2 پسر جوان به بوستان نهج البلاغه می روند و به یک تونل که در این بوستان وجود داشت می روند و پسر جوان که سعید نام دارد شروع به خواندن آواز می کند و فضای داخل تونل به صورتی است که صدا به صورت اکو پخش می شود.
سعید در حال خوانندگی بود که 4 پسر جوان وارد خلوت آنها می شوند و آنها نیز شروع به آواز خواندن می کنند و بین آنها کری خوانی می شود تا اینکه یکی از پسرها به سعید با طعنه کلماتی را به زبان می آورد و بین آنها درگیری صورت می گیرد.
درگیری این 6 پسر جوان با مرگ یکی از آنها پایان می گیرد و پلیس که خود را به محل رسانده بود قبل از اینکه سعید را که عامل قتل پسر جوان بود پا به فرار بگذارد دستگیر کرد.
سعید پس از دستگیری به درگیری خونین اعتراف کرد و گفت: با پسر دایی ام در حال آواز خواندن بودم که مقتول و 3 تن از دوستانش وارد خلوتگاه ما در تونل شدند و آنها هم شروع به آواز خواندن کردند و ناخواسته بین ما کری خوانی شروع شد که یکی از آنها به ما حرف بدی زد و درگیری صورت گرفت.
وی افزود: 3 پسر جوان به سراغ پسر دایی ام رفتند و مقتول به سراغ من آمد که با هم کمی درگیر شدیم و می خواستم هر چه زودتر از آنجا خارج شوم که دیدم پسر جوان چاقو از جیبش بیرون کشید.
سعید ادامه داد: چاقو را از دست پسر جوان گرفتم و پا به فرار گذاشتم اما او به دنبالم می آمد که برای اینکه دیگر تعقیبم نکند با چاقو یک ضربه به سفید رانش زدم که روی زمین افتاد. ترسیده بودم و خودم با پلیس و اورژانس تماس گرفتم و وقتی پلیس به محل آمد مرا دستگیر کرد.
بنابراین گزارش، پسر جوان برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس ویژه قتل در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است