام زلزله» طراحی شده تا قبل از اینکه موج تخریبگر ثانویه زلزله به مراکز حساس برسد، یک تا دو ثانیه زودتر، «پیام قطع فعالیت» با هشدار این سامانه صادر شود. این ثانیهها فوقالعاده ارزشمندند. در این دو ثانیه میتوانیم جلو وقوع خیلی از اتفاقات خطرناک و آتشسوزیهای بزرگ را بگیریم. جالب است بدانید که ما با همین امکانات داخل مملکت خودمان توانایی داریم که این سامانه را بسازیم، فعالش کنیم و به مرور در نقاط مختلف تهران گسترشش دهیم. بهصورت پایلوت هم این کار انجام شده، اما اتفاقی که نیفتاده این است که سیستم هشدار پیشهنگام باید برای کل شهر کار کند و مستلزم این است که مجموعهای از ایستگاهها با سیستم انتقال و مرکز دریافت اطلاعات مثل یک شبکه فعال شوند و تولید اطلاعات کنند. این کار میتوانست ۱۰ سال پیش انجام شود. الان که در سال ۱۴۰۰ هستیم میتوانیم این پرونده را ببندیم. یعنی سامانه هشدار ناحیهای را برای کل شهر و سامانه هشدار در محل را برای نقاط حساس مثل پستهای فشار قوی برق، نیروگاههای گازی تهران، شیرهای اصلی قطع گاز شهر، انبارهای نفت و گاز و پمپهای بنزین و گاز و خطوط انتقال مواد ئیدروکربوری فعال کنیم. میتوانیم با ۱۰۰ ایستگاه شروع کنیم و مثل استانبول آرامآرام ایستگاهها را افزایش دهیم تا این ثانیههای ارزشمند و طلایی را از دست ندهیم.
تاریخ را که ورق میزنیم انگار زلزله در گذشته جزء لاینفک تهران بوده است. شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که نخستین زلزله تهران حدود ۴هزار سال پیش از میلاد مسیح(ع) در شهرری اتفاق افتاده است. حدود یک هزار سال پیش. بعد از آن تقریباً سال ۷۰۰ تا۸۰۰ میلادی نیز چند زلزله تاریخی در تهران رخ داد اما شهر دوباره از نو ساخته شد.
با این حال، محل قدیمیترین رویداد لرزهای پیش از اسلام را میتوان بوئین زهرا دانست. کاوشهای باستانشناسی در گورستان و تپه سگزآباد نشان میدهد که زمین لرزهای ویرانگر در هزاره سوم پیش از میلادآبادیهای این منطقه را از میان برده است.
آخرین زلزله مهیب تهران در اثر حرکت گسل مشا و با بزرگی ۷. ۱ ریشتر مربوط به ۱۷۴ سال پیش است. در این فاصله در سالهای ۱۳۰۹، ۱۳۲۶، ۱۳۳۴، ۱۳۶۲ چند زمینلرزه در تهران احساس شده که تنها از نظر ارتباط با گسل مشا اهمیت دارد.
بر اثر این زلزله مناطق شمیرانات و دماوند تقریباً بهطور کامل ویران شد و حدود ۷۰ روستا در شرق جاجرود از بین رفتند. در پایتخت حتی یک خانه از آسیب در امان نماند. بخشی از کاخ و بازار فروریخت و ساختمان سفارت بریتانیا بهسختی آسیب دید.
اگرچه در این زمان آمار صحیحی از جمعیت آن دوره شهر وجود ندارد، اما براساس برخی گزارشها در پهنه شمیرانات ۴۵هزار نفر کشته شدند. شاید در تاریخ حیات تهران، این بزرگترین زلزلهای باشد که در دوران حکومت شاه قاجار یعنی فتحعلی شاه به وقوع پیوست.
۱۳۹۴
جوادآباد ورامین زمینلرزهای به بزرگی
۴. ۱ ریشتر
در جنوب غرب فیروزکوه زلزلهای به بزرگی
۴. ۶ ریشتر
۱۳۹۶
۲۹ آبان ماه در ملارد زلزلهای به بزرگی ۵. ۲ ریشتر
۲۵ دی ماه در فیروزکوه زلزلهای به بزرگی ۴. ۶ ریشتر
۲۰ بهمن ماه در شریفآباد زلزلهای به بزرگی ۳. ۶ ریشتر
۱۲۰۹
دماوند ـ شمیران با بزرگی ۷/۱ ریشتر
۱۳۴۱
بوئین زهرا با ۷/۲ ریشتر
۱۳۵۲
ورامین و ایوانکی با بزرگی ۵ ریشتر
۱۳۹۶
رودبار و منجیل با بزرگی ۷/۴ ریشتر
۱۳۷۶
ورامین، ۷/۴ ریشتر
۱۳۸۳
فیروزآباد، ۶/۳ ریشتر