فرشاد مومنی
اقتصاددان
در ســــال 1396، وقتی طرف مشورت بخشهایی از دولت وقت و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی قرار گرفتم، اعلام کردم که ما بیش از تدوین برنامهای برای توسعه، به برنامهای برای بقا نیاز داریم.با هر متر و معیاری و در هر زمینهی انتخابی، قیاس ایران امروز با ایران آن روز نشان میدهد اوضاع و احوالمان در آن تاریخ بهتر بود. من آن زمان تاکید کردم که ما قادر به تدوین برنامهی توسعه نیستیم و اگر هم چنین کاری انجام دهیم دستاوردی نخواهیم داشت. البته حتی یادآوری این خاطرات برای من تلخ است چرا که آن روز تذکرات ما شنیده نشد و بعدها مرکز پژوهشهای مجلس گزارش داد که با وجود تمدید سه سالهی برنامهی ششم توسعه تنها 9 درصد اهداف این برنامه محقق شده است. در این وضعیت برنامهای به نام برنامه هفتم ارائه شده و متاسفانه سندی که دولت آقای رییسی به نام برنامه هفتم منتشر کرده است هم مفهوم برنامه به سخره کشیده شده و هم مفهوم توسعه. امروزه هم تعداد بحرانهای ما زیاد شده و هم بحرانهایمان پرتعدامان چند لایه و چند وجهی است اما نکته اینجاست که هیچ کارشناس با صلاحیتی نمیتواند ادعا کند اوضاع و احوال اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی از اوضاع و احوال اقتصادی بهتر است. در نتیجه از هر زاویه نگاه کنیم میبینیم مسائل به سامان نیستند و اتفاقاعکس سامان یافتگی حرکت میکنند. من اسم این وضعیت را پیشروی در باتلاق گذاشتهام. حالا در این فضا که ما به برنامه با کیفیت برای حل مسائل نیازمندیم، برنامهای مانند برنامه هفتم تدوین شده که دادن هر صفتی به آن جفا در حق آن صفت است چرا که این سند اصلا شباهتی به برنامه ندارد. انتقاد کردن به معنای مزدور بودن و فاسد بودن و وابسته بودن نیست، آنچه در این سند پیشبینی شده من و هر کارشناس دلسوزی را بیش از پیش نگران میکند چرا که میبینیم نوعی واژگونهبینی و واژگونهخوانی و واژگونه عمل کردن در این برنامه وجود دارد که شگفتآور است. طبیعی است همهی اینها ما را بیش از پیش حساس میکند. من نیت کسی را زیر سئوال نمیبرم اما در چنین شرایطی عزیزان برای حفظ خودشان هم که شده باید رویههایشان را تغییر بدهند، والا اتفاقات خطرناکی رخ میدهد. شفاف عرض می کنم الان نیازمند این هستیم واژگونه بینی و ضد توسعهای را متوقف کنیم. اگر برنامه ی باکیفیتی در دستور کار بود میشد در قالب آن سند، ارادهای سازمان یابد اما حتی این مجموعه تاب جلب مشارکت ظرفیت کارشناسی درون قوه مجریه را نیز در قیاس با پیشینیان خود ندارند. این برنامه پس از سه سال تاخیر در حالی ارائه شده است که اسناد پشتیبان ندارد، منطق برنامه روشن نیست و این هولناک است. ما امروز نمیدانیم این دولت از میان انبوه مسائل حاد و بحرانی کدام را به رسمیت میشناسد و چه منطق رفتاری برای حل آن دارد. حداقل در دولتهای قبلی سند پشتیبان و گزارش وضعیت تهیه میشد تا معلوم شود ادامهی روندها چه پیامدی دارد اما امروزه در بهت و حیرت میبینیم که این اسناد را حذف کردهاند و ابتدا سند لایحه را دادهاند و ادعا دارند بعدا اسناد پشتیبان ارائه خواهد شد. تا امروز من سندی ندیدم و مگر میشود برنامهای که منطق روشنی ندارد را بررسی و تصویب کرد و بعد ادعا داشت بر اساس آن میتوان مشکلات را حل کرد. اگر برآیند تیم کارشناسی دولت این برنامه است، باید گفت مشکلات پیچیدهتر میشود و من خطر بزرگی را پیش روی آینده کشور میبینم.